تبیان، دستیار زندگی
همیشه کسی هست که جایمان را پر کند؛ موقعیت‌ها هم می‌آیند و می‌روند، پس سعی کنیم بهترین تلاشمان را انجام دهیم تا بعدها حسرتش را نخوریم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کسی هست که جایمان را پر کند

در ستایش مردمان آذری زبان


همیشه کسی هست که جایمان را پر کند؛ موقعیت‌ها می‌آیند و می‌روند، پس سعی کنیم بهترین تلاشمان را انجام دهیم تا بعدها حسرتش را نخوریم.


تفکر

تا به حال فکر می‌کردم چنل تلفظ می‌شود، نه شنل. البته همان کانال خودمان است که طی روال غرب‌زدگی و افاده تلفظ اصیل آمریکایی، تبدیل به شنل شده است.

گوچی را هم بلد نبودم و هنوز تلفظ صحیح دی‌اند جی را نمی‌دانم. نکته جالب اعتماد به نفس این مارک است. دو نفر شرکت‌هایشان را با هم ادغام می‌کنند و می‌شوند برترین برند فشن جهان. نام دیگری انتخاب نمی‌کنند، حتی اگر خوانا هم نباشد. فقط آن را مخفف می‌کنند تا راحت‌تر تبلیغ شود، این یعنی افتخار به اصالت. جایگزین فشن را هم نمی‌دانم. طراح به اندازه کافی معنا را نمی‌رساند و واژه های دیگر بیش از حد محدودند.

حالا می‌توانید بگویید چرا ما برندی به این کیفیت نداریم که کیف و کفش و لباس‌های مردانه و زنانه و ساعت و... را یک جا تولید و عرضه کند؟

من به توان طراحی و درک زیبایی شناسانه طراحان ایرانی اعتماد دارم، اما پول پرستی سرمایه گذاران ایرانی را نمی‌فهمم. خواهان بیشترین سود هستند در راحت‌ترین شرایط ممکن و این روحیه راحت طلبی و زیر بار مسئولیت نرفتن، کم کم به بخشی از هویت مردم ایران بدل شده است.

همیشه کسی هست که جایمان را پر کند؛ پس سعی کنیم بهترین تلاشمان را انجام دهیم تا بعدها حسرتش را نخوریم.

من شهر خودمان را می‌گویم و سعی می‌کنم کسی را متهم نکنم. حداقل در این حوالی، کارگر جماعت تن به کار نمی‌دهد، چه رسد به تحصیل کرده های طالب پشت میز نشینی. یادم هست در مناقصه احداث اولین تقاطع غیر هم سطح شهرمان، پیمانکاری آذری زبان برنده شد که از این روحیه پرشکوه مردم شهرمان مطلع نبود. کارگران بومی را به کار گرفت و به سرعت شروع به فعالیت کرد اما کار پیش نمی‌رفت. هر ثانیه هم که نمی‌شود به کارگر تذکر داد. پروژه را تعطیل کرد و تمام کارگرها اخراج شدند.

بهداشت روانی همسرتان در گرو کار او

بعد از چند وقت دیدیم که روند ساخت و ساز دوباره آغاز شده است و ماشین‌های راه سازی مشغول فعالیتند؛ اما این بار پیمانکار تجربه به خرج داده و تمام کارگرها را از شهر خودش آورده بود.

برایم بسیار جالب بود که تنبلی و راحت طلبی کارگران بومی آنقدر این پیمانکار را تحت فشار قرار داده که حاضر شده بود هزینه خورد و خوراک و ایاب و ذهاب این کارگران را به دوش بکشد اما زیر بار کارگر بومی نرود.

موقعیتی بود که از دست رفت و این از دست رفتن‌ها هنوز هم ادامه دارد.

می‌بینید؟

همیشه کسی هست که جایمان را پر کند؛ پس سعی کنیم بهترین تلاشمان را انجام دهیم تا بعدها حسرتش را نخوریم. اگر نه برای سرفرازی ایران عزیزمان، حداقل برای شخص خودمان!


باشگاه کاربران تبیان - برگرفته از تبلاگ: مکاشفات یک تایپیست