تبیان، دستیار زندگی
حضرت آیت الله فاضل از ابتداى نهضت امام خمینى(رحمه الله) تا مراحل مختلف شکل گیرى انقلاب اسلامى ایران به رهبری آن بزرگ مرد تاریخ معاصر در همه جا و همه حال از امام راحل حمایت بى دریغ داشته اند و هیچ گاه رهبر و مقتداى خود را فراموش نکرده اند و هر آنچه را که د
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مبارزات سیاسى مرحوم فاضل لنکرانی

آیت الله فاضل

حضرت آیت الله فاضل از ابتداى نهضت امام خمینى(رحمه الله) تا مراحل مختلف شکل گیرى انقلاب اسلامى ایران به رهبری آن بزرگ مرد تاریخ معاصر در همه جا و همه حال از امام راحل حمایت بى دریغ داشته اند و هیچ گاه رهبر و مقتداى خود را فراموش نکرده اند و هر آنچه را که در توان داشته اند خالصانه و مخلصانه در اختیارشان قرار داده اند.

یکى از مهمترین فرازهاى زندگى استاد، زندگى سیاسى و مبارزاتى ایشان است. از همان زمانى که امام خمینى(رحمه الله) مبارزه وسیع و عمیق مذهبى سیاسى خود را آغاز کردند و علیه ظلم و فساد و کفر و استکبار قیام نمودند، استاد نیز به پیروى از معلم کبیر خویش قدم در این راه نهاد و مبارزات سیاسى خود را شروع کرد.

استاد که از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بى تزلزل و سرسخت ایشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه مى سپرد.

این مبارزات، هم به صورت فردى و هم به عنوان عضوى از اعضاى جامعه مدرسین حوزه علمیه که در آن زمان فعالیت چشمگیر و پرثمرى داشت صورت مى گرفت، و به همین جهت، از همان آغاز، مسأله اتّحاد و اتّفاق و یکپارچگى و وحدت کلمه یعنى همان چیز که رمز مهم پیروزى انقلاب اسلامى به شمار مى رفت در مبارزات استاد، نقش اساسى و تعیین کننده اى داشت.

در ارتباط با همین فعّالیّت ها و مبارزات بود که بارها از طرف رژیم سفّاک حاکم دستگیر شد; بارها به بازجویى هاى بیدادگرانه فراخوانده شد; بارها طعم زندان و شکنجه دژخیمان ساواک را چشید و سرانجام نیز به بد آب و هواترین نقاط کشور تبعید شد. نخستین تبعیدگاه وى بندر لنگه بود که اوج گرماى تابستان به آنجا فرستاده شد.

استاد حدود چهار ماه را در آن منطقه نفس بُر، در گرماى سوزان و شرجى خفقان آور آن سپرى کرد; چهار ماهى که به قول خود استاد، مى توان گفت به اندازه تحمل 40 سال رنج و ناراحتى و مرارت بود.

سپس استاد را به منطقه کویرى یزد تبعید کردند و دو سال و نیم نیز از عمر شریف وى در اقامت اجبارى آنجا سپرى شد. در این دو سال و نیم، چنان سختى ها و مصایبى را از سرگذراند که عبارت «غیر قابل توصیف» نیز براى آن کم است.

امّا استاد از این دوره تبعید نیز به نیکوترین وجه استفاده کرد; یعنى علاوه بر تحقیقات علمى و تألیفات و نگارش هاى با ارزشى که در آن خلوت رنج آلود داشت،

کار برخوردهاى پرثمرى ترتیب داده و با روشنگرى و بیدار سازى مردم، آنان را در مسیر مبارزات امام راحل قرار مى دادند، به طورى که در روزهاى اوج انقلاب، مردم یزد از جمله پیشتازترین مبارزات شهید پرورى بودند که با مشت خالى به جنگ توپ و تانک و گلوله رفتند و با نثار صدها شهید، دلاورانه در این راه ایستادگى کردند و گام هاى بلند و مؤثّرى در راه پیروزى انقلاب برداشتند.

حمایت همه جانبه از امام خمینى(قدس سره) در مقاطع مختلف تاریخ

استاد از ابتداى نهضت امام خمینى(رحمه الله) تا مراحل مختلف شکل گیرى انقلاب اسلامى ایران به رهبری آن بزرگ مرد تاریخ معاصر در همه جا و همه حال از امام راحل حمایت بى دریغ داشته اند و هیچ گاه رهبر و مقتداى خود را فراموش نکرده اند و هر آنچه را که در توان داشته اند خالصانه و مخلصانه در اختیارشان قرار داده اند.

گفتنى است حمایت از امام خمینى(قدس سره) در دوران پس از انقلاب اسلامى امرى آسان و کارى سهل و افتخارآمیز بوده است. هنر آن بود و هنر آن است که امام و راه امام قبل از انفجار نور مورد حمایت قرار گیرد.

