تبیان، دستیار زندگی
حجت‌الاسلام والمسلمین استاد سیدهادی خسروشاهی، محقق و مورخ معاصر كه آشنایی دیرینه با آیت‌الله العظمی فاضل لنكرانی داشتند. ‌
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیت الله فاضل از زبان استاد خسروشاهی(1)

آیت الله فاضل

حجت‌الاسلام والمسلمین استاد سیدهادی خسروشاهی، محقق و مورخ معاصر كه آشنایی دیرینه با آیت‌الله العظمی فاضل لنكرانی داشتند. ‌

 

برای بزرگداشت یاد و خاطره ایشان، گفتگویی انجام داده اند که تقدیم خوانندگان عزیز می‏شود.

نحوه آشنا شدن آقای خسروشاهی با مرحوم لنکرانی

آشنایی بنده با مرحوم آیت‌الله فاضل لنكرانی به بیش از نیم قرن پیش بر می‌گردد. من وقتی در 15 سالگی ـ در سال 1332 ـ به قم آمدم، به فرا گرفتن «معالم» در اصول و «شرح‌لمعه» در فقه مشغول شدم.

روزی برای تماشای درس خارج مرحوم آیت‌الله بروجردی به «مسجد بالاسر» رفتم. هنگام ورود به مسجد، شیخ‌ جلیل‌القدری هم وارد مسجد می‌شد كه من توقف كردم تا اول ایشان وارد شوند.

ایشان متوجه این نكته شده و بر من سلام كردند! من ضمن شرمندگی و عرض جواب، در واقع همراه ایشان به محل تدریس رفتم و در كنار ایشان نشستم! ایشان نگاهی بر من انداخت و فرمود: «شما می‌خواهید در درس خارج شركت كنید؟»

 از لهجه‌شان فهمیدم كه باید همشهری باشند؛ چون فارسی هم زیاد بلد نبودم، به تركی پاسخ دادم كه : «نه! من تازه از تبریز آمده‌ام، و امروز برای تماشای درس خارج به اینجا آمده‌ام!» با لبخندی گفتند: «مگر درس خارج تماشا دارد؟»

گفتم: «دیدار جمعی از علمای بزرگ و چگونگی تدریس آیت‌الله بروجردی برای من تازگی و تماشا دارد!»

ایشان گفتند: «مگر در تبریز علمای بزرگ مانند آقا میرزاعبدالله مجتهدی و آقا سید احمد آقاخسروشاهی و آقا میرزا جعفر اشراقی را زیارت نكرده‌ای؟»

 گفتم: «چرا؛ ولی دیدار علمای حوزه علمیه قم برای من تازگی دارد!» بعد ایشان فرمود: «من فاضل قفقازی هستم، از همدوره‌ها و دوستان آقای مجتهدی و آقای خسروشاهی هستم... از آقایان چه خبرداری؟ آیا اخیراً آنها را زیارت كرده‌ای؟» گفتم: «اتفاقاً قبل از آمدن خدمت آقای مجتهدی و آقای اخوی برای خداحافظی رفتم، از جمله علمائی كه گفتند: سلام برسانم، یكی هم آقای فاضل قفقازی بود! و الان خوشحالم كه شما را زیارت می‌كنم.» گفتند: «عجب! شما اخوی آقا سیداحمد آقا هستی؟»

 در این گفتگو بودیم كه آیت‌الله بروجردی وارد مسجد شد و بر منبر نشست و من مشغول تماشا! پس از پایان درس، آقای فاضل قفقازی فرمود: «حالا كه شما اخوی آقا سیداحمد آقا هستید، در واقع با ما سابقه آشنایی دارید. اگر در حوزه كاری داشتید، می‌توانید در بیت آقای بروجردی، مرا پیدا كنید!» ‌

و شما هیچ وقت به ایشان مراجعه کردید؟

من مدتی بعد از ورود به قم، در اوان نوجوانی در ماه مبارك رمضان اعلامیه‌ای در تحریم پپسی كولا، با استفاده از فتاوی علمای بزرگ از جمله آیت‌الله بروجردی، با امضای صریح و آشكار منتشر كردم كه چون ماه مبارك رمضان بود، توسط طلاب به همه بلاد ارسال شد و خیلی سر و صدا كرد و انعكاس وسیعی یافت؛

ولی همین امر باعث شد كه مأموران شهربانی قم مرا دستگیر كردند و به نزد رئیس شهربانی وقت به نام سرهنگ محمدسجادی بردند كه معروف به «شیخ‌محمد» بود! چون او قبل از آمدن امام جماعت و شروع نماز، در صف اول نماز آقای بروجردی یا آقای نجفی، حضور می‌یافت و همیشه هم می‌گفت كه روزه است! به هر حال در شهربانی، سرهنگ سجادی فحشی به من داد و ناسزایی گفت كه نشان دهنده ماهیت درونی و بی‌ایمانی‌اش بود.

و بعد برای اعزام من به تهران، دستوری به «كامكار» رئیس اطلاعات شهربانی قم داد كه با توجه به شرایط خاص حاكم بر حوزه در آن زمان (پس از اعدام شهید نواب صفوی و یارانش) سنگین و نگران‌كننده بود.

پس از بازجویی مقدماتی و التزام به حضور در شهربانی هر وقت كه احضار كردند! به طور موقت آزاد شدم و یك سر به بیت‌ آیت‌الله بروجردی رفتم و به آیت‌الله فاضل قفقازی موضوع را شرح دادم و ایشان هم ضمن مطالعه اعلامیه، كه شامل دستخط آیت‌الله بروجردی هم بود، به «حاج احمدخادم» - پیشكار آیت‌الله بروجردی - گفتند كه همین الان به سرهنگ سجادی تلفن كن و بگو: «مگر از قم می‌خواهی بروی كه آقای خسروشاهی ما را دستگیر كرده‌ای؟»

حاج احمد رفت و پس از لحظاتی برگشت و گفت: جناب سرهنگ عذرخواهی نمود و گفت كه «دستور مركز بوده و من اقدام می‌كنم كه موضوع پیگیری نشود!

این نخستین مراجعه من و اقدام ایشان بود كه موجب دلگرمی شد. پس از پیروزی انقلاب كه پرونده شهربانی قم را در این رابطه دیدم، معلوم شد كه «ثابت پاسال» از بهائیان سرمایه‌دار و وابسته دربار، رسماً درخواست پیگیری قضیه را داشته است.

ملاقات دیگری با معظم له نداشتید؟‌

چرا، در مناسبتهای مختلف، اعیاد یا وفیات، و مجالسی كه در منزلشان منعقد می‌شد، گاهی شركت می‌كردم و در منزل مرحوم آیت‌الله نجفی مرعشی و مراجع دیگر هم بارها خدمت ایشان رسیده بودم.‌

با آیت‌الله فاضل لنكرانی از كجا آشنا شدید؟

وقتی با والد ایشان آشنایی به وجود آمد، طبعاً خدمت آیت‌الله فاضل هم كه در آن زمان از فضلای حوزه به شمار می‌آمدند، رسیدم و بعد هم در درس اصول امام خمینی(ره) و یا درس اسفار علامه طباطبایی، بارها و بارها خدمت ایشان رسیدم.

تفاوت سنی مانع حضور در درسها و یا دوستی نبود؟

اصولاً در حوزه‌های علمیه تفاوت سنی مانع حضور در درسها و یا آشناییها و رفاقتها نیست. حضور در درس، آزاد و بستگی به استعداد و نوع تحصیل طلاب دارد.

ممكن است طلبه‌ای كم سن و سال، به علت استعدادی كه دارد، در دروسی شركت كند كه دیگران با ده سال تفاوت و اختلاف سنی در آن درس شركت می‌كنند و همین حضور در دروس، موجب آشنایی و دوستی می‌شود. البته من با آیت‌الله فاضل لنكرانی فقط هفت سال اختلاف سنی دارم كه ظاهراً خیلی هم زیاد نباید باشد!


منبع:

دوهفته نامه بعثت سال بیست و نهم شماره 1338 نیمه اول تیر ماه 1387

تهیه و تنظیم: عبداله فربود ، گروه حوزه علمیه