واپسگرایی از دیدگاه قرآن

طبیعت انسانی به گونهای است که به هر چیزی که زشت و زیبا و یا خوب و بد، خو و عادت کند به صورت طبیعت دوم وی قرار میگیرد و از میان بردن و یا دگرگون سازی آن شدنی و امکان ناپذیر میشود و یا دست کم همان اندازه تلاش کرد که میبایست برای تغییرات غریزی و فطری تلاش نمود. خو کردن به چیزی نوعی علاقه و دلبستگی در انسان پدید میآورد که در برابر هر گونه تغییری حساسیت نشان میدهد و آن را واپس میزند به ویژه که این تغییرات در یک فرآیند طولانی پدید آمده باشد. محافظه کاری خصلتی است که از گرایش انسان به آن چه بدان خوی گرفته و عادت کرده است به وجود میآید.
برای رهایی از عادتهایی که به صورت طبیعت دوم در آمده میبایست همان فرآیند پیچیده و طولانی تغییر و دگرگون سازی صورت پذیرد که نسبت به طبیعت و غرایز و فطرت انجام میگیرد. پیامبر اکرم (ص) بر پایه آموزههای قرآنی در یک مدت بیست و سه ساله تلاش کرد تا عادات و خلق و خویی را از میان بردارد و دگرگون سازد که به صورت طبیعت مردم حجاز در آمده بود . با این همه تا زمانی که نسل پیشین اقتدار و قدرت خویش را حفظ کرده است نمیتوان به سادگی امید داشت تا تغییرات پدید آمده جایگزین و به شکل طبیعت دومین در آید. نسلهای پیشین در حجاز و نجد هنوز قدرت و اقتداری داشتند که میتوانست تمام زحمات پیامبر( ص) را بر باد. از این رو امید داشت تا با برقراری خلافت امیرمومنان (ع) این روند بازسازی فرهنگی بر پایه مهندسی قرآنی ادامه یابد و نسل جدید جایگزین نسل کهن و مقتدری شود که هنوز با برخی آداب و رسوم جاهلی زیست میکردند. اما با این همه، تغییرات سقیفه نگذاشت این امید و برنامه پیامبر (ص) جامه تحقق و عمل به خود پوشد. از این رو نسل پیشین با برخی از آداب دوره جاهلی مقتدرانه حکومت و رهبری فرهنگی و اجتماعی و سیاسی را در اختیار گرفت و نسل نو را به همان سمت و سویی هدایت و رهنمون کرد که میخواست و بر آن خو کرده و عادت نموده بود.
مدت بیست و سه ساله که در حقیقت ده سال آن عمده فعالیتهای وی را در بر گرفت تنها نسلی را آموزش داده بود که جمعیت اندکی را شکل میدادند و پس از گسترش مرزهای اسلام و ورود گروههای اجتماعی و فرهنگی و قومی دیگر این جمعیت اندک استحاله فرهنگی شد.
در این نوشتار تلاش میشود تا علل واپس گرایی و محافظه کاری از دیدگاه قرآن دانسته و برای بازسازی و مهندسی فرهنگی از آن بهره گرفته شود؛ تا دچار همان بحران و مشکلی نشویم تا جامعه پیامبر (ص) شد و به اصول جاهلیتی که بدان خوی گرفته بازگشت و مصیبتهایی را پدید آورد که کشتن دختر و داماد و فرزندان پیامبر (ص) با توجیهات دینی امر عادی تلقی شد و هیچ واکنش تند و روشنی را بر نیانگیخت.
جریان ارتجاعی و واپس گرا
در قرآن از وجود روحیه اصرار و پافشاری بر آیینهای گذشته در برابر دین حقی یاد شده است که هر بار به وسیله پیامبری از سوی خدا تجدید میشد. این روحیه میان اقوام و ملل گوناگونی چون قوم ابراهیم (انبیاء آیه 52 و 53) شعیب (اعراف آیه 88) ثمود(هود آیه 62 ) و عاد (اعراف آیه 65) و نوح (نوح آیه 23) و اقوام دیگر نیز وجود داشته است.
