تبیان، دستیار زندگی
سلوک در راه کمال و تقرب بهخداوند متعال شرایطی دارد که دارایظرافت های خاصی هستند که اگر این شرایط به خوبی شناخته و رعایت نشود هیهات که ساحل رهبه منزل برد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

11شرط لازم برای سلوک


سلوک در راه کمال و تقرب به خداوند متعال شرایطی دارد که دارای ظرافت های خاصی هستند که اگر این شرایط به خوبی شناخته و رعایت نشود هیهات که ساحل ره به منزل برد .


سلوک

اول: ترک عادات ورسوم و تعارفات

منظور آنست که سالک به طور اعتدال در بین مردم زندگى نماید. چه دسته‏اى از مردم پیوسته غرق در مراسم اجتماعیّه بوده و فکر و ذکر آنها دوست یابى بوده و براى حفظ شخصیّت خود از هر گونه آداب و رفت و آمدهاى مضرّ یا بى‏فایده دریغ نمى‏کنند و صرفا بر اساس عادت و حفظ آبروى ظاهرى اعتبارى، خود را به تکلّف مى‏اندازند و چه‏بسا به ناراحتى‏هاى سخت دچار مى‏شوند و براى حفظ حاشیه از متن زندگى عقب مى‏روند و تحسین و تقبیح عامّه مردم را که توده عوام هستند میزان و معیار قرار داده، حیات و عمر خود را بر این معیار در معرض تلف قرار مى‏دهند و کشتى وجودشان دستخوش امواج متلاطم رسوم و عادات اجتماعیّه شده هر کجا امواج آداب و اخلاقیّات عمومى حرکت کند به دنبال آن روان مى‏گردند، این دسته از مردم در

برابر اجتماع اراده‏اى از خود نداشته تبع محض مى‏باشند. در مقابل این دسته سلسله‏اى از مردم هستند که از جماعت کنار مى‏روند و هرگونه عادت و ادب اجتماعى را ترک کرده خویشتن را عارى از مزایاى اجتماع نموده‏اند، با مردم مراوده و معاشرت ندارند و در کنج خلوت آرمیده‏اند به طورى که انگشت‏نماى مردم شده و به عنوان گوشه نشینى اشتهار یافته‏اند.

سالک براى آنکه بتواند به مقصد نائل گردد باید مشى معتدلى بین رویّه این دو گروه اختیار نماید و از افراط و تفریط بپرهیزد و در صراط مستقیم حرکت کند.

دوّم: عزم

همین که سالک قدم در میدان مجاهده نهاد حوادثى سخت، و ناملایماتى از طرف مردم و آشنایان که صرفا غیر از هواى نفس و خواسته‏هاى اجتماعى مقصدى ندارند متوجّه او مى‏شود و با زبان و عمل او را سرزنش نموده و مى‏خواهند از رویّه و مقصدش دور کنند، و از فی الجمله تنافرى که بین او و آنان در برنامه زندگى پیدا شده سخت در هراس بوده و به هر وسیله مى‏کوشند تا سالک تازه به راه افتاده را با تازیانه ملامت و سرزنش از راه انداخته و قدمهاى او را خرد کنند. و همچنین در هر منزل از منازل سفر البتّه مشکله‏اى تازه براى سالک پیش خواهد آمد که بدون صبر و عزم دفع آنها محال به نظر مى‏رسد. سالک باید به حول و قوّه خدا چنان عزمى داشته باشد تا در برابر همه این مشاکل ایستادگى نماید و با حربه صبر و توکل همه آنها را نابود سازد و با توجّه به عظمت مقصد از این بادهاى مخوف که عائق و مانع راه خدا هستند نهراسد و به هیچ وجه به خود بیمى راه ندهد: «وَ عَلَى اللَهِ فَلْیَتَوکلِ الْمُۆْمِنُونَ* وَ عَلَى اللَهِ فَلْیَتَوَکلِ الْمُتَوَکلُونَ»

سالک باید به واسطه تکرار هر عملى حظّ روحانى و ایمانى خود را از آن عمل دریافت کند و تا این معنى براى او حاصل نشود دست از عمل باز ندارد. و آن جنبه ملکوتى ثابت عمل وقتى حاصل مى‏گردد که سالک بطور ثبات و دوام به عمل اشتغال ورزد تا اثرات ثابته اعمال فانیه خارجیّه در صقع نفس رسوخ پیدا کند و متحجّر گردد و دیگر پس از تثبیت و استقرار قابل رفع نباشد

سوم: رفق و مدارا

سالک در ابتداى سفر در خود شور و شوقى زاید بر مقدار مى‏یابد ، عشق و شور وافرى در خود حس مى‏کند و در اثر آنها تصمیم مى‏گیرد اعمال کثیره عبادیّه‏اى را به جاى آورد اکثر اوقات خود را صرف دعا و ندبه مى‏نماید، به هر عمل دست مى‏زند و از هر کس کلمه‏اى مى‏آموزد و از هر غذاى روحانى لقمه‏اى برمى‏دارد. این طرز عمل، علاوه بر آنکه مفید نیست زیان‏آور است چون در اثر تحمیل اعمال گران بر نفس ناگهان در اثر فشارى که بر نفس وارد شده، نفس عکس العمل نشان داده و عقب زده و بدون گرفتن نتیجه سالک از همه کارها مى‏ماند و دیگر در خود میل و رغبتى براى اتیان جزئى‏ترین جزء از مستحبّات احساس نمى‏کند.

