هنر نقاشی، زبان مشترک بیان ایده و عواطف
این مقاله به شرح هنر نقاشی، ابزار و تکنیک های آن و مبانی این هنر پرداخته و در خاتمه نظریات موجود در خوانش اثر تجسمی را بیان می کند.
نقاشی یا نگارگری فرآیندی است که طی آن رنگ بر روی یک سطح مانند کاغذ یا بوم ایجاد نقش میکند و فردی که این فرآیند توسط او انجام میگیرد نقاش نام دارد، بهخصوص زمانی که نقاشی حرفهء شخص باشد.
این هنر،با آفرینش کیفیت های زیبایی شناختی معین در یک زبان بصری دو بعدی نیز تعریف می شود.
به باور کارشناسان،هنر نقاشی از دیر باز وظایفی مانند روایت،مستند نگاری،داستان پردازی و تبلیغ را بر عهده داشته است،ولی از اواخر قرن نوزدهم با وا نهادن این وظایف به خلوص و استقلال بیانی دست یافته است.
به هر حال هنرمند نقاش پیام بصری خود را بر اساس کیفیت های حسی،عاطفی،امکانات بیانی،محدودیت های موضوعی و توانایی های تکنیکی بیان می کند.
تنوع سبک های نقاشی نیز نتیجه تاثیر همین عوامل است.
گودمن میگوید:«حقیقت آشکار آناست که یک تصویر برای آن که معروفیک شیء باشد،باید نماد آن شیء باشد؛بهجای آن قرار گیرد و به آن بازگردد.میزانشباهت،هرچهقدر هم که باشد،برایبرقراری این رابطهی ارجاعی کافینیست.برای ایجاد یک رابطهی ارجاعی، شباهت ضرورتی ندارد.غالبا هرچیزیمیتواند به جای چیز دیگری قرار گیرد.تصویری که معرف یک شیء است-مانند نوشتهای که آن را توصیف میکند-بهآن شیء بازمیگردد و به خصوص بر آن دلالت میکند.دلالت،هستهیبازنمایی و مستقل از شباهت است.»
ایراد عمدهای که میتوان به نظر او وارد کرد،این است که مردم برایتشخیص موضوع تصویرها،به هیچگونهآموزش ویژهای نیاز ندارند.هوشبرگ و بروکس،در بررسی کلاسیک خود به ایننتیجه رسیدند که کودک نوزده ماهه،بدونداشتن تجربهی قبلی در تشخیص اشیا، تصویر اشیای آشنا را در نقاشیهایخطخطی همانقدر دقیق باز میشناسد کهخود این اشیا را.
بهعلاوه تصویرها،صرفنظر از بازنمایی اشیا،میتوانند بیانگر اندیشهها، احساسها و عواطف نیز باشند.این قبیلجلوههای نامحسوس را نمیتوان مستقیما در واقعیت درک کرد.نمادی که به جاییک اندیشه قرار میگیرد،نمیتواند ظاهر آن اندیشه را دقیقا به همان صورتی باز تولید کند که یک تصویر،ظاهر یک شیء را به نمایش میگذارد.میتوان گفت، تحلیل تصویرها به مثابه نمادها،همراه با تفسیرهایی که تا اندازهای جنبهیقراردادی دارند،برای بیان اندیشهها و احساسها مناسبتر از ترسیم ظواهر هستند.
بسیاری از نظریهپردازان اعلامداشتهاند،شناسایی معمول و خودانگیختهی تصویرها،صرفا نوعیتفسیر ناشی از تجربه نیست،بلکه مبتنیبر شباهت فیزیکی میان تصویر و موضوعآن است.به تعبیر دیگر میتوان گفت، تصویر ظواهر موضوع خود را تقلید میکند و ادراک تصویر،متضمن فرایندهای مندرجدر ادراک خود شیء است.بنابراین، برداشت ما از تصویر و ادراک ما از تصویر، بستگی به آن دارد که دربارهی فرایندهایادراک بصری دنیای واقعی چگونهمیاندیشیم.
آنچنان که گفته شده، قدمت نقاشی که از اصلی ترین رشته های هنرهای تجسمی است، در میان انسان ها، شش برابر قدمت استفاده از زبان نوشتاری است.
تاریخ هنر نقاشی نیز به زمان غارنشینی باز میگردد.
قدیمیترین نقاشیها در دنیا که متعلق به حدود 32000 هزار سال قبل است، در "گروته شاوه" فرانسه قرار دارد.
این نقاشی ها که با استفاده از افرای قرمز و رنگ دانه سیاه حکاکی و رنگ شده اند، تصاویری از اسب ها،کرگدن ها،شیرها، بوفالوها و ماموت ها را نشان میدهند. اینها نمونههایی از نقاشی در غار هستند که در تمام دنیا وجود دارند.
