تبیان، دستیار زندگی
قسمت دوم گفتگو با دبیر کل اسبق حزب‌الله لبنان، پیرامون مشکلات و اختلافاتش با جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله لبنان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفت وگوی با شیخ صبحی طفیلی(قسمت دوم)


قسمت دوم گفتگو با دبیر کل اسبق حزب‌الله لبنان، پیرامون مشکلات و اختلافاتش با جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله لبنان

گفت وگوی با شیخ صبحی طفیلی)

لینک قسمت اول گفتگو

ـ سال 1361 اسرائیل با این بهانه و هدف وارد شد که فلسطینی ها از این جا بیرون کند، در صورتی که امروز وارد لبنان شود، در پی چه اهدافی است؟!

طفیلی: حذف مقاومت فلسطین و مقاومت اسلامی.

ـ آیا شما دوست ندارید بخشی از مقاومتی باشید که اسرائیل از شما نیز کینه ای به دل داشته باشد؟

طفیلی: [می خندد] شما خیلی دیر آمدید! اصل اختلاف ما با رهبری حزب‌الله این بود که آنان جنگ و مقاومت را متوقف کردند.

ـ یعنی می فرمایید بعد از سال 1379 (2000 میلادی) که اسرائیل عقب نشینی کرد؟

طفیلی: خیر؛ از ابتدای سال 1372 (1993 میلادی) که تفاهم نامه ای را با عنوان "تموز" پیشنهاد کردند و زودتر از اینها در نیمه های دهه80  میلادی غربی ها به ما اطلاع دادند که اسرائیلی ها طرحی را ارائه می دهند و آن این است که ما از سرزمین شما عقب نشینی می کنیم، به شرطی که با ما کاری نداشته باشید. سال 1372 (1993 میلادی) که حمله به لبنان کردند [عملیات تسویه حساب] خواستند این را تثبیت کنند و مقدمات آن را ایجاد کردند. یعنی یک تفاهم عمومی و کلی. سال 1375 (1996 میلادی) این را تثبیت کرده و بازتر کردند و به نوعی تفصیل دادند و برای مقاومت یک حد و حدودی را وضع کردند. اسرائیلی ها خواستند این تفاهم نامه را اجرا کنند، اما قبول نکردیم؛ چرا که در این تفاهم آمده بود که مقاومت دیگر حق حمله به داخل فلسطین اشغالی را ندارد، نه به شکل نظامی و نه به شکل غیرنظامی، مگر این که به مقاومت تجاوز بشود و بخواهد پاسخ بدهد. اینها در روزنامه ها و مطبوعات نیز آمده است می توانید مراجعه کنید.

اسرائیلی ها در سال 1375 (1996 میلادی) خواستند با برگزاری یک جلسه، تفاهم نامه ای را امضا کنند که سوری ها با توجه به این که در آن زمان حاکم بر لبنان بودند، این مسئله را قبول نکردند؛ چون به نفع شان نبود. اسرائیلی ها دوباره پیشنهاد جلسه ای نظامی را دادند میان فرماندهان نظامی که سوری ها این مسئله را رد کردند. اسرائیلی ها می گفتند ما فقط می خواهیم حداقل با یک تفاهم از پایگاه ها و دیگر مراکز نظامی عقب نشینی کنیم و این که به چه صورت تحویل بشود. تا این که در نهایت با همان روش خودشان عقب نشینی کردند. البته با پشتوانه‌ی همان تفاهم نامه‌ی سال 1375 (1996 میلادی).

آیا فکر نمی کنید شما به عنوان یکی از بنیان گذاران حزب‌الله و این که مدتی هم به عنوان دبیر کل حزب‌الله بودید، اکنون جای تان در کنار این مقاومت خالی است که اختلاف ها را کنار گذاشته و شما هم در کنار مقاومت جایگاهی داشته باشید؟

طفیلی: من خودم را از کسی جدا نکرده ام

از آن موقع به نظر من مقاومت عملاً متوقف شد و کلاً هر شش ماه و هر یک سال عملیاتی انجام می دادند تا این مسئله فراموش نشود و الان از نظر ما مقاومت عملاً وجود ندارد. این طبیعی است که کسی وقتی کار خود را ترک می کند، به کار دیگری کشانده می شود و اکنون می بینیم که از وقتی مقاومت کار خود را کنار می گذارد، در فتنه های داخلی و سیاسی و نبرد میان سنی و شیعه و دعواها و نزاعات کشنده فرو می رود که خیلی به مقاومت و خون ها و آینده‌ی آن صدمه زده است.