قرآن با اشاره به این که انتخاب عقاید باطل از سوی پیشینیان، از بی خردی و جهل ناشی بوده، پافشاری نسلهای بعدی بر عقاید و نپذیرفتن دعوت حق مبنی بر پیروی از کتاب خدا و پیامبر(ص) را سرزنش کند.( مائده آیه104)
اهل کتاب نیز به جهت آن که بر آداب و سنتهایی دینی خویش خوی گرفته بودند ، حاضر به پذیرش هیچ گونه تغییر جزیی در آیین خود نبودهاند و از این رو اسلام را که در حقیقت مصدق و تایید همان آیینها و آموزهها با تغییراتی متناسب به مقتضیات زمکانی بوده است ، بر نمیتابیدند و بر پایه تعصبات قومی (یهودیان) و حسادت و خوی برتری جویی حاضر به تصدیق و تایید اسلام نشدند.(بقره آیه 91)
در میان مسلمانان کسانی بودند که زیر فشار روز افزون اسلام و قدرت و اقتدار آن در مدینه به اسلام روی آورده بودند تا از منافع آن بهرهمند گشته و در امنیت کامل بتوانند برنامههای خویش را اجرایی کنند. منافقان در حقیقت کسانی بودند که برخلاف ظاهر عقاید جاهلی خود را حفظ کرده بودند و خود بدان اعتراف داشته و قرآن از زبان ایشان میفرماید : و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزئون؛ هنگامی که با مۆمنان ملاقات میکنند میگویند ایمان آوردهایم و هنگامی که با شیطانهای خویش خلوت میکنند و میگویند ما با شماییم و ما مۆمنان را تمسخر میکنیم.(بقره آیه 14)
آنان میکوشیدند تا مسلمانان را به بهانههای گوناگون به عقاید گذشته جاهلی بازگردانند که قرآن مۆمنان را از این توطئه فرهنگی آگاه میسازد و برای جلوگیری از تأثیر فرهنگی و نقشههای ایشان مۆمنان را از پیروی منافقان و یهودیان باز میدارد و نتیجه این گونه عمل کرد را واپس گرایی بر می شمارد: یا ایها الذین آمنوا ان تطیعوا الذین کفروا یردوکم علی اعقابکم فتنقلبوا خاسرین؛ اگر از آنان پیروی کنید شما را به عقاید و باورهای پیشین میخوانند و به گذشته باز میگردانند و نتیجه آن نیز بازگشتی ریاکارانه است.(آل عمران آیه 149)
بازگشت به بت پرستی و یا برخی از روشها و سنتها و شیوههای آن عصر از مهمترین جلوههای ارتجاع و واپس گرایی است که قرآن به برخی از آنها اشاره میکند. در مسئله تغییرات که در مسئله حج انجام میشود و برخی از سنتهای جاهلی مردود و کنار زده میشود، برخی به ظاهر مۆمنان مخالفت میورزند و آن را دوری از سنتهای ابراهیمی بر می شمارند. مسئله حج تمتع آن چنان بر ایشان گران میآید که در نهایت پس از شهادت و در رحلت پیامبر اکرم (ص) آن را دوباره از سنتهای اسلامی حذف میکنند و سنتهای جاهلی را به جای آن میگذارند. این تغییر و تحول در زمانی رخ میدهد که هنوز قدرت و اقتدار در دست نسلهای پیشینی است که با جاهلیت رشد کرده و تحت تعالیم و آموزههای آن قرار گرفته بودند. زمانی که افرادی چون امیرمومنان (ع) که بر پایه آموزههای اسلام رشد کرده و تحت فرهنگ اسلامی تربیت یافته بودند، به عنوان صغر سن و جوانی از میدان قدرت کنار نهاده میشوند و اسامه بن حارث را از سرداری سپاه کنار میگذارند و یا به سختی تحمل میکنند . البته با این تفاوت که اسامه با لشکری خویش زمانی که حرکت میکند دیگر مدعیان در لشکر حضور ندارند تا سرداری او بر ایشان گران آید.
قرآن به مسئله واپس گرایی پس از رحلت پیامبر هشدار میدهد و این مسئله را به عنوان مسئله چالشی برای دولت آینده اسلام گوشزد میکند. زمانی که در ماجرای احد و شایعه شهادت پیامبر (ص) گروهی از افراد به ظاهر مسلمان به فکر بازگشت به بت پرستی میافتند و میکوشند تا آیین جاهلی را زنده کنند و یا حتی برخی چنان که در مجمعالبیان آمده از دین اسلام به بت پرستی باز میگردند و در عمل ارتجاع و واپس گرایی خویش را علنی میکنند( مجمعالبیان ج 2 ص 848) آیه 144 سوره آل عمران آنان را سرزنش میکند و میفرماید: و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم؛ محمد هم یکی از شمار رسولان و فرستادگان خدا ست که پیش از این فرستاده شده بودند. بنابراین نمیبایست با مرگ و شهادت وی شما دست از دین بدارید . حال اگر او مرد و یا شهید شد شما به واپس میگرایید و به آیین گذشته جاهلی خویش باز میگردید. در حقیقت قرآن بیان میدارد آن که هست خداست و آن که بازخواست میکند نیز خداست. بنابراین کسی که اعتقاد واقعی داشته باشد میبایست خود را در برابر خداوند پاسخ گو و موظف بداند. پس اگر پیامبر (ص) در گذشت نمیبایست به گذشته و سنتهای جاهلی باز گردند.
با این همه تهدید و سرزنش میبینیم که آنان پس از مرگ و شهادت آن حضرت به برخی از سنتهای جاهلی بازگشتند که اصول دین را در خطر قرار داد و چیزی جز ظاهر و پوستین دین نماند که به قول استاد مطهری آن را نیز وارونه بر تن اسلام کردند و مردمان را به چیزی دلخوش داشتند که اسلام واقعی و انسان ساز نبود.
در کتاب الرده و نیز الکامل گزارشهای زیادی است که نشان میدهد که برخی نه تنها با این شکل گفته شده بلکه به صراحت از این دین اسلام بازگشتند و دین جاهلی را پاس داشته و به آن عمل کردند.( الرده ص 53 و نیز الکامل ج 2 ص 342 و 383) آنان در جامعه اسلامی سنتهای جاهلی و آداب و رسوم مسنوخ آن را زنده کرده و به طبعیت پیشین خویش بازگشتند.( بحارالانوار ج 22ص 351)
علل و عوامل واپس گرایی
عوامل واپس گرایی را میتوان به دو دسته درونی و بیرونی بخش کرد. عوامل درونی عبارتند از شیطان و هواهای نفسانی و نیز اموری که انسان بدان خوی گرفته و به شکل طبیعت دوم در آمده است.
از عوامل بیرونی نیز میتوان به فشارهایی اشاره کرد که جامعه قدرتمند از طریق سنتهای شفاهی و آداب بر انسان وارد میکند یاد کرد.
از دیگر عوامل در این حوزه میتوان به خو گرفتن به همین سنتها و آداب یاد کرد. به این معنا که انسان بر خلاف تنوع طلبی در امور مادی گرایشی شگفت به محافظه کاری در امور معنوی و اعتقادی دارد. از این رو بینشها و نگرش را نمیتوان به سادگی تغییر داد و برخی بر این باورند که بینش و نگرش شاکله و شخصیت وجودی و حقیقی انسان را میسازد و از این رو نمیتوان به سادگی به تغییر این حوزه اقدام کرد. امور مذهبی و سنتها و آداب به انسان آرامش میدهد. تغییر در بینش و نگرش در حقیقت موجب بحران شخصیت و هویت را دامن میزند و بحران شخصیت و هویت به معنای اضطراب و تشویش و افسردگی است . این گونه که شخص خود را در فضایی بی کران بی پناه مییابد. عقاید و بینشها و نگرشها هستند که به او شخصیت و اعتماد به نفس میدهد و آرامش خاصی را بر زندگی او حاکم میسازد. از این رو شخص با حفظ بینش و نگرش خویش میکوشد تا شخصیت و هویت خویش را پایدار نگه دارد. تغییر و دگرگونی در این حوزه به معنای بحران شخصیت و فروپاشی هویت و در نتیجه آن اضطراب و فقدان آرامش است.
آدمی به سوی آرامش و ثبات شخصیت و هویت خویش گرایش شدیدی دارد و متمایل نیست تا آن را به سادگی از دست دهد. از این رو پیامبران برای ابلاغ آیین جدید و تغییر در نگرش و بینش انسان و جوامع همواره با واکنشهای تند و شدید مواجه و رو به رو میشدند. مردمان حاضر نمیشدند تا بینش و نگرش خویش را از دست دهند. از این رو به پیامبران میگفتند که ما چنین نگرش و بینشی را در میان پدران خویش نیافتیم .(مۆمنون آیه 24) همین مسئله موجب میشد تا با آن چه با دیدگاهی ایشان مخالفت داشت به مبارزه بر خیزند و به عنوان عامل تشویش و اضطراب با آن مقابله شود.(ابراهیم آیه 9 و 10)
البته تعصبات قومی و قبیلهای و نیز نادانی ( بقره آیه 170 و نیز اعراف آیه 138) از عوامل مهمی است که قرآن به عنوان انگیزههای بازگشت و واپسگرایی از آن یاد میکند. این مسئله هم اکنون در بخشیهای از کشور نیز دیده میشود که واکنشهای نسبت به تغییرات صورت میدهند و سنتهای قبیلهای را بر قوانین قرآن و اسلام ترجیح میدهند و تنها این واکنش سرد نسبت به دین و قرآن و آموزههای آن به دلیل اقتدار سنتهای محلی و فرهنگ بومی است.
در این میان حکومتها ( اعراف آیه 123) و اشراف و مترفان (سبا آیه 34 و زخرف آیه 23) از دیگر عوامل واپس گرایی شمرده شدهاند؛ زیرا حکومتها با توجه به نیازهای سیاسی و اقتضائات میکوشند تا ثبات سیاسی خویش را با حفظ سنتها و آداب ادامه دهند. تغییرات مهم بینشی و نگرشی میتواند دولتها را با بحران مواجه سازد. از این رو حفظ سنتهایی که به نوعی حکومتها و روشهای ظالمانه آنان را تثبیت میکند میتواند مشروعیت سیاسی و استمرار دولتها را تضمین کند. حکومت محافظه کارترین مجموعههای بشری را تشکیل میدهند با این همه تنها بر اموری محافظت میکنند که منافع آنان را ضمانت کند.
اصحاب کهف چنان که قرآن گزارش میکند از مجموعههای انسانی بودند که دولت وقت را تهدید میکردند از این رو فشار مضاعفی بر ایشان وارد میشد تا به دین خویش بازگرداند و سنتهای قومی را پاس دارند و یا این که آماده سنگسار و کشتن به بدترین وجه و شیوه گردند.( کهف آیه 19 و 20)
نویسنده: خلیل منصوری
شبکه تخصصی قرآن تبیان