تبیان، دستیار زندگی
غریبه نیست... خیلی خوب او را می‌شناسید و به اندازه تمام روزهای گذشته از كارهایش خاطره دارید. فرقی نمی‌كند متعلق به چه نسلی باشید، چون او برای چندین نسل آشناست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طبیب روح مردم


غریبه نیست... خیلی خوب او را می‌شناسید و به اندازه تمام روزهای گذشته از كارهایش خاطره دارید. فرقی نمی‌كند متعلق به چه نسلی باشید، چون او برای چندین نسل آشناست.

محمد علی کشاورز

از نسل علاقه‌مندان به دایی‌جان ناپلئون گرفته تا پدرسالار و ناصرالدین‌شاه آكتور سینما، اما مهم‌ترین و ماندگارترین نقش این هنرمند قدیمی و كهنه کار ‌ اسدالله دركار پدرسالار و شعبان بی‌مخ در سریال هزاردستان است. محمدعلی كشاورز این روزها نزدیك به یك‌سال است که در خانه‌اش تحت مراقبت است.

او آنقدر ضعیف شده كه حالا حتی بسختی می‌تواند حرفی بزند یا درددلی كند،‌ اما با این حال خیلی از یاران قدیمی به ملاقاتش می‌آیند تا با هم بخشی از خاطرات مشتركشان را ورق بزنند. به هر حال سینما و تلویزیون ایران مدیون هنرمندانی مانند كشاورز است.

محمدعلی كشاورز، سخت مریض است و مدت‌هاست پرستار او یعنی سعید آقا از این بازیگر پیشكسوت نگهداری می‌كند و تنها فرزند او یعنی نلی كشاورز نیز در خارج از ایران زندگی می‌كند و كمتر فرصت دارد به پدر سری بزند. به هر حال شاید حالا نوبت ماست كه وظیفه خود را نسبت به این هنرمند پیشكسوت ادا كنیم.

وقتی از محمدعلی كشاورز می‌پرسم آیا هنوز نقش‌های گذشته‌تان را به خاطر دارید یا خیر می‌گوید: بله، هنوز نقش‌هایم را به یاد دارم، اما زیباترین نقش من نقشی است كه مردم آن را پسندیده و دوستش دارند. من هر كاری كه كرده‌ام برای مردم كشورم بوده است و دوست دارم  آنها از من و كارم رضایت داشته باشند.

استاد هنوز وقتی در مورد مردم حرف می‌زند براحتی می‌شود صداقت كلامش را در چهره‌اش دید. مساله‌ای كه شاید حالا خیلی از بازیگران جوان ما از یاد برده‌اند و شهرت تنها دغدغه‌ آنها شده است.

محمد علی کشاورز

عكس‌هایی به رنگ خاطره

خانه محمدعلی كشاورز، خانه عجیب و البته زیبایی است. عجیب است چون خیلی از وسایل قدیمی در آن وجود دارد، از صندوقچه گرفته تا گلدان‌های شمعدانی كنار حیاط خلوت. اما نكته قابل توجه تعداد عكس‌های قدیمی است. عكس‌هایی كه شاید متعلق به 100 سال پیش است. وقتی از استاد می‌خواهم درباره بعضی از عكس‌ها برایم توضیح دهد به آرامی می‌گوید: عكس‌هایی كه در اطراف خانه می‌بینید بیشتر متعلق به پدر و مادرم است، من هنوز هم با آنها زندگی می‌كنم و تمام خاطراتی كه والدینم برایم به جا گذاشتند را به یاد دارم. از شاهنامه‌خوانی مادرم گرفته تا جلسات مهمی كه پدرم با اهالی روستا در خانه‌مان داشت و همین‌طور خواهر و برادرهایم كه روزگار خوشی را در كنار هم سپری كردیم.

شاید برایتان جالب باشد كه محمدعلی كشاورز در خانواده‌ای بزرگ شده كه نه‌تنها با هنر بیگانه نبودند، بلكه او را نیز تشویق می‌كردند كه قدم در این راه بگذارد و عشق محمدعلی به دنیای هنر آنقدر زیاد بود كه حتی وقتی در رشته پزشكی پذیرفته شد، پس از یك سال از این رشته انصراف داد و به هنر تئاتر پیوست و زندگی واقعی و البته عاشقانه این هنرمند قدیمی از همان جا شكل گرفت.

وقتی از او می‌خواهم از دوران كودكی‌اش بیشتر برایمان بگوید توضیح می‌دهد: من در یك خانه روستایی بزرگ شدم و امرار معاش ما از طریق كشاورزی و دامداری صورت می‌گرفت.

زندگی نسبتا مرفهی داشتیم. پدرم به اصطلاح بزرگ روستایمان بود و اگر اختلافاتی ایجاد می‌شد افرادی مانند زن و شوهرها و همین‌طور رعیت‌ها نزد پدرم می‌‌آمدند تا ایشان بین آنها قضاوت و مشكلشان را حل و فصل كند. به هر حال دوران شیرینی بود كه به چشم برهم زدنی گذشت.