لهذا من بازگشت به مقاومت را طلب می کنم، و من اولین سرباز، یک سرباز و اقعی و نه یک فرمانده، خواهم بود که سلاح برداشته، برخاسته و می جنگم.

امید و آرزوی من در زندگی این بوده که در راه جنگ با اسرائیل خلوص داشته باشم و در این راه جان خود را نیز بدهم.

ـ مقاومت مطلوب شما امروز چیست؟

طفیلی: [می خندد] برویم سریلانکا و فلسطین را آزاد کنیم! امروز ما در بزرگ ترین جنگ و ستیز داخلی هستیم و این که می فرمایید با مستمسک قراردادن مسئله‌ی فلسطین و آزادی آن عده ای در لبنان برمی آشوبند که ما به فلسطین چه کار داریم و سرزمین ما لبنان است و اینها یک بهانه‌ی واقعی و مؤکد است و بزرگ تر از این، اگر ما در همان موضع خودمان می ماندیم، الان فتنه‌ی داخلی نداشتیم و اهل تسنّن بیشتر از ما شیعیان در امنیت و حمایت ما بودند. نمی دانم تا جه حد شما اطلاع دارید که اصلاً مقاومت، حتی پیش از انقلاب اسلامی ایران، طرح من بوده است؛ ما امروز از اینهایی که پرچم مقاومت را گرفته اند، تشکر می کنیم اما مقاومتی حقیقی می خواهیم و به دنبالش هستیم.

آیا فکر نمی کنید شما به عنوان یکی از بنیان گذاران حزب‌الله و این که مدتی هم به عنوان دبیر کل حزب‌الله بودید، اکنون جای تان در کنار این مقاومت خالی است که اختلاف ها را کنار گذاشته و شما هم در کنار مقاومت جایگاهی داشته باشید؟

طفیلی: من خودم را از کسی جدا نکرده ام.

ـ با توجه به این که ما در صحبتی که با سید حسن نصرالله داشتیم برای شما خیلی احترام قائل بودند و به ما تأکید که سراغ شما بیاییم و گفت که ایشان یکی از اساس های مقاومت بوده اند و حتی ایشان ناراحت بود که ما به سراغ بقیه رفته ایم و سراغ شما نیامده ایم از جمله دکتر "اغناطیوس الصیصی" کشیشی که در آن موقع به سراغش رفتیم.

شیخ صبحی طفیلی

طفیلی: اینهایی را که شما گفتید مربوط به حوزه ای کوچک و محدود در روابط خصوصی و فردی است. من بالشخصه واقعاً می گویم که حاضرم به عنوان یک سرباز با اسرائیل وارد جنگ بشوم؛ و حتی در مسائل داخلی لبنان. این مربوط به الان هم نیست. اگر ایران و حزب‌الله طرف داری از حق کنند در لبنان، یعنی از مظلومین و مستضعفین و بیچارگان و محرومین.

ـ هر چه که باشد شما مادر حزب‌الله محسوب می شوید و با وجود اختلافاتی هم که وجود دارد نباید حزب‌الله را تنها بگذارید. عین همین صحبتی را که شما الان می کنید ما در زمان جنگ خودمان داشتیم، یک فرمانده لشکری داشتیم به اسم شهید "کاظم رستگار" که با فرمانده سپاه اختلاف پیدا کرد و دعوایی میان آنان پیش آمد، از فرماندهی لشکر استعفا داد و به عنوان یک نیروی عادی در جنگ شرکت کرد و به شهادت رسید.

طفیلی: سال 1379 (2000 میلادی) حاج "عماد مغنیه" آمد پیش من. طرح هایی داشت، من بحثی نکردم. او گفت من طرحی دارم، گفتم خوشا به حالت! چندین بار به دیدار من آمد و طرح هایی داد که وقتی دید من قبول نمی کنم، نظرش را عوض کرد و از آن عدول کردند. به عبارت دقیق تر، مسئله از طرف من نیست.

ـ تا به حال به ذهن تان نرسیده که بروید و صراحتاً با سیدحسن نصرالله صحبت کنید؟

طفیلی: آخر مشکل در نزد من نیست، دیگران خودشان باید موضوعات را طرح کنند.

