هزینه بهشت درآن سوی مرزها
این روزها هنوز تب اعلام نتایج کارشناسی ارشد داغ است تا جایی که خیلیها تا به هم میرسند درباره رتبه کسب شده در این آزمون میپرسند این آزمون هم مثل هر امتحان دیگری ناکامهایی داشته است، در این میان عدهای از کسانی که در آزمون کارشناسی ارشد ناکام ماندهاند خود را برای سال آینده آماده میکنند اما عدهای دیگر میخواهند به هر قیمتی شده دانشجوی فوق لیسانس باشند حتی اگر این کار به قیمت ترک کشورشان و یا درس خواندن در دانشگاهی با سطح علمی و آموزشی پایین تمام شود. شاید مرور کردن وضعیت مهاجرت تحصیلی جوانان ایرانی به تصمیم گیری درستتر این افراد کمک کند.
خانواده و فامیل وادارم کردند مهاجرت کنم
امیر. ح یکی از کسانی است که بعد از گذراندن دوره کارشناسی مهندسی برق و سه بار شکست در آزمون ورود به مقطع کارشناسی ارشد تصمیم میگیرد به کشوری که خیلی هم گران نباشد مهاجرت کند. امیر به تبیان میگوید: داشتن فوق لیسانس برای خودم آنقدرها هم مهم نبود اما خانواده و فامیل خیلی روی این موضوع تاکید داشتند من هم بعد از اینکه سه بار در کنکور قبول نشدم تصمیم گرفتم در یک کشور دیگر ادامه تحصیل بدهم البته ما آنقدر پول نداشتیم که بتوانم به یک کشور اروپایی بروم از طرفی معدل و رزومهام آنقدر خوب نبود که بتوانم از دانشگاههای کشوری مثل سوئد و کانادا بورسیه بگیرم، با چند نفر که مشورت کردم مالزی و هند را پیشنهاد کردند، در نهایت بعد از کلی تلاش توانستم از مالزی پذیرش بگیرم، حدود سه سال و نیم در این کشور زندگی کردم که میتوانم بگویم بدترین سالهای عمرم بود و حالا خوشحالم که تمام شد البته این را هم بگویم که دانشگاهی که من انتخاب کرده و پذیرفته شده بودم در خود مالزی هم دانشگاه سطح بالایی نبود.
او در پاسخ به این سوال که چرا درس خواندن در آن شرایط را ادامه دادی میگوید: رویم نمیشد که برگردم شاید اگر به عقب برگردم آن انتخاب را نکنم اما حالا دیگر تمام شده. مهمترین دلیلم این بود که برای اطرافیانم خیلی مهم بود که من فوق لیسانس داشته باشم چون اغلب پسران فامیل تا دکتری هم پیش رفته بودند. البته تجربه زندگی در یک کشور دیگر خیلی چیزها را به من آموخت.
برخی از دانشجوها هزینه تحصیل خود را بسیار سخت به دست میآورند
دکتر محمود عظیمی که مدرک فوق تخصص خود را از کشور فیلیپین دریافت کرده است به خبرنگار تبیان می گوید: «بیشتر افرادی که برای تحصیل پزشکی از کشور خارج میشوند کسانی هستند که در کنکور تخصص و فوق تخصص در داخل کشور پذیرفته نشدهاند و یا امیدی به پذیرش خود ندارند. وی که دارای مدرک فوق متخصص ریه است گفت که بعضا این افراد از وضعیت مالی خوبی هم برخوردار نیستند و هزینه تحصیل خود را به سختی به دست میآورند. البته مهاجرت جدا از هزینههای مالی، صدمات روحی بسیاری هم به افراد وارد میکند.
من همیشه در مشاورههایم میگویم آنسوی مرزها بهشت نیست، اما اغلب جوانان ما تصور خیلی اشتباهی از آن طرف دارند، فکر میکنند برایشان فرش قرمز انداخته شده، حتی بعضی وقتها در جواب هشدارهای من میگویند مگر آنجا بیکاری هم هست؟ باور نمیکنند که یک دانشجوی غریب که از یک فرهنگ خاص به کیلومترها دورتر، جایی که هیچ نسبتی با آن ندارد مهاجرت میکند چه وضعیتی میتواند داشته باشد، من همیشه به موارد مشاورهام میگویم همه مشکلات مربوط به مسائل مالی نیستند حتی اگر از هر لحاظ تامین باشید باید خیلی قوی باشید تا بتوانید از پس مشکلات روحی مهاجرت بربیایید
دکتر عظیمی درباره میزان هزینههای تحصیل در کشوری مثل فیلیپین گفت: «تقریبا هزینه دریافت تخصص در آنجا هم اندازه هزینه دانشگاه آزاد در ایران است البته این جدا از هزینههای زندگی در این کشورهاست که آن هم رقم قابل توجهی است.
محمود عظیمی درباره دید وزارت علوم ایران به مدرک این کشورها گفت: «وزارت علوم ایران مدرک کشورهایی مثل فیلیپین و هندوستان را قبول دارد البته اگر از دانشگاههای معتبر این کشورها اخذ شده باشد. اما در زمینه پزشکی مدرک کشورهایی مثل مالزی تایید نمیشود اما بازهم کسانی را میشناسم که در این کشورها تحصیل میکنند و برای تحصیل خود بسیار هم زحمت میکشند و قصد بازگشت به کشور را دارند. از طرفی پذیرش دانشجویان ایرانی در کشورهایی مثل کانادا یا کشورهای اروپایی بسیار سخت است و هزینههایی دارد که اغلب افراد و خانوادهها توانایی پرداخت آن راندارند؛ پس گزینهای به جز کشورهای جنوب آسیا برای آنها نمیماند».
