نویسندگان را بیشتر می خواهند
ناشران انگلیسی با امریکایی ها به کلی فرق دارند. ناشران انگلیس به نویسنده بیشتر علاقه مندند تا به خود کتاب. خودت تفاوت شان را متوجه خواهی شد. اگر مایل باشی، من نماینده ای هم در لندن برایت دست و پا خواهم کرد.
وقتی پل ترو، سفرنامه نویس مشهور، در دهه ی دوم جوانی اش بود. به جای نام نویسی برای جنگ ویتنام به همراه «سپاه صلح» به آفریقا رفت. در سال 1966 وقتی در اوگاندا تدریس می کرد مرشد و هم سفر خود، وی . اس نایپل* را یافت؛ کسی که تا آخر عمر با او در مکاتبه بود.
در تابستان 1966، نایپل راهی سفری به سراسر تانزانیا شد و «نرو» را در کامپالا تنها گذاشت. نرو در آن دوره هم در دانشگاه ما که رای کامپالا زبان انگلیسی درس می داد و هم روی دومین رمانش و همچنین کتابی مستند درباره ی آفریقا کار می کرد که بعدها، یادداشت های دوران خاموشی؛ نام گرفت. این یکی از نامه هایی است که نایپل در آن روزها برای پل نوشته است.
دارالسلام؛ 23 جولای 1966
پل عزیز
چقدر سریع کار می کنی! من که چند ماه طول می کشد تا احساساتم راهی به ذهنم بیابد. پیر شده ام و کند ذهن. دوست داری نسخه ای از کتاب جدیدت را برایم بفرستی؟ یا ترجیح می دهی صبر کنی تا به کامپی [کامپالا] باز گردم؟ من پانزدهم، با همان حوالی در ماه اوت باز خواهم گشت. این جا را فقط به خاطر تو ترک می کنم؛ اما خواهش می کنم... خواهش می کنم... خواهش می کنم پیش از آن که کتاب را پست کنی، حتماً یک کپی از آن تهیه کن؛ حتی اگر یک کپی سردستی باشد. تنها با این شرایط قبول خواهم کرد. اگر از آن خوشم آمد، مطمئن باش که تمام سعی ام را خواهم کرد تا ناشری برایت پیدا کنم؛ اما الان وقت آن است که توهم جدیت به خرج دهی و به دنبال یک نماینده یا ناشر باشی. ناشران انگلیسی با امریکایی ها به کلی فرق دارند. ناشران انگلیس به نویسنده بیشتر علاقه مندند تا به خود کتاب. خودت تفاوت شان را متوجه خواهی شد. اگر مایل باشی، من نماینده ای هم در لندن برایت دست و پا خواهم کرد؛ اما این پرواز کردن ها از یک شرکت به شرکت دیگر برای تو خوب نیست. من باید قید «لانگمن» و «هینمان» را بزنم، هر دو الان در کار چاپ مقاله اند تا نشر کتاب های کسب و کار به این می گویند آزادی بی بند و باری و آزادی تجارت.
صحبت از بی بند و باری شد. این جا بسیار فراگیر است؛ اما نه میان نژادهای مختلف. این را یک امریکایی به نام «شاو» به من گفت که می دانم می شناسی اش. مردی ریشو که زنی آلمانی دارد.
ارادتمند/ویدیا
پینوشت:
*سر ویدیادار سوراژپراستاد نایپال در 17 اوت 1932 در چاگواناس ترینیداد به دنیا آمد. نیاکان او از هندوستان به آنجا مهاجرت کرده بودند. نایپال در مقاله اش با عنوان ”مقدمه ای بر یک اوتوبیوگرافی” از کتاب” یافتن کانون اصلی” نوشته است: “ نیمی از کار نویسنده… کشف سوژه است. مشکل من این بود که زندگی ام دچار تغییر و نوسان، و سرشار از آشوب و حرکت بوده است: از خانهی هندوئی مادربزرگ در هندوستان (یعنی خانهای که هنوز به آئین عبادی و آداب اجتماعی دهکدهی ایندیا نزدیک بود)به “ پور آو اسپین” با زندگی سیاهپوستی و سربازی خیابانهایش، یا زندگی منظم من در دبیرستان انگلیسی مستعمراتی (کالج سلطنتی کوئین)و سپس عزیمت به آکسفورد، لندن و اتاق خبرنگاری آزاد در بیبیسی. ضمن تلاش در آغاز کارم به عنوان نویسنده، نمی دانستم افکارم باید متوجهی چه جهتی شود و بر چه موضوعی متمرکز گردد. ”
نایپال بعد از دو تجربهی ناموفق در نگارش رمان وسه ماه پیش از بیست و سهسالگیاش، کارش را براساس خاطرهی کودکی یک همسایه در” پورت آو اسپین” بنا گذاشت که آن خاطره سرآغاز کتاب” خیابان میگوئل” شد، و آن را در سال 1955 طی بیش از شش هفته در دفتر خبرنگاری آزاد بی بی سی به رشتهی تحریر درآورد، او در آن جا به طور نیمهوقت ویرایش میکرد و یک برنامهی فرهنگی برای” کاریبین سرویس” ارائه میداد. این کتاب تا سال 1959، یعنی تا بعد از موفقیت کتاب” ماساژور مرموز” (1957)که جایزهی یادبود” جان لولین رایز” را دریافت کرد و” حق انتخاب الویر” (1958)که جایزهی ” سامرست موام” را به خود اختصاص داد، منتشر نشد، در سال 1961” خانهی آقای بیس واس” منتشر شد و او در سال 1971 به خاطر نوشتن” در ایالتی آزاد” شایستهی دریافت جایزهی ” بوکر” شناخته شد. پس از آن چهار رمان ارائه کرد: “ چریکها” (1975)و” راهی در جهان”. در سال 1990 به خاطر خدماتش در عرصهی ادبیات، موفق به دریافت عنوان شوالیه شد.
نایپال در سالهای اولیهی دههی 1960 نوشتن دربارهی سفرهایش را آغاز کرد. او چهار کتاب دربارهی هندوستان نوشت: “ گذرگاه میانی” (1962)، ” قلمرو تاریکی” (1964)، ” هندوستان: تمدنی مجروح” (1977) و” هندوستان: اینک یک میلیون شورشی” (1990)، ” بارگشت اوا پرون” و” کشتار در ترینیداد” (که در 1980 در همان مجلد به چاپ رسید)تجارب او را دربارهی کشورهای آرژانتین، ترینیداد و کنگو به ثبت رسانده است. اندونزی، ایران، پاکستان و مالزی دستمایههائی برای نگارش کتاب” در میان مؤمنین: سفری اسلامی” (1981)شدند و هنگامی که در سال 1955 به آن کشورها بازگشت، کتاب “ ماورای یقین” را که گزارشی از آن سفرهاست، در همان سال منتشر کرد.
در سال 2001 برای رمان «نیمه عمر» موفق به دریافت نوبل ادبی گردید.
فرآوری: مهسا رضایی بخش ادبیات تبیان
منبع: الف (خردنامه همشهری- شماره84)ترجمه ی داریوش دل آرا، مجله ادبیات داستانی شماره 53، آفتاب