ـ تا به حال کسی از طرف سیدحسن نصرالله پیش تان نیامده؟

طفیلی: من خودم تا به حال وارد دعوا با کسی نشده ام. سیدحسن اکنون دارد در مورد دادگاه اعلام می کند که از حق دفاع می کنم. هر کس از حزب‌الله متهم شود، من از او دفاع می کنم. آن موقع که من در همین جا محاصره شدم، کجا بودند؟ من، خودم در جنگ و درگیری با کسی وارد نشدم، دیگران به من حمله کردند و موضوع مرا به عنوان متهم به دادگاه (محکمه عدلیّه) دادستانی کل محول کردند. مگر من جرمی مرتکب شده بودم؟ الان دارند کم کم به دیدگاه و نقطه نظر من می رسند که من گفتم نباید مقاومت را رها کرده و وارد مشکلات داخلی شد. این مسائل همه نتیجه این است که حرف مرا گوش نکردند و الان دارند به این نتیجه می رسند.

ـ این را نمی توانید نتیجه مثبتی ببینید برای حل اختلافات؟

طفیلی: من که مشکلی ندارم، روزی که من در حوزه‌ی علمیه ام محاصره شدم و ارتش حمله کرد، چه کسی به طرف من تیراندازی کرد؟ خود همین آقایان بودند. عماد یا دیگران. همه شان را می شناسم و نقش همه‌ی آنها را می دانم. با این که من آنها را دوست دارم و فرزند من هستند، مشکلی هم با دیگران ندارم.

ـ مردم از علما انتظار دارند وقت فتنه به کمک مردم آمده و غبار از فتنه بردارند. اگر روزی یک جوان لبنانی پیش تان آمده و از شما در مورد مقاومت سوال کند، چه جوابی خواهید داد؟

طفیلی: من در این مورد نظری دارم! این فتنه ساخت آمریکاست. ایران و کشورهای عربی نیز به نوعی در این فتنه آسیب دیده اند. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، امام خمینی در اول انقلاب خیلی در مورد وحدت با اهل تسنن و گفت وگو با آنان تاکید داشتند. اما آمریکایی ها با استفاده از دست هایی که در کشورهای عربی داشند، به جایی رسیدند که توانستند جوی را بیافرینند که در جنگ عراق علیه ایران بر آن حاکم بود. نمی خواهم ایران یا کس دیگری را متهم کرده و مسئولیت چیزی را که توانش را ندارند، برعهده‌ی آنان بگذارم. اما در کشورهایی مثل عراق، ایران، یمن و پاکستان این جو وجود دارد. تبلیغات غربی هم وجود دارد که ذهن مردم را در این مورد می سازد. ولی ایران خیلی در این زمینه مقصر است.

مانورهایی که در خلیج فارس برگزار می شود، همیشه این گونه از آن مستفاد می شود که بر ضد کشورهای خلیج است. خیلی از شبکه های تلویزیونی که یا مستقیماً زیر نظر ایران هستند یا از دوستان آنان، نیز بر این طبل می کوبند و گویی تازه به یادشان آمده مسئله‌ی عُمر و پهلوی حضرت زهرا را. روضه خوانان و تعزیه خوانان هم نقش بدی در این زمینه دارند. در این چهل سالی که می گذرد، ما می دانستیم که روضه خوانی به چه شکل مطرح می شود و این روزها احساس می کنیم که کسی دارد این مسائل خصوصی را دنبال کرده و مطرح می کند. درست است که ایران هم مسئولیتی در این زمینه دارد، اما من اکنون در مورد مسئولیت خودمان صحبت می کنم. به خاطر همین من سوال کردم که چرا آقای "صالحی" را آوردند جای آقای "متکی" و این که حرف هایی گفته شد که لازم است ما روابط خوبی با عربستان و ترکیه و مسلمانان داشته باشیم. این برای من بزرگ ترین هدیه بود و امیدوارم که این صادقانه باشد و نشان از این دارد که ایرن دوباره احساس کرده است که در اشتباه بوده و درپی تصحیح آن است. امیدوارم که این یک سیاست واقعی و همیشگی باشد، نه این که یک هدف مقطعی و محدود باشد.

باید این مسئله را درک کنیم که پیروزی اسلام با قدرت شیعیان نیست بلکه با وحدت مسلمین است. زمانی قوی خواهیم بود که بتوانیم شیعیان و سنی ها را در زیر یک پرچم جمع کنیم. زیر پرچمی سیاسی و بدون اختلافات عقیدتی. امروز از دهن کوچک و بزرگ، معمم و غیرمعمم می شنویم که گفته می شود: "دشمن اصلی ما سنی ها هستند." این مسئله دارد به شکل وحشت ناکی می شود که مردم احساس شان این است که دشمن اصلی ما اهل سنت هستند. هم ایران هم دوستان ایران و هم خود ما در این مورد مسئولیت داریم

ادامه دارد...

فرآوری :عاطفه مژده

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: وبلاگ حمید داودآبادی