آرى، روزهاى سخت و نفس بر دوران خفقان پهلوى که بیشترین یاران نهضت را به ستوه و انزوا و ضعف و زبونى مى کشانید نه تنها در آیت الله فاضل تردید و ضعف و انزوا پدید نیاورده بود، بلکه با تمام قوا در سنگردارى از نهضت و پیشواى آن ثابت، استوار و پیشقدم بوده است.

در این مقال، یکى از فرازهاى تاریخ نهضت را جهت اثبات ادعاى خود ذیلا یادآور مى شویم.

تصدیق و تثبیت مرجعیت امام خمینى(قدس سره)

گواهى مرجعیت عام براى حضرت امام خمینى(رحمه الله) در مقطعى از تاریخ نهضت اسلامى که هنوز افق هاى روشن در برابر دیدگان نگران امت اسلامى قرار نداشت و هنوز مشخص نبود که نهایتاً کاروان به راه افتاده از آرزوهاى دیر و دور به منزل خواهد رسید یا نه همگامى با افت و خیزهاى نهضت، درایت و شجاعت ویژه اى را مى طلبید که مى توانستى فقط در مردان مرد سراغ بگیرى.

تلاش این بزرگمردان اگر چه از ژرف اندیشى آنان حکایت داشت و از اعتماد اعتقادى مایه مى گرفت که به راه و به روش خود پیدا کرده بودند، اما به هر حال چون در فضایى از سایه و روشن ابهام و تردید صورت مى پذیرفت حقاً در خور تأمل مى نمود، از جمله هنگامى که رژیم شاه عزم خود را جزم کرده بود تا به حذف فیزیکى حضرت امام(رحمه الله) نهال نهضت دینى را از ریشه قطع کند.

گروهى از عالمان دین شجاعانه راه را بر این عزم شوم بستند و ضمن انتشار اعلامیه ها و فتاوى گوناگونى نظر فقهى خویش را به اطلاع امم اسلامى و نیز به حاکمان عصر رسانیدند.

اینک براى آمادگى و روشن شدن ذهن خواننده ناگزیر از تدارک سابقه اى است که به کوتاهى توضیح مى دهد.

کارگردانان اردوى طاغوت در سایه طوفانى که از قیام 15 خرداد برخاسته بود در نظر داشتند که از هر چیزى در خصوص حذف رهبرى قیام فروگذار ننمایند اعم از حبس و تبعید و حصر و تحدید، اما در همان حال بیم آن داشتند

که اگر در عملیات قلع و قمع ظالمانه خود با دیوار مرجعیت عامه برخوردى داشته باشند مشکلات بیشترى در پیش رو خواهند داشت چه اینکه در آن مقطع تاریخى سنت و سیرت اجتماعى بر مصونیت مراجع قرار داشت،

و هیچکس به خود اجازه نمى داد متون آنان و یا حق سؤال و جواب از آنان را داشته باشد، ولى رژیم سفاک به خیال خودش تصور مى کرد به دلیل فاصله کوتاه رحلت آیة الله العظمى بروجردى با واقعه 15 خرداد هنوز مرجعیت تثبیت نشده، به هر حال زمینه آن سان که شاید مهیا نبود

 تا عوامل رژیم در برخورد با رهبرى قیام شکوه و عظمت شأن مرجع را ملموساً درک نمایند و درست در همین گیر و دار عده اى از اساتید و فضلاى حوزه علمیه قم دست به یک نظر خواهى زدند تا عقیده استادان بزرگ حوزه و فضلاى عصر را در باب مرجعیت عامه آیت الله امام خمینى جویا شوند؟

باید دانست که در آن برهه از تاریخ هر گونه اظهار نظر مثبتى نسبت به رهبرى قیام حمایت از وى تلقى مى شد و اظهار نظر کننده را بى تردید به اردوى مخالفان شاه سوق مى داد، تا چه رسد به این که او را مرجع مسلم و زعیم بى منازع شیعه نیز به حساب آورند،

لیکن استاد آیت الله فاضل لنکرانى جزء اولین کسانى بودند که به نظر خواهى محصلان حوزه پاسخ مثبت دادند و نظر خود را در خصوص مرجعیت امام(رحمه الله) با این عبارت اعلام داشتند:

«صلاحیت علمى و تقوایى حضرت مستطاب آیت الله العظمى آقاى خمینى مدظله العالى براى مقام شامخ مرجعیت تقلید و حفاظت از حوزه اسلامى و حمایت مسلمین محرز و بدون تردید است.»

و در نهایت مجموعه این اعلام نظرها وقتى در سطح وسیعى انتشار یافت باعث گردید که تیغ آخته حکام جور اگر چه بالا رفته بود، اما فرود نیامد و اگر آمد بنیاد بیداد خود را نشانه گرفت لاغیر.


منبع:

همشهری آنلاین

تهیه و تنظیم: عبداله فربود ، گروه حوزه علمیه