امروزه بسیاری از آثار شناخته شده و مشهور هنری مانند مونالیزا نقاشی هستند. در حال حاضر اختلاف نظرهای جزئی در مورد کاملا هنری بودن آثاری که به روش های غیر سنتی و با روش های غیر از شیوه های کلاسیک خلق میشوند وجود دارد.
از لحاظ مفهومی هنرمندانی که از صدا، نور، آتش بازی، چاپگرجوهرافشان، پیکسل های صفحه مانیتور و حتی پاستل یا مواد دیگر استفاده می کنند، یا رنگ های آمیخته با زرده تخم مرغ را به کار می برند، یکسان هستند.
در نتیجه به اغلب کارهای هنری، نقاشی گفته میشود.
ابزار نقاشی:
ابزار مورد استفاده نقاش شامل انواع مختلفی است . از جمله :
· قلم موی نقاشی
· کاردک
· پالت از جنس چوب یا پلاستیک که در هنگام نقاشی رنگ را روی آن قرار داده و استفاده می کنند
· اسفنج
· گیره
· سه پایه
· قوطی اسپری رنگ
· اسپری رنگی دارای هوای فشرده
به این موارد می توان گچ ، مداد گرافیت ، پارچه کهنه یا دستمال کاغذ ی ، آینه ( که گاهی برای تغییر زاویه دید و پرسپکتیو و گاهی نیز برای نقاشی شخص از خودش بکار می رود) تربانتین یا هر رقیق کننده بی بوی دیگر (که معمولاً به همراه روغن استفاه می شود) ،مدل یا موضوع و شاید نور پردازی آتلیه را نیز اضافه نمود.
تکنیکهای نقاشی
تکنیکهای معمول نقاشی عبارتند از :
· رنگ زنی غلیظ
· آبرنگ
· لعاب دادن
· نقاشی یا رنگ مومی نقاشی یا رنگی که با موم آب کرده بسازند
· نقاشی دیواری که معروفترین نوع آن فرسکو می باشد.
· سایش و نقاشی نقطه ای
· فوماتو
· سامی – ای
· کلاژ
· نقاشی بر روی تخته
· نقاشی یا اسپری « گرافیتی
· نقاشی با مواد جدید
· نقاشی یا کامپیوتر
اما چه چیز موجب رونق و پایداری هنر نقاشی در طول تاریخ می شود و دلیل اشتراک زبان هنر میان انسانهایی از هر زبان و نژاد و دوره چیست؟ بالطبع ادراک و خوانش تصویر و درک معنای هنر در این میان نقشی کلیدی دارد.
نظریههای ادراک تصویر
بسیاری از نظریهپردازان اعلامداشتهاند،شناسایی معمول و خودانگیختهی تصویرها،صرفا نوعیتفسیر ناشی از تجربه نیست،بلکه مبتنیبر شباهت فیزیکی میان تصویر و موضوعآن است.به تعبیر دیگر میتوان گفت، تصویر ظواهر موضوع خود را تقلید میکند و ادراک تصویر،متضمن فرایندهای مندرجدر ادراک خود شیء است.بنابراین، برداشت ما از تصویر و ادراک ما از تصویر، بستگی به آن دارد که دربارهی فرایندهایادراک بصری دنیای واقعی چگونهمیاندیشیم.
هاگن نظریههای ادراکی را به شرحزیر طبقهبندی میکند:
.1 نظریههای بوم شناختی گیبسونی، مبنی بر اینکه ادراک،شامل استخراجساختارهای معنیداری است که از قبل در دنیای بصری خارجی وجود دارند.
.2 نظریههای ساختمانگرایان 1، مبنی بر اینکه ادراک،شامل ساختنمعنای ادراکی براساس تجربهی گذشته از یک دریافت بصری اساسا مبهم،از طریقچشم است.
.3 نظریهی گشتالت،مبنی بر اینکهادراک،شامل ساختاری کردن دریافتهایبصری براساس قوانین سازمان ادراکیگشتالت است.
هریک از این نظریههای ادراک،با نظریهی خاصی از ادراک تصویری پیوند دارد،و هریک از نظریههای ادراکتصویری نیز به نوبهی خود پیامدهاییبرای تولید تصویر به همراه دارد.
به همین دلیل شناخت اثر هنری و تفسیر آن یک از مسائل مهم پیرامون هنر محسوب می شود.
فراوری:س.رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منبع
همشهری آنلاین
مجله رشد آموزش هنر/ نوشته: زهرا تقدس نژاد
سایت ایران تراک