محمدعلی كشاورز درباره وضعیت امروز سینما و تلویزیون می‌گوید:  در حال حاضر اكثر هنرمندانی كه وارد این عرصه‌ها می‌شوند تنها به خاطر سودای شهرت یا این كه از چشم‌های سبز و آبی برخوردارند به این كار كشیده می‌شوند و اصلا قداست هنر مخصوصا هنر تئاتر را نمی‌دانند. هنر و هنرمند باید قدر و منزلت خود را بشناسد چون ما طبیب روح مردم هستیم و در برابر آنها مسوولیم، اما متاسفانه این روزها نه سینمایی باقی مانده و نه تئاتری. استاد هر شب با خواندن كتاب و مجلات مختلف وقت خود را پر می‌كند. وی در این باره می‌گوید: كتاب تنها دوستی است كه تحت هیچ شرایطی مرا رها نكرده و همیشه با من سخن می‌گوید.

دوست دارم پیش از این كه اتفاقی برایم بیفتد، به مخاطبانم و بخصوص جوانانی كه می‌خواهند قدم به عرصه بازیگری بگذارند بگویم سعی كنند گاهی با خود خلوت كنند و رفتار خود را مورد بازبینی قرار دهند

كشاورز می‌گوید: دوست دارم پیش از این كه اتفاقی برایم بیفتد، به مخاطبانم و بخصوص جوانانی كه می‌خواهند قدم به عرصه بازیگری بگذارند، بگویم سعی كنند گاهی با خود خلوت كنند و رفتار خود را مورد بازبینی قرار دهند. سال‌ها پیش تئاتری بازی می‌كردم به اسم بختك كه با این جمله شروع می‌شد «كابوس وحشتناكی است به محاكمه خود نشستن كه از بار گناه كاستن». واقعا كار وحشتناكی است. نمی‌دانم شاید در شهر نی‌سواران باید سوار نی ‌شد. اگرچه این هم درست نیست.

اگر امنیت شغلی برای جوانان ما وجود داشته باشد، مجبور نمی‌شوند تن به كارهایی بدهند كه دوست ندارند. البته اعتقادی به كمك به هنرمندان ندارم، چون هنرمند گدا نیست. به هر حال دوست دارم فرزندانم با چشمان باز و نه از روی هوا و هوس پا به صحنه مقدس هنر بگذارند.

محمد علی کشاورز

جای خالی علی حاتمی

به هر حال سخت است كه باور كنی محمد ابراهیم فیلم «مادر» حالا مدت‌هاست حتی نمی‌تواند مثل گذشته راه برود و در خانه‌اش بستری است. سعید‌آقا، پرستار محمدعلی كشاورز درباره این موضوع كه تا به حال چه افرادی برای عیادت از ایشان به منزلشان آمده‌اند می‌گوید: افراد زیادی آمده‌اند از خود آقای ضرغامی گرفته تا دوستان قدیمی‌شان مانند اسماعیل شنگله، داوود رشیدی، علی‌ نصیریان و... خوشبختانه استاد كشاورز خیلی تنها نیستند و با گپ زدن با دوستان قدیمی‌شان روحیه خود را حفظ می‌كنند.

محمدعلی كشاورز، از جمله هنرمندانی است كه خاطره بزرگی برای همه ما به واسطه آثارش به جای گذاشته است. بخصوص بازی‌های ماندگارش در كارهای علی حاتمی از فیلم مادر گرفته تا كمال‌الملك.

علی حاتمی هم یكی از یاران قدیمی كشاورز است. آنها در دوران دانشگاه با یكدیگر آشنا شدند و از همان‌جا همكاری‌شان با یكدیگر شكل گرفت؛  به هر حال آنها توانستند در كنار هم آثار منحصر به فردی خلق كنند كه مربوط به دوران خاصی نیست، بلكه در همه دوران‌ها و نسل‌ها می‌شود آثار آنها را دید و لذت برد. اما امروز جای حاتمی در خانه كشاورز بسیار خالی است. شاید اگر حاتمی زنده بود، این دو یار قدیمی بیشتر می‌توانستند با یكدیگر كار كنند و خاطره بسازند.

در آخر وقتی از استاد می‌پرسم امروز بازیگر برای شما چه تعریفی دارد، می‌گوید: بازیگر باید دید عمیق آدم‌های مختلفی كه در اطرافش هستند را بخوبی درك كند تا بتواند تماشاگر را راضی نگه دارد. باید با نقش زندگی كند و دید وسیعی داشته باشد. باید نقش را در وجود خود حلول داد تا به نتیجه رسید.

زمان آن رسیده كه از استاد خداحافظی كنم. به قول خودش او را با تمام گنجینه‌ها و خاطراتی كه در سینه دارد، تنها می‌گذاریم. شاید فردا آغازی دوباره برای این هنرمند پیشكسوت باشد. آغازی كه كمتر تلخی فراموشی در آن وجود دارد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:محبوبه ریاستی / جام جم