تبیان، دستیار زندگی
اصل کلی- که شاید استثنائی هم نداشته باشد- این است که انسان در همه کارها باید از افراط و تفریط پرهیز کرده و حد اعتدال را رعایت کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رمز «موفقیت» مۆمن در امتحانات خداوند


اصل کلی- که شاید استثنائی هم نداشته باشد- این است که انسان در همه کارها باید از افراط و تفریط پرهیز کرده و حد اعتدال را رعایت کند.


امتحان

امام علی (علیه‌السلام) در بیان اوصاف و نشانه های متقیان می‌فرماید: و کیسا فی رفق و قصدا فی غنی و تجملا فی فاقه و صبرا فی شده؛ از نشانه های مۆمن این است که تیزبین، با فراست و با کیاست است؛ مطالب را خوب درک می‌کند؛ اشخاص را خوب می‌شناسد؛ ولی در عمل عجله نمی‌کند، کاری را که باید انجام دهد با رفق و مدارا انجام می‌دهد.

تعبیر کیسا فی رفق شبیه تعبیر حزما فی لین است. یعنی مۆمن، دوراندیش و اهل حزم و احتیاط است؛ عاقبت کارها را درک می‌کند و درباره آن می‌اندیشد؛ اما در عمل با تندی و عصبانیت برخورد نمی‌کند؛ بلکه در رفتار خود لین و نرم خو است. البته گاهی بین دو ویژگی فراست و تیزهوشی با نرم خویی و انتخاب روش اصلح در برخورد، تزاحم ایجاد می‌شود و جمع کردن بین آن‌ها هنری مضاعف است.

میانه روی و اعتدال

حضرت امیر (علیه‌السلام) بعضی خصوصیات مۆمنین در زمینه مسائل مالی را بیان می‌فرمایند. انسان گاهی در حال غنا و توانمندی به سر می‌برد و گاهی در حال فقر و تنگ دستی. معمولاً آدمی اگر ثروت و درآمد زیاد داشته باشد، به ولخرجی و اسراف مبتلا می‌شود؛ و اگر گرفتار و فقیر باشد، جزع و فزع می‌کند و مشکلات خود را به رخ همه می‌کشد.

ولی مۆمنین و شیعیان ممتاز این طوری نیستند. آن‌ها در حال غنا و ثروتمندی اسراف و ولخرجی نمی‌کنند؛ بلکه افرادی میانه رو هستند و اعتدال و اقتصاد را رعایت می‌کنند؛ در حال تنگدستی نیز آبروی خود را نمی‌برند، نزد هر کسی اظهار حاجت نمی‌کنند و عزت نفسشان اجازه نمی‌دهد دیگران متوجه فقر و نیازشان شوند. این دو صفت یکی مربوط به حالت غنا و فراخ دستی است و دیگری مربوط به حالت فقر و تنگدستی.

نکته ای که لازم است مجدداً تأکید شود این است که اصل کلی- که شاید استثنائی هم نداشته باشد- این است که انسان در همه کارها باید از افراط و تفریط پرهیز کرده و حد اعتدال را رعایت کند.

البته مفهوم اعتدال و حد وسط، مفهومی کمی نیست. برای به دست آوردن حد اعتدال در هر زمینه ای یا ابتدا باید حد افراط و تفریط در آن مشخص شود؛ تا بر اساس آن‌ها متناسب با نوع رفتار مورد نظر حد وسط مشخص شود؛ و یا با کمک دلیل عقلی یا شرعی حد مطلوب هر امری معین شود؛ تا بر اساس آن افراط و تفریط مشخص گردد. چون افراط و تفریط با حد وسط متضایف هستند و معرفتشان با یکدیگر حاصل می‌شود. مثل مفهوم «پدر و پسر» که یکی را بدون دیگری نمی‌توان شناخت.

مۆمنان کسانی هستند که از شدت عفت و عزت نفس و آبروداری، کسی که ایشان را نمی‌شناسد و از زندگی آن‌ها خبر ندارد، گمان می‌کند ثروتمند هستند؛ در صورتی که چنین نیستند. خدا هم در قرآن از چنین کسانی تعریف کرده است

برای شناختن حد وسط در هر کار باید توجه داشته باشیم که ما اهداف عملی و رفتاری متعددی داریم. چون انسان مجموعه ای است از توان‌ها، قدرت‌ها، طاقت‌ها و استعدادها که باید آن‌ها را برای رسیدن به هدف نهایی- که در فرهنگ ما قرب الهی است- به کار گیرد. انسان تنها قوه عاقله و تفکر نیست که فقط در پی آموختن باشد؛ بلکه خدا به انسان عواطف، احساسات، محبت، عشق، خوف، رجا و… هم داده، فعالیت‌های بدنی نیز باید داشته باشد. اما اگر کسی تمام وقت و توان خود را صرف یکی از زمینه‌ها کند، – حتی اگر زمینه صحیحی باشد- حق سایر قوا تضییع شده و نسبت به آن‌ها تفریط می‌شود. مثلاً اگر کسی تمام وقت به درس خواندن مشغول باشد و به عبادت اهمیتی ندهد، چنین کسی حتی اگر فیلسوف و استاد برجسته شود و – به تعبیر بعضی روایات- بتواند مو را هم بشکافد، اما چون اهل عبادت نیست، روحش از انس با خدا و آنچه هدف اصلی خلقت است، بهره ای نبرده و رشد نکرده است. تحصیل علم باید مقدمه ای برای رشد معنوی انسان باشد.

اگر کسی در پی هر دو باشد، یعنی نیمی از وقتش را صرف عبادت و نیم دیگر را صرف تحصیل علم کند، زندگی‌اش را از کجا تأمین خواهد کرد؟ بنابراین اگر انسان تمام نیرویش را صرف یکی از این زمینه‌ها کرده و نسبت به سایر قوایی که خدا به او داده و تکالیف دیگری که در صحنه های دیگر بر عهده او گذاشته شده، بی توجه باشد، نسبت به آن‌ها تفریط می‌شود.

حد وسط این است که انسان وقت داشته باشد ابزارهایی که خدا در اختیار او قرار داده، مثل اعضا و جوارح، قوای روحی و جسمی، عواطف و احساسات و… را به گونه ای به کار گیرد که بیشتر مورد رضایت خدا باشد. بر این اساس، انسان باید در برنامه های خود سهمی را برای تحصیل علم، سهمی را برای معاشرت با زن و فرزند، سهمی را برای کسب روزی حلال و… قرار دهد، به گونه ای که در هیچ یک افراط و تفریط نباشد.

اعتدال

اگر اعتدال در زندگی به عنوان یک اصل کلی پذیرفته شد، بر اساس آن در کمیات نیز میانه روی شکل پیدا می‌کند. مثلاً کسی که مال و ثروتی دارد، متناسب با درآمد خود باید مقداری را برای تأمین هزینه های زندگی خانواده، و مقداری را برای انفاق و رسیدگی به دیگران، از اقوام و خویشاوندان، همسایگان، دوستان و سایر فقرا در نظر بگیرد.

اگر انسان تمام درآمدش را صرف انفاق کند. برای رفع نیاز روزمره خانواده‌اش، محتاج دیگران می‌شود و این کار صحیحی نیست. حتی اگر احتمال می‌رود در آینده نزدیک موردی برای انفاق پیش آید که ضرورت بیشتری نسبت به موارد فعلی دارد، باید مقداری از درآمد خود را برای آن مورد پس انداز کند. در این زمینه هم باید حد وسط رعایت شود؛ هرکس متناسب با شأن خود، بخشی از درآمد و دارایی خود را صرف هزینه های گوناگون زندگی و بخشی را صرف کمک و دستگیری از نیازمندان کند؛ به گونه ای که نه خود، نیازمند دیگران شود و نه به حرص، زیاده‌خواهی و افزون طلبی و نهایتاً به دنیاپرستی گرفتار شود.

پرهیز از اسراف

حضرت امیر (علیه‌السلام) می‌فرماید: مۆمن در حال توانمندی در مخارج شخصی خود زیاده‌روی و اسراف نمی‌کند و درحالی‌که پیرامون او افراد نیازمندی زندگی می‌کنند که به یک وعده غذا محتاج اند، او سفره های رنگین آن چنانی نمی‌اندازد. او به تناسب شأن خود و خانواده‌اش حد وسط معقولی را تعیین می‌کند که نیازهای زندگی شأن را تأمین کند؛ نه اسراف می‌کند، و نه از سر بخل، آن قدر کم خرج می‌کند که به بیماری گرفتار شود. تعیین حد اعتدال برای هر کس به شئونات و نیازهای او و خانواده‌اش بستگی دارد که باید با توجه به اختلاف سطح زندگی افراد مختلف، با تدابیر عاقلانه مشخص شود و حد مشخص کمی ندارد.

حد وسط این است که انسان وقت داشته باشد ابزارهایی که خدا در اختیار او قرار داده، مثل اعضا و جوارح، قوای روحی و جسمی، عواطف و احساسات و… را به گونه ای به کار گیرد که بیشتر مورد رضایت خدا باشد. بر این اساس، انسان باید در برنامه های خود سهمی را برای تحصیل علم، سهمی را برای معاشرت با زن و فرزند، سهمی را برای کسب روزی حلال و… قرار دهد، به گونه ای که در هیچ یک افراط و تفریط نباشد.

عزت نفس

حال اگر کسی به اندازه رفع نیاز خود و خانواده‌اش درآمد نداشت، چه کند؟ افراد ضعیف‌النفس سعی می‌کنند ابتدا از راه های حلال با عرض حاجت نزد دیگران نیاز خود را برطرف کنند، اما اگر از این طریق نیازشان رفع نشد، و ضعف نفس بر آن‌ها غلبه کرد. ممکن است دست به گناه بزنند. اما کسانی که ایمان قوی دارند و در مکتب اهل بیت تربیت شده‌اند، ارزش ایمان و ارتباط با خدا را درک کرده‌اند و به راحتی آبروی خود را نمی‌برند و نمی‌گذارند دیگران بفهمند که محتاج هستند.

قرآن هم این مسئله را مورد تأکید قرار داده و می‌فرماید: «للفقرا، الذین احصروا فی سبیل الله لایستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیا، من التعفف تعرفهم بسیماهم لایسالون الناس الحافا و ما تنفقوا من خیر فان الله به علیم (بقره 732)»

مۆمنان کسانی هستند که از شدت عفت و عزت نفس و آبروداری، کسی که ایشان را نمی‌شناسد و از زندگی آن‌ها خبر ندارد، گمان می‌کند ثروتمند هستند؛ در صورتی که چنین نیستند. خدا هم در قرآن از چنین کسانی تعریف کرده است.

اساساً آبروداری ارزشی است که همه انسان‌ها کمابیش اهمیت آن را درک می‌کنند و می‌فهمند اظهار فقر و نیاز به دیگران، یا تملق گویی دیگران به طمع مال، کار سبکی است. آبروداری بین تمامی انسان‌ها- از مسلمان و کافر- مشترک است.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع :

بیانات  آیت الله مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.