مشکلات روحی مهمتر از مسائل مالی
سپیده مهدوی مشاور یکی از بنگاههای تسهیل کننده مهاجرت دانشجویی است. او در عین حال که بر مجاز بودن فعالیتهای شرکت متبوعش تاکید دارد نمیخواهد نامی از شرکت برده شود. او میگوید: مهاجرت دانشجویی در ایران به دو دسته تقسیم میشود دسته اول کسانی هستند که معدل خوبی دارند و از نظر سوابق تحصیلی وضعیتی دارند که میتوانند از کشورهای دیگر بورسیه بگیرند اینها اگر در کنکور هم شرکت کنند موفق میشوند اما به دلایل مختلف مثل کیفیت بالاتر آموزشی و شرایط زندگی میخواهند برای ادامه تحصیل به کشور دیگری بروند به ویژه کشورهای اروپایی و کنادا، اما دسته دوم کسانی هستند که از نظر تحصیلی وضعیت خوبی نداشته و از طریق کنکور امکان موفقیت ندارند اما به هر ترتیب میخواهند ادامه تحصیل دهند این افراد یا باید از نظر مالی وضعیت خیلی خوبی داشته باشند تا بتوانند وارد دانشگاههای خوب شوند و یا باید کشورهایی مثل مالزی، فیلیپین و هند را امتحان کنند.
مهدوی ادامه میدهد وقتی میگویم باید وضعیت مالی خوبی داشته باشند منظورم توانایی پرداخت رقمی بالاتر از 100 میلیون تومان در سال است که برای خانوادههای متوسط رقم خیلی بالایی است، برای همین اکثر این افراد کشورهای آسیایی را انتخاب میکنند.
من همیشه در مشاورههایی که میدهم سختی و مشکلات این کار را توضیح میدهم حتی آنهایی که بورسیه میگیرند هم مشکلات زیادی دارند، من همیشه در مشاورههایم میگویم آنسوی مرزها بهشت نیست، اما اغلب جوانان ما تصور خیلی اشتباهی از آن طرف دارند، فکر میکنند برایشان فرش قرمز انداخته شده، حتی بعضی وقتها در جواب هشدارهای من میگویند مگر آنجا بیکاری هم هست؟ باور نمیکنند که یک دانشجوی غریب که از یک فرهنگ خاص به کیلومترها دورتر، جایی که هیچ نسبتی با آن ندارد مهاجرت میکند چه وضعیتی میتواند داشته باشد، من همیشه به موارد مشاورهام میگویم همه مشکلات مربوط به مسائل مالی نیستند حتی اگر از هر لحاظ تامین باشید باید خیلی قوی باشید تا بتوانید از پس مشکلات روحی مهاجرت بربیایید من موارد زیادی را دیدهام که توانستهاند بروند اما بعد از چند ماه برگشتهاند زیرا همه چیز آنقدرها که فکر میکردهاند خوب وایده آل نبوده است. خیلیها که به کشورهای اروپایی میروند فرهنگ نژادپرستی به ویژه در کشورهای انگلستان، آلمان و فرانسه آزارشان میدهد، این موارد در کشورهای آسیایی کمتر است.
امیر به تبیان میگوید: داشتن فوق لیسانس برای خودم آنقدرها هم مهم نبود اما خانواده و فامیل خیلی روی این موضوع تاکید داشتند من هم بعد از اینکه سه بار در کنکور قبول نشدم تصمیم گرفتم در یک کشور دیگر ادامه تحصیل بدهم
مهدوی میگوید در حال حاضر بیشترین متقاضی برای کشورهای هند و مالزی هستند که هم از نظر فرهنگی به ما نزدیک ترند و هم از نظر مالی فشار کمتری را بر خانوادهها تحمیل میکنند امامن به تمام کسانی که قصد مهاجرت به این کشورها را دارند پیشنهاد میکنم قبلا تحقیقات کافی را درباره معتبر بودن دانشگاه مقصد انجام بدهند زیرا بسیاری از مراکز آموزشی آزاد در این کشورها با تبلیغات گسترده در اینترنت جوانان خاورمیانه را فریب میدهند و فرد بعد از مهاجرت تازه میفهمد که اناج اصلا دانشگاه نیست بلکه یک موسسه آموزشی است که مدرک معتبر بین المللی هم ندارد بعضیها حتی بعد از چند وقت تحصیل این را میفهمند.
به راستی چه چیزی باعث میشود جوانان ایرانی این راه پر مشقت را برای خود هموار کنند و برای دریافت مدرکی که اعتبار آن هم چندان قابل اطمینان نیست این همه مشکل را به جان بخرند؟ بسیاری چشم و هم چشمی و رواج مدرک گرایی را دلیل اصلی بروز این مشکل میدانند تا جایی که داشتن نام کارشناس ارشد میتواند جوانان را تا آنسوی دنیا بکشاند.
فاطمه رجبی
بخش اجتماعی تبیان
مقالات مرتبط: