تبیان، دستیار زندگی
ه ماری شیمل: مولوی شناس فقید . شکوه شمس . کتاب شناسی شیمل . مولانا و اقبال در آثار شیمل . گزیده اشعار شیمل . گالری تصاویر آنه ماری شیملAnnemarie Schimmel در سال 1922 در شهر ارفورت آلمان به دنیا آمد و تحصیلات خود را در زمینه ه...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زندگی نامه انه ماری شیمل

.زندگی نامه

.شکوه شمس

.انه ماری شیمل: مولوی شناس فقید

.کتاب شناسی شیمل

.گالری تصاویر

گزیده اشعار شیمل

آنه ماری شیملAnnemarie Schimmel در سال 1922 در شهر ارفورت آلمان به دنیا آمد و تحصیلات خود را در زمینه های مختلف جامعه شناسی و الهیات به پایان برد.

وی به خاطر علاقه زیادی که به عرفان اسلامی داشت، برای درک بهتر آن به فراگیری زبان های شرقی پرداخت. در میان آثار او، کتابهای بسیاری یافت می شود که مستقیما از زبان های عربی، فارسی، ترکی، اردو، هندی و پنجابی ترجمه شده است.

بانوشیمل بر خلاف تصورات و عقاید رایج در میان اغلب شرق شناسان که برای احکام و دستورهای شرع در اسلام اهمیت بیش از حد قایلند، بر این باور بود که گوهر و اصل اصیل اسلام در عرفان نهفته است.

مولانا جلال الدین محمد رومی و علامه اقبال لاهوری، دو عارف و متفکر برجسته جهان شرق، شخصیت هایی هستند که مورد توجه و علاقه پرفسور شیمل قرار داشتند. وی چند اثر مهم از آثار منظوم و منثور این

دو حکیم فرزانه را به زبان های انگلیسی و فارسی ترجمه کرده است.

«زبان تصاویر مولانا جلال الدین محمد رومی»، کتابی است که شیمل با آن در چهل و چند سال پیش، کار پژوهش درباره آثار مولانا را آغاز کرد. به زعم منتقدین و کارشناسان حوزه دین پژوهی، کتاب «فیه مافیه» به زبان آلمانی، یکی از روشن ترین و زیباترین ترجمه هایی است که تاکنون از متون کلاسیک فارسی منتشر شده است، که شیمل با آن در چهل و چند سال پیش، کار پژوهش درباره آثار مولانا را آغاز کرد. به زعم منتقدین و کارشناسان حوزه دین پژوهی، کتاب «فیه مافیه» به زبان آلمانی، یکی از روشن ترین و زیباترین ترجمه هایی است که تاکنون از متون کلاسیک فارسی منتشر شده است.

پرفسور آنه‏مارى شیمل نه تنها سخن‏شناس و طالب و خواهان شعر، كه خود شعرگوى بود و صاحب دفتر شعر. او دو دفتر از سروده‏هایش را با عنوان «نواى نى» (1948)Lied der Rohrfloete و «تكرار نقش آینه»Wiederholte Spiegelungen (1998) به‏چاپ رساند.

انه ماری در دفتر خاطرات خود مى‏نویسد كه خانه پدرى او سرشار از شعر و شاعرى بود. در دوران دانشجویى، به‏توصیه استادش هانس هاینریش شدر، به‏ مطالعه گزیده دیوان غزلیات شمس كه نیكلسون منتشر كرده بود، مى‏پردازد و براى نخستین ‏بار ابیاتى از یك غزل از دیوان كبیر را به‏آلمانى ترجمه مى‏كند:

Ich hoerte, die Augen gewendet

du blicktest zu irdischen Seele.

Was schaust du? denn du bist doch selber

zur Seele der Seele gegangen!

Du bist eine mutige Rose!

Die Rose entflieht sonst dem Herbst:

Doch du bist beim Nahen des Sturmes

zum Herbst, in den Herbstwind gegangen

So, wie vom Himmel der Regen

die staubige Erde zu traenken,

Herabrinnt von allen Seiten:

so bist du ins Ew`ge gegangen.

Sei still nun vom schmerzvollen Sprechen

und Reden; doch schlafe nicht! Siehe,

Du bist in den Schutz eines Freundes,

der liebend dich huetet, gegangen!

دو چشم گشته، شنیدم كه سوى جان نگرى‏

چرا به‏جان نگرى چون به‏جان جان رفتى؟

گُل از خزان بگریزد، عجب چه‏شوخ گلى‏

كه پیش باد خزانى خزان خزان رفتى‏

ز آسمان تو چو باران به‏بام عالم خاك‏

به‏هر طرف بدویدى به‏ناودان رفتى‏

خموش باش، مكش رنجِ گفت و گوىِ بخسب‏

كه در پناه چنان یار مهربان رفتى‏

یك‏سال بعد، در میانه جنگ دوم جهانى، با اولین دستمزدِ حاصلِ از كار در تعطیلات تابستانى سال 1941 میلادى، یك دوره مثنوى مولوى چاپ نیكلسون به‏چنگ مى‏آورد و ترجمه فرانسوى اشعار منسوب به‏حلاج كه لوئى ماسینیون گردآورده بود.

بانو شیمل به‏پیروى از استاد معنوى خود، فریدریش روكرت، به‏ترجمه شعرهاى شاعران شرق پرداخت تا از این طریق، نزدیكى و پیوندى میان فرهنگهاى گونه‏گون پدید آورد و بر این سخن روكرت مهر تأییدى زند كه «جهان شعر، جهان آشتى است». وی در كتاب خاطرات خود كه به‏زبان آلمانى منتشر شده است، خاطره‏اى را بازگو مى‏كند كه یادآور دورانى تلخ در تاریخ روابط میان شرق و غرب است و نشان مى‏دهند كه جهان شعر به‏راستى جهان آشتى فرهنگ‏ها و دوستى ملت‏هاست.

بانو شیمل مى‏نویسد: «یكى از با ارزش‏ترین خاطرات من در دوران تدریس در دانشگاه هاروارد، تشكیل كلاس‏هایى بود درباره شخصیت و شعر مولانا كه در آن دانشجویى به‏نام «جان» هم شركت داشت. جان بعد به‏استخدام وزارت امور خارجه درآمد و در شمار كسانى بود كه در سال 1980 میلادى در ایران به‏گروگان گرفته شدند. سال‏ها بعد، در 1992، زمانى كه من آخرین كلاس‏هاى درس خود در هاروارد را به‏پایان مى‏بردم و طبعاً آثار و افكار مولانا هم در آن سهم به سزایى داشت، اتفاقاً دانشجوى قدیمى من، جان نیز حضور داشت. او از من اجازه خواست تا نكته‏اى را به‏سخنان من بیفزاید. جان براى دانشجویان تعریف كرد كه چگونه در دوران اسارت در ایران گهگاه شعرهاى مولانا و اقبال را به ‏زبان فارسى از بر مى‏خوانده است و نگهبانان او به‏این خاطر با وى به‏ گونه‏اى دیگر رفتار مى‏كردند. وقتى نگهبان دیدند كه او بهترین جنبه‏هاى فرهنگ آنان را مى‏شناسد و به‏آن عشق مى‏ورزد، او را نه به‏چشم دشمن كه به ‏دیده ی دوست نگریستند. راستى پس از 25 سال تدریس در هاروارد، آیا مى‏توان پایانى زیباتر از این تصور كرد. «شعر عرفانى میانجى دو دنیاىِ به‏ظاهر متخاصم؟»

بارى، آنه‏مارى شیمل افزون بر چندین ترجمه منظوم از آثار شاعران پارسى‏گوى، چون گزیده غزلیات دیوان كبیر و مثنوى معنوى مولانا و منطق‏الطیر و الهى‏نامه و مصیبت‏نامه و شمارى از غزلیات دیوان عطار و نیز جاویدنامه و پیام شرق و زبور عجم اقبال، در جاى‏جاى آثار خود ترجمه‏هایى روان و رسا از شاعران عرب و سرایندگان ترك و اردو و پشتو زبان به‏دست داده است. این ترجمه‏ها تنها به‏اشعار شاعران كلاسیك محدود نمى‏شود، بلكه سروده‏هاى سرایندگان معاصر شرق را نیز در برمى گیرد؛ شاعرانى چون ناظم حكمت و احمد حامد تنپینار ترك و نزار قبانى و آدونیس سورى و ایرج میرزا و منوچهر آتشى و سیاوش كسرایى ایرانى و محمود درویش فلسطینى و شبیر حسن‏خان و فیض احمدفیض پاكستانى.

انتشار گزیده‏اى از ترجمه‏هاى منظوم استاد شیمل در كنار متن اصلى آنها به‏زبان فارسى در این دفتر، هم تأكیدى است بر توانایى وى در ترجمه سبك‏هاى گوناگون و هم نشاندهنده اشراف این بانوى فرزانه به‏مضامین عرفانى و پیچ و تاب‏هاى شعر فارسى.

ابر همى گرید چون عاشقان‏

باغ همى خندد معشوق‏وار

رعد همى نالد مانند من‏

چونكه بنالم به‏سحرگاه زار

«شهید بلخى»

Die Wolke weint so wie die Liebenden,

Der Garten lacht, wie der Geliebte lacht.

Der Donner klaget so, wie ich es tue,

Wenn ich am Morgen jammernd laut erwacht!

شیمل در سال 2003 در گذشت، در حالی که صدها کتاب و مقاله در حوزه عرفان پژوهی و مولانا شناسی از او به جای مانده است. «مشرق زمین و مغرب زمین و زندگی غربی _ شرقی من» برخی از آثار او هستند .