تبیان، دستیار زندگی
ماجرای مبارزات سیاسی آیت‌الله بهجت ره و همراهی ایشان با امام خمینی ره
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مبارزات سیاسی آیه الله بهجت (2)

آیت الله بهجت ره

ماجرای مبارزات سیاسی آیت‌الله بهجت ره و همراهی ایشان با امام خمینی ره

«آیت‏الله مسعودی خمینی» از جمله شاگردان «مرحوم حضرت آیت‏الله بهجت» است که از سال‏های جوانی محضر این عالم ربانی و عارف روشن ضمیر را در ک کرده است.

 آیت‏الله مسعودی خمینی در سال 1381 هنگامی که خاطرات خود را از امام و نهضت اسلامی به رشته تحریر در می‏آورد، در مورد رابطه ایشان با حضرت امام خمینی می گوید:

بعد از جریان انقلاب و بازگشت حضرت امام به وطن كه ما در خدمتشان بودیم، یك روز امام گفتند: «فلانی! فردا صبح می‏خواهیم به منزل آقای بهجت برویم».

 صبح كه شد، حدود ساعت 8 یا 5/8، امام برخاستند و به اتفاق به منزل آقای بهجت واقع در كوچه مسجد ارك و گذرخان رفتیم. ظاهراً حضرت امام اطلاع داشتند كه من و آقای مصباح با آقای بهجت، رابطه درسی داریم.

به هر حال بعد از اینكه خدمت آقای بهجت رسیدیم، حضرت امام با نگاهشان به بنده فهماندند كه اتاق را ترك كنم. من هم این كار را كردم. حدود ده تا بیست دقیقه، امام و آقای بهجت با هم خلوت كرده بودند و بعد از آن بود كه برخاستند تا خارج شویم.

دو، سه بار هم آقای بهجت به من ‏گفتند: «به آقا بگویید: فردا دو تا گوسفند قربانی كند». بنده هم مطلب را به اطلاع امام می‏رساندم و امام هم فوراً دستور می‏دادند كه این كار انجام شود.

بنده هم به آقای فرجی قصّاب زنگ می‏زدم و می‏گفتم دو تا گوسفند بیاورید و اینجا بكشید! بعد از ذبح هم گوشت قربانی را به فقرا و همسایگان می‏دادیم.

حتی یك بار آقای بهجت به بنده فرمودند: «به آقا بگویید: فردا سه گوسفند قربانی كنند»! بنده هم بدون اینكه علت این اعداد و ارقام را بدانم، مسأله را به گوش امام می‏رساندم و امام هم مقید بودند كه دقیقاً خواسته آقای بهجت را اجرا كنند.

*همراهی آیت‏الله بهجت با انقلاب اسلامی

به خاطر دارم كه قبل از انقلاب، ایشان در برخی مناسبت‏ها به شاه و حكومت او تعریضاتی می‏زد. منتها حرف‏های ایشان رنگ و بوی سیاسی نداشت؛ بلكه دارای صبغه اخلاقی بود.

آیت الله بهجت در بیان مسائل در لفّافه، تجربه زیادی داشته و دارند. قبل از انقلاب پیش از درسشان در قالب بیان تاریخ معاصر ایران و بیان جور و ستمی كه شاهان و خلفا به مردم روا می‏داشتند، حرف‏هایش را می‏زد.

در سال‏های قبل، در جمعی صحبت آقای بهجت بود. یكی از افراد نظرش این بود كه آقای بهجت همگام با انقلاب حركت نمی‏كند و كندی‏هایی دارد.

 من گفتم: «نه! آقای بهجت كسی است كه حتی قبل از انقلاب، به شاه و دار و دسته‏اش تعریض می‏زد و مكرراً می‏گفت كه شاه قدرتی ندارد و زود می‏شود او را از بین برد»

در همان سنوات چند بار به منزل حضرت امام رفتیم و چندبار هم حضرت امام به منزل ایشان آمدند و در خلال چند دقیقه‏ای كه امام در آنجا بودند، اشاراتی داشتند.

درباره‏ی اشارات امام توضیحاً عرض كنم كه ایشان گاهی از اوقات با اشاره صحبت می‏كردند. البته تنها برخی افراد به معنی این شاره‏ها پی می‏بردند.

به عنوان مثال گاهی اوقات که به منزل آقای بهجت می‏رفتیم دقایقی که می‏نشستیم، حضرت امام نگاه خاصی به ما كردند كه معنایش این بود كه برخیز و برو! و من هم می‏رفتم.

به هر تقدیر اشاره‏های امام برای خودش دنیایی داشت. گاهی اوقات ایشان به ایماء و اشاره می‏فهماندند كه مثلاً لامپ‏ها را روشن كنید، خاموش كنید، فلانی را احترام كنید و یا بی‏تفاوت باشید.

درك و فهم این اشارات خیلی جالب بود و لازم بود افراد به خودشان زحمت دهند تا این موارد را بیاموزند. پیش می‏آمد كه در یك جلسه، فردی حرف نامربوطی می‏زد كه منطبق با اصول اسلامی نبود. ایشان اخم هایشان را درهم می‏كشیدند و به این وسیله موضع‏گیری می‏نمودند. امام از این ریزه‏كاری‏ها در وجودشان زیاد داشتند.

آقای بهجت تصریح نمی‏كرد كه باید آستین‏ها را بالا زد و به جنگ شاه رفت؛ اما با شاه‏ستیزی موافق بود. بر همین اساس بنده این مطلب را كه آقای بهجت، موافق انقلاب نبودند، تكذیب می‏كنم. ایشان هم با مبارزه با شاه موافق بودند و هم راهنمایی‏ها و ارشاداتشان در این خصوص برقرار بود.

زمانی كه حضرت امام از پاریس به تهران آمدند و در جماران مستقر شدند، یك بار آقای بهجت به بنده فرمودند: «نامه كوچكی دارم، شما زحمت بكشید و به حضرت امام برسانید».

من نامه را گرفته و خدمت امام بردم. امام نامه را قرائت كردند و بسیار خوشحال شدند. بنده البته در جریان مفاد نامه قرار نگرفتم؛

مگر در مورد یك جمله كه آن هم به واسطه اینكه امام چیزی درباره آن گفتند و ما می دانستیم كه حول و حوش مسأله نفت دور می‏زند! ظاهراً آقای بهجت نوشته بود كه شما نفت را چه كنید! البته حدس بعضی‏ها این بود كه آقای بهجت نوشه است كه شما خمس و سهمین نفت را به فقرا بدهید، ولی اینگونه نیست.

در همان روزهای اوج مبارزه، یكی از آقایان به آقای بهجت گفته بود: «احتمال نمی‏دهید كه آقای خمینی خیلی دارد تند می‏رود»؟ و ایشان در پاسخ فرمودند: «احتمال نمی‏دهید كه ایشان كند می‏رود؟! و اگر تندتر باشد، رژیم زودتر ساقط می‏شود»؟

به نظر من آقای بهجت با مجموع حركت انقلاب هم‏صدا بود و شائبه مخالفت ایشان با امام و انقلاب وجود نداشت. این انتظار كه آقای بهجت به سود انقلاب به طور مستوفی سخن بگوید، بی‏معناست؛ چرا كه اساساً ایشان كم‏حرف هستند و بیشتر اوقاتشان صرف اذكار و اوراد می‏شود.


منابع:

خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ

کتاب "خاطرات آیت الله مسعودی خمینی" ؛ تنظیم جواد امامی ؛ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی (با تلخیص)

تهیه و فرآوری: عبداله فربود ، گروه حوزه علمیه تبیان