تبیان، دستیار زندگی
ابرشخصیت ها عمری بسیار طولانی دارند و می توانند از سد زمان و مکان بگذرند و در تاریخ سفر کنند، ابرشخصیت ها به دلیل گستردگی معنایی که دارند می توانند به سایر جوامع و زمان ها هم تعمیم پیدا کنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ابرشخصیتها چگونه ساخته می شوند؟


ابرشخصیت ها عمری بسیار طولانی دارند و می توانند از سد زمان و مکان بگذرند و در تاریخ سفر کنند، ابرشخصیت ها به دلیل گستردگی معنایی که دارند می توانند به سایر جوامع و زمان ها هم تعمیم پیدا کنند.

احضار موجودات، توسط هنرمند

گاهی شخصیت هایی از آثار هنری و ادبی جدا می شوند و پا به دنیای واقعی (دیگر) می گذارند و به زندگی خود ادامه می دهند. همان چیزی که باعث می شود این شخصیت ها بتوانند از جهان ادبیات و هنر جدا شوند و نفوذ و زندگی مستقلی را پیدا کنند، همان نیز باعث می شود آنها بتوانند به مرور تبدیل به یک ابر شخصیت بشوند. به شخصیتی قوی تر و بامعناتر از آنچه بودند.

چیزهای زیادی باید دست به دست هم بدهند تا چنین ابرشخصیت هایی بتوانند خلق شوند و کنار ما در جهانی که ساخته و پرداخته و حاصل افکار و ذهن های آدم های بی شماری است زندگی کنند. این جهان جمعی، مثل مه ای بزرگ پیوسته کنار جوامع حضور دارد. یک جهان ویژه که بازتاب فکرها و اندیشه ها و در یک کلمه انسان هر دوره است. محل تولد تمام ابر شخصیت ها که بازتولید آرزوها و افکار و ترس های ما هستند، آنجاست. همیشه هنرمندان و نویسندگان تیزهوشی وجود دارند که دست خود را دراز می کنند و از میان جهان بین اذهان که دورتا دور جوامع شان را گرفته، این ابر شخصیت ها را شکار می کنند و بیرون می کشند، و به جهان ادبیات و هنر می آورند. و با آثارشان این ابر شخصیت ها را واضح، توصیف و تکثیر می کنند. توصیفی که ازاین شخصیت ها در آثار ادبی صورت می گیرد، دارای حدود مختلف است. گاهی هنرمندان به وسیله آثارشان عکسی تمام قد از این ابرشخصیت که حاصل بین اذهان است می اندازند. و گاهی هم هنرمندان درصدد برمی آیند که نقشی از خیال بین اذهان و ابرشخصیت ها گرفته شود .نقش هایی که از آنها کشیده می شود، در اندازه وابستگی این ابرشخصیت ها به واقعیت و جهان بین اذهان است. عکس هایی که از ابرشخصیت ها انداخته می شود کمتر قابل دستکاری است. چون ماهیت و فرم شان اجازه دستکاری زیاد را به هنرمندان نمی دهد. