تبیان، دستیار زندگی
واژه جهانی شدن در سال‌های اخیر یکی از پرکاربردترین واژه‌های عرصه سیاستگذاری اقتصادی،فرهنگی و سیاسی داخلی و بین المللی کشورها و نیز موضوع بحث‌های آکادمیک و ژورنالیستی بوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درآمدی بر پدیده جهانی‌شدن


 واژه جهانی شدن در سال‌های اخیر یکی از پرکاربردترین واژه‌های عرصه سیاستگذاری اقتصادی،فرهنگی و سیاسی داخلی و بین المللی کشورها و نیز موضوع بحث‌های آکادمیک و ژورنالیستی بوده است.

دهکده جهانی

برغم کاربرد گسترده ای که واژه جهانی شدن (Globalization)در بیش از یک دهه گذشته پیدا کرده،هنوز معنا و مفهوم آن همچنان مناقشه آمیز است و بسته به اینکه از چه زاویه و با چه نگرشی به آن نگریسته شود معنا و مفهوم متفاوت پیدا خواهد کرد که ظهور واژه های مختلفی همچون "جهانی شدن"،"جهانی سازی"،"جهانگرایی"،"غربی شدن" و "آمریکایی" شدن در بسیاری از جوامع از جمله ایران بیانگر این امر می باشد.

این اختلاف دیدگاهها باعث شده تا در حالی که گروهی از جوامع و افراد با نگاه کاملا مثبت به پدیده جهانی شدن می نگرند و آن را یک فرایند می دانند که در بردارنده فرصت های زیادی برای جوامع است گروه دیگری از افراد و جوامع این پدیده را یک امر منفی تلقی می کنند و آن را پروژه ای می دانند که از سوی صاحبان قدرت در جهان در جهت منافعشان طراحی شده است که طرفداران این دیدگاه در مقابله با جهانی شدن از جنبش مخالفان جهانی شدن که طیف متنوعی از افراد و گر وهها را در خود دارد حمایت می کنند.البته در بین این دو دیدگاه یک دیدگاه بینا بینی هم بر این باور است که جهانی شدن همچون هر پدید دیگری در ذات خود فرصت و چالش هایی دارد و کشورها و جوامع باید با شناخت دقیق آن از فرصت های آن به نفع خویش سود جویند و از چالش های احتمالی آن بدور مانند.

صرف نظر از این اختلاف نظرها،پدیده جهانی شدن شامل طیف گسترده ای از روندهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است . در خصوص این که چه عاملی باعث ایجاد وضعیتی که از آن به وضعیت جهانی شدن یاد می شود شده، بین نظریه پردازان اختلاف نظر است. این اختلاف نظرها در خصوص ماهیت جهانی شدن موجب شده تا بحث ها بیشتر بر آثار جهانی شدن همچون افزایش تجارت کالاها و خدمات، توسعه نقل و انتقال نیروی انسانی،  گسترش جابه جایی سرمایه، تقویت نفوذ شرکت های چند ملیتی و سازمانهای بین المللی، تأثیر فزاینده تکنولوژی و در مجموع وابستگی متقابل بیشتر نظام بین المللی متمرکز شود تا جهانی شدن به مثابه یک نظریه.

در WTO تعرفه‌ها کاهش یافت تا رقابت بیشتر شود، به‌گونه‌ای که متوسط تعرفه‌ها 5/3 درصد یعنی معادل هیچ است. این به این معنی است که یک قدرت بسیار بزرگ مانند آمریکا با یک کشور کوچک مثل سنگاپور باید رقابت کند

گستردگی زوایای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فرآیند جهانی شدن از جهات مختلف بر زندگی اجتماعی و فردی شهروندان کشورهای مختلف تأثیر گذاشته است. این امر طی چند سال گذشته موجب شده که برخی مۆسسات برای سنجش جایگاه کشورها در فرآیند جهانی شدن یک شاخص ترکیبی ایجاد کنند و براساس آن به ارزیابی بپردازند.

همچنین اگر چه در دو دهه گذشته و همزمان با ظهور و توسعه فرایند جهانی شدن مخالفت‌هایی با آن صورت گرفته و مخالفان جهانی شدن در سراسر جهان به یک جریان نیرومند تبدیل شدند، اما آثار بحران کنونی اقتصاد جهانی موجب شده جهانی شدن زدایی (De -globalization)که در قبل از این بحران به طور جسته و گریخته مطرح می‌شد به عنوان یک موضوع جدید در عرصه فکری ، رسانه‌ای و سیاستگذاری کشورها تبدیل شود

از نظر زمانی جهانی شدن از اوایل قرن بیستم شروع شد. پیش از جنگ جهانی اول، جهانی شدن به مفهوم آزادسازی تجارت، گسترش تجارت و تجارت به عنوان یک فعالیت اقتصادی که می‌تواند به ثروت جامعه بیافزاید، مطرح شد.تجارت به مفهوم آزادسازی تجارت در اوایل قرن 20 در جهان شروع شد. البته در ایران شاه عباس در قرن 17 این کار را شروع کرد. اما بروز جنگ جهانی اول، این روند را متوقف کرد و شکل دنیا تغییر یافت. سوسیالیسم و اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمد و عملاً نیمی از دنیا را به خود جلب کرد؛ در نتیجه جهانی شدن بین جنگ اول و دوم جهانی در محاق رفت. در دوره بین دو جنگ آن‌قدر موج سوسیالیسم قوی بود که حتی کشورهای کاپیتالیست نیز که تجارت حرف اول را می‌زد، به کمپ سوسیالیسم نزدیک شدند، ‌حتی خود آمریکا و اروپا با شدت بسیار زیاد، به طوری که نیمی از اروپا سوسیالیست شد. پس جهانی شدن به معنی گسترش تجارت متوقف شد.

جهانی شدن

بعد از جنگ جهانی دوم دنیای غرب فهمید که گرایش به سوسیالیسم به رفاه مردم ضربه زده است و در نتیجه بعد از جنگ جهانی دوم یک گردش به طرف راست ایجاد شد. در کنفرانس برتن وودز در آمریکا دو، سه تصمیم اساسی گرفته شد و در آن بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و گات به وجود آمد. وظیفه این 3 سازمان آزاد‌سازی و ایجاد تعادل در ارتباط تجاری بین کشورها بود؛ از آن‌جایی که دولت ها امر توسعه را در کشور خود به نوعی کنترل می کنند تا مشکل زا نشود. سوالی که شاید مطرح باشد این است حالا با آزاد شدن مرزها چه کسی می‌خواهد این پدیده را در سطح دنیا کنترل کند؟در پاسخ باید گفت که درست است که ما تجارت را جهانی کردیم، اما نمی تواند افسار گسیخته باشد، بنابراین باید یک سری نظام‌های کنترلی شکل می گرفت.

تا قبل از جهانی شدن اقتصاد هر یک از کشورها در درون همان کشور بود، اما یک مرتبه با انفجار جهانی سازی، تجارت آزاد شد.

در WTO تعرفه‌ها کاهش یافت تا رقابت بیشتر شود، به‌گونه‌ای که متوسط تعرفه‌ها 5/3 درصد یعنی معادل هیچ است. این به این معنی است که یک قدرت بسیار بزرگ مانند آمریکا با یک کشور کوچک مثل سنگاپور باید رقابت کند. حالا در این دنیایی که به یک باره تعرفه‌ها برداشته شده است، ‌مشخص است که امکانات و توانایی آمریکا از دیگران بیشتر است. اروپایی‌ها برای این‌که به قدرت بیشتری در مقابل آمریکا دست یابند آمدند یک اتحادیه بین خود درست کردند.

نکته مهم در اتحادیه اروپا این است‌ که 65 درصد از تجارت خارجی این کشورها در درون اتحادیه صورت می‌گیرد. از نگاه اقتصادی این حجم از تجارت بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا به معنای این است که اقتصاد این کشورها مکمل یک‌دیگر هستند.

در دوره بین دو جنگ آن‌قدر موج سوسیالیسم قوی بود که حتی کشورهای کاپیتالیست نیز که تجارت حرف اول را می‌زد، به کمپ سوسیالیسم نزدیک شدند

آمریکا نیز که حجم بالایی از تجارت آن در درون خودش و بین ایالت‌های خودش است، یک مجموعه و زنجیره کامل دارد؛ درواقع در دنیای امروز یک اقتصاد باید خیلی بزرگ و رشد یافته باشد که بتواند چنین خصلتی داشته باشد، برای مثال چین و هند هم اقتصادهای بزرگی هستند، اما این خصلت را ندارند. آمریکا این ویژگی را دارد، به ویژه این‌که ذخایرانرژی زیادی هم دارد، درحالی که خیلی از کشورها به علت نداشتن منابع انرژی نمی‌توانند چنین خصلتی داشته باشند.

به هر حال اروپا این اتحادیه را ایجاد کرد تا در دنیای رقابت آینده بتواند با آمریکا به رقابت بپردازد و ضمن این‌که با هم دوست هستند، اما رقابت هم دارند.

جهانی شدن

بعد از اروپا کشورهای آسیای جنوب‌شرقی احساس کردند که اگر به سمت منطقه گرایی حرکت نکنند،‌ نمی‌توانند در آینده‌ای نزدیک با اقتصادهای بزرگ رقابت کنند؛ در نتیجه آن‌ها هم (آ.سه.آن) را ایجاد کردند.آمریکا هم هم‌زمان با این‌که خود به تنهایی یک اقتصاد بزرگ بود، با کانادا و مکزیک یک اتحادیه به نام (نفتا)‌ایجاد کردند.

به یک‌باره 3 اتحادیه بزرگ ایجاد شد و کشورهای دیگر مجبور شدند خود را به یکی از این اتحادیه‌ها متصل کنند و همه فهمیدند که اگر خودشان را در یک مجموعه بزرگ‌تر تعریف نکنند، نخواهند توانست در اقتصاد آینده به رقابت بپردازند.

عرب‌ها در جنوب خلیج فارس یک اتحادیه به نام (GCC) تعریف کردند که 6 کشور عضو آن هستند و از آن پس اتحادیه‌های دیگری در منطقه مانند اکو، سازمان کشورهای اسلامی و خیلی از اتحادیه‌های کوچک و بزرگ دیگر در دنیا ایجاد شد.

اما آن‌چه که تا امروز شکل مناسب و منسجمی به خود گرفته و موفق عمل کرده، اتحادیه اروپا، نفتا و «آ.سه.آن» است.

کشور ما هم از این موج پیوستن به چنین فرآیند( و یا در نگاه بدبینانه پروژه ای) مصون نبوده است. بدون شک رد کردن مطلق پدیده جهانی شدن و خط بطلان کشیدن بر آن منطبق بر رفتار عقلایی اقتصادی نیست. اما باید در نظر داشت که پیوستن به اقتصاد جهانی و تن دادن به شرایط جهانی شدن به پیش نیازهای اساسی احتیاج دارد. در درجه اول باید کالاهای تولیدی ما به آن سطح از کیفیت و حتی کمیت برسد که در قیمتهای موجود یارای رقابت با تولیدات جهانی را داشته باشد. نگرانی دیگر دز این زمینه برنامه های نظام اقتصادی غرب برای تحت فشار گذاشتن کشورهای در حال توسعه است. به علاوه باید مراقب آثار فرهنگی مترتب بر این مهمان ناخوانده نیز بود. شاید به همین علت است که این پدیده در کشور ما با اقبال جمعی روبرو نمی شود. چه زیباست اگر در شرایطی به جهانی شدن بیندیشیم که با تکیه بر آموزه های ارزشمند دین نقش رهبری اقتصاد جهان به سمت جامعه متعالی اسلام را داشته باشیم.

فرآوری: ریحانه حمیدی فر

بخش اقتصاد تبیان


منبع: همشهری آنلاین/ خبرآنلاین