هنر چین
چینیها از گذشتههای دور به انواع مختلف هنر احترام فراوان میگذاشتند. در آغاز، مهمترین هنر آن ها کندهکاری روی ظرف های برنزی بود. آن ها معمولاً از این هنر برای زینت آرامگاههای سلطنتیشان استفاده میکردند؛ اما شاید بتوان باشکوهترین هنر چینی را خوش نویسی دانست که قدمتی 2000 ساله دارد.
آن ها با استفاده از قلممو، روی کاغذ و یا پارچهای ابریشمی مینوشتند. بعد از خطاطی، دومین هنر مهم چینیها ، نقاشی بود. حتی امروز هم در چین، آبرنگ طرفداران بسیاری دارد. تصاویر زیبایی از کوهستانها و درختها، آدم را به یاد همان منظرههای زیبای طبیعت چین میاندازد. بعد از نقاشی میتوان به هنر مجسمه سازی اشاره کرد. در قرن اول میلادی و با ورود دین بودایی از کشور هند، هنر مجسمهسازی در چین هم رواج یافت. به این ترتیب هنرمندانی گمنام، اما مومن و معتقد، مجسمههای بسیاری را برای اماکن مذهبی ساختند. به دلیل آن که این هنرمندان اسم و رسمی نداشتند، افراد نخبهی جامعه، هنر مجسمهسازی را همردیف دو هنر قبلی، یعنی خوش نویسی و نقاشی نمیدانستند.
چینیها در هنرهای دیگری از جمله ابریشم بافی و کاشی سازی نیز مهارت پیدا کردند و آن ها را به سایر نقاط جهان معرفی کردند. دربارهی هنر معماری در چین میتوان گفت که اگرچه در این کشور، آرامگاهها و معابد زیبایی ساخته شد، اما هنر معماری هیچگاه از جانب نخبهگان جامعه، جدی گرفته نشد. برعکس، موسیقی دارای احترام و ارزش بود، تا آن جا که کنفیسیوس، فیلسوف نامدار چینی، موسیقی را برای حفظ نظم در جامعه بسیار مهم میدانسته است.در دربار چین، توانایی ِنواختن ساز و قدرت درک و تحسین موسیقی، نشاندهندهی طبقهی بالای اجتماعی بود. به موازات موسیقی کلاسیک چینی، آهنگهای محلی و بومی در شهرهای کوچک و روستاهای این کشور هم شکل گرفت. علاوه بر تمام هنرهای یاد شده، نمایش هم از اهمیت خاصی برخوردار بود تا آن جا که 300 گونه نمایش در این کشور وجود دارد که در آن ها موسیقی، آواز، سخن و حرکات نمایشی وجود دارد.
خلاصه آن که شاید بتوان به جرئت گفت هنر چینی، نقش مهمی در پربار کردن فرهنگ انسانی در سرتاسر جهان داشته است.
بخش کودک و نوجوان تبیان