تبیان، دستیار زندگی
اقتصاد ایران تا دیروز از طریق درست ولی در راه نادرست درآمد بدست می آورد و خرج می کرد ولی امروز به علت وابستگی شدید به درآمد زایی، راه نادرست برای درآمدزایی و کاهش هزینه های دولت بر گزیده است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد شهاب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هدفمندی درآمدزایی یا هزینه‌زایی؟


اقتصاد ایران تا دیروز از طریق درست ولی در راه نادرست درآمد بدست می آورد و خرج می کرد ولی امروز به علت وابستگی شدید به درآمد زایی، راه نادرست برای درآمدزایی و کاهش هزینه های دولت بر گزیده است

درآمد

این که بخواهیم از طریق افزایش هزینه ها درآمدزایی کنیم، نادرست است چرا که اولا در ازای اولین هزینه زایی چند هزینه ی دیگر ایجاد کرده و علاوه بر آن،  میزان در آمدهایی که متناسب با هزینه زایی اول بدست می آید، توان پوشش هزینه زایی اولی را نیز نداشته و لذا آنچه در عمل با آن رو به رو خواهیم شد نه تنها درآمدزایی نیست بلکه هزینه زایی خواهد بود.

قرار است اعتبار هدفمندی از 54 میلیارد دلار به 66 میلیارد دلار برسد، این بدان معنی است که باید قیمت حامل های انرژی بیست تا بیست و پنج درصد افزایش یابد، چرا که منشا این درآمد هزینه زایی است به این معنا که از طریق افزایش هزینه ها می خواهیم به درآمد برسیم.

به هر ترتیب قرار است با افزایش بیست تا بیست  پنج درصدی قیمت حامل های انرژی، درآمد زایی صورت دهیم تا از درآمدهای حاصله هزینه ها را پوشش دهیم.

اولا این چه کار عبثی است، از همان اول هزینه ایجاد نکنیم  تا بعد بخواهید  آن را بپوشانیم، آیا درآمدهای نفتی و رانت های دیگر برای درآمدزایی کافی نیست؟ چرا در صدد هستیم از طریق تورم، درآمدزایی کنیم تا پس از آن بخواهیم هزنیه های ایجاد شده را  با درآمد ها بپوشانیم، خوب از همان اول هزینه ایجاد نکنیم.

خوب است همین جا نیز این اشاره را کرد که بر قاعده ی تجربه فاز اول، قیمت حامل های انرژی بیش از این افزایش خواهد یافت، چرا که برای وصول این میزان درآمد باید قیمت ها را بیش از بیست درصد افزایش داد. علت آن است که این هزینه زایی اول از همه کشاورزان و تولید کنندگان را با کاهش تولید و ظرفیت های تولیدی مواجه می کند و این عامل سبب میشود که متقاضیان حامل های انرژی کاسته شده و نتیجه آن شود که دولت برای آن میزان درآمد بیشتر و بیشتر هزینه زایی کند. به بیان دیگر این درآمدزایی باتلاقی است، باتلاقی که هزینه های آن با شدت بیشتری از درآمدهای آن پیشی گرفته و دولت

را بیش تر از پیش در مسیر افزایش قمیت های حامل های انرژی و هزینه زایی قرار می دهد.

این هزینه زایی اول از همه کشاورزان و تولید کنندگان را با کاهش تولید و ظرفیت های تولیدی مواجه می کند و این عامل سبب میشود که متقاضیان حامل های انرژی کاسته شده و نتیجه آن شود که دولت برای آن میزان درآمد بیشتر و بیشتر هزینه زایی کند

البته این هزینه زایی ها چه اول و چه هزینه هایی که بعد از ان ایجاد می شود، هزینه هایی نیست که دولت می کند. به این معنا که تولید کننده هزینه می کند و هزینه هایش افزایش می یابد ولی دولت را حامی خود نمی بیند.

فراتر از این، عملکرد دولت در قبال صنعت برق چگونه بوده است که این صنعت با  بحران مواجه شده و  به گفته ی حسین امیری خامکانی ( نماینده مجلس) اجرای هدفمندی مشکلات صنعت برق را  به اوج رسانیده است؟

افزایش هزینه-اقتصاد

مساله این است که یک نهادی است که هزینه نمی کند و درآمدها را از آن خود می کند. به این معنا که درآمد ها نصیب دولت شده ولی هزینه های این طرح نصیب ملت و تولید کنندگان حتی تولید کنندگان دولتی می شود و دولت به گونه ای رفتار می کند که انگار تعهدی نسبت به آنها ندارد. هم اکنون دولت خودش را از همه حتی وزارت نیرو جدا کرده است. درآمد های وزارت نیرو به دولت تعلق می گیرد و حتی دولت از درآمدهای غیر از هدفمندی برای دادن یارانه نقدی به مردم از درآمدهای وزارت نیرو برداشت کرده است.

لذا حدود بیست درصد دیگر تولید گران می شود ولی درآمدها به آنها نمی رسد چرا که وزارت نیرو که خود باید از افزایش حدود بیست درصدی برق منتفع شود، منتفع نمی شود، حال چه برسد به بقیه. لذا این گونه نیست که فکر کنیم با یک هزینه زایی به یک درآمدزایی متناسب می رسیم که به واسطه ی آن هزینه ها را پوشش دهیم ( که اگر این بود باز هم کار عبثی بود).

لذا هدفمندی یعنی، هزینه زایی برای تولید به جهت درآمدزایی و این درآمد ها راهی به سمت تولید پیدا نمی کنند و علاوه بر آن، در کنار هزینه های اول که درآمدها به آن سمت راهی پیدا نمی کند و متناسب با هزینه ها افزایش نمی یابد، هزینه های دیگری از جمله سفته بازی، رشد دلالی و واردات نیز ایجاد میشود، هزینه هایی که سبب گران شدن ارز و کمیاب شدن ارز دولتی برای تولید کننده می شود. لذا هدفمندی با ایجاد یک هزینه زایی چند هزینه زایی دیگر خلق می کند و برای بقیه ی هزینه های دیگر درآمدی وجود ندارد.

ثانیا در همان درآمدهایی که از هزینه زایی اول به وجود می آید، درآمد ها کمتر از هزینه هاست چرا که هزینه ها سبب از بین رفتن تولید شده و تولیدی نیست که حامل های انرژی را گران بخرد تا درآمدی برای دولت حاصل آید.

قرار است اعتبار هدفمندی از 54 میلیارد دلار به 66 میلیارد دلار برسد، این بدان معنی است که باید قیمت حامل های انرژی بیست تا بیست و پنج درصد افزایش یابد، چرا که منشا این درآمد هزینه زایی است

لذا اولا درآمدها به میزان هزینه های اولی نیست ثانیا درآمدها برای پوشش هزینه ها کافی نیست و ثالثا یک هزینه زایی چند هزینه زایی دیگر خلق می کند که برای آنها منشاء درآمدی نیست و رابعا گرانی اخیر بس نیست یا اینکه هنوز بیست درصد دیگر ظرفیت برای تحمل وجود دارد؟

این که چرا دولت از هدفمندی آسیب می پذیرد، ربطی به افزایش هزینه های شرکت های دولتی ندارد، چرا که اسم دولتی تنها برای دریافت درآمد ها و پاس دادن هزینه ها می باشد و دولت تعهدی نسبت به آنها از خود نشان نمی دهد.

آسیبی که دولت می برد از تورم ناشی از هدفمندی است چرا که دولت بزرگترین مصرف کننده است.

در هر حال درآمدزایی که از طریق نابودی تولید می خواهد حاصل شود، حرکت به سمت عقب است. اقتصاد ایران تا دیروز از طریق درست ولی در راه نادرست درآمد بدست می آورد و خرج می کرد( درآمدهای نفتی که صرف هر چه غیر از سرمایه گذاری در امر تحقیق و توسعه شده است) ولی امروز به علت وابستگی شدید به درآمد زایی، راه نادرست برای درآمدزایی و کاهش هزینه های دولت بر گزیده است. همه این اقدامات سبب میشود اقتصاد ایران بیش از پیش دولتی شده و هزینه های فراوانی برای دولت بعد ایجاد شود چرا که اگر هزینه ها در راه درست هدایت نشود، روز به روز نیاز به دولت بیشتر خواهد شد

محمد شهاب

بخش اقتصاد تبیان