چهارم: وفا

و آن عبارت است از آنکه آنچه را که از آن توبه نموده دیگر مرتکب نگردد، و آنچه را که عهد کرده بجا آورد از بجا آوردن آن دریغ نکند، و آنچه را که با شیخ آگاه و مربّى راه حقّ مواعده و معاهده نموده تا آخر الأمر بدان وفا کند.

آفتی در سیر و سلوک

پنجم: ثبات و دوام

سالک باید به واسطه تکرار هر عملى حظّ روحانى و ایمانى خود را از آن عمل دریافت کند و تا این معنى براى او حاصل نشود دست از عمل باز ندارد. و آن جنبه ملکوتى ثابت عمل وقتى حاصل مى‏گردد که سالک بطور ثبات و دوام به عمل اشتغال ورزد تا اثرات ثابت اعمال زودگذر  در عمق نفس رسوخ پیدا کند و متحجّر گردد و دیگر پس از تثبیت و استقرار قابل رفع نباشد.

پس سالک باید سعى کند عملى را که مطابق استعداد اوست انتخاب کند و اگر احیانا از ثبات و دوام آن مطمئن نیست اختیار ننماید .

ششم: مراقبه

و آن عبارت است از آنکه سالک در جمیع احوال مراقب و مواظب باشد تا از آنچه وظیفه اوست تخطّى ننماید و از آنچه بر آن عزم کرده تخلّف نکند.

معنای عبارتست از آنکه از آنچه به درد دین و دنیاى او نمى‏خورد اجتناب کند و از ما لا یعنى دورى گزیند و سعى کند تا خلاف رضاى خدا در قول و فعل از او صادر نگردد، ولى کم‏کم این مراقبه شدّت یافته و درجه به درجه بالا مى‏رود.

مراقبه حکم پرهیز از غذاى نامناسب براى مریض را دارد، و ذکر و فکر حکم دارو، و تا وقتى که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بى‏اثر خواهد بود، و چه بسا گاهى اثر معکوس مى‏دهد، لذا بزرگان و اساتید عظام این راه، سالک بدون مراقبه را از ذکر و فکر منع مى‏کنند و ذکر و فکر را بر حسب درجات سالک انتخاب مى‏نمایند.

همین که سالک قدم در میدان مجاهده نهاد حوادثى سخت، و ناملایماتى از طرف مردم و آشنایان که صرفا غیر از هواى نفس و خواسته‏هاى اجتماعى مقصدى ندارند متوجّه او مى‏شود و با زبان و عمل او را سرزنش نموده و مى‏خواهند از رویّه و مقصدش دور کنند، و از فی الجمله تنافرى که بین او و آنان در برنامه زندگى پیدا شده سخت در هراس بوده و به هر وسیله مى‏کوشند تا سالک تازه به راه افتاده را با تازیانه ملامت و سرزنش از راه انداخته و قدمهاى او را خرد کنند

هفتم: محاسبه

و آن عبارت است از اینکه وقت معیّنى را در شبانه روز براى خود معیّن کند و در آن وقت به تمام کارهاى شبانه روز خود رسیدگى بنماید.

هشتم: مۆاخذه

و آن عبارتست از اینکه سالک پس از مشاهده خیانت، در مقام تأدیب نفس خود برآمده و او را به نحوى که خود مقتضى داند تأدیب و تنبیه نماید.

نهم: مسارعت

یعنى در آنچه بر آن عزم نموده سرعت داشتهباشد در انجامش، چون در این راه آفاتى است و براى سالک در هر مقام متناسب با حال او مانعى پدید مى‏گردد. سالک باید بسیار زرنگ و باهوش باشد و قبل از آنکه مانعى بدو دست یابد و دامان او را آلوده کند وظیفه خود را انجام دهد و در راه وصول به مقصد دقیقه‏اى فروگذار نکند.

دهم: ارادت

و آن ارادت است به صاحب شریعت و خلفاى حقّه آن بزرگوار. و در این ارادت چنان باید خود را خالص کند که هیچ غشّى در آن نباشد. و باید در این مرحله به سرحدّ کمال برسد زیرا ارادت در تأثیر اعمال تأثیر عظیمی دارد و هر چه ارادت بیشتر و بهتر شود اثر اعمال در نفس سالک راسخ‏تر و نیکوتر خواهد بود.

یازدهم: ادب نگاهداشتن

ادب عبارت است از توجّه به خود که مبادا از حریم خود تجاوزى شده باشد و آنچه خلاف مقتضاى عبودیّت است از او سرزند.

                                                                                                                                          فرآوری : محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : کتاب لب اللباب علامه طهرانی (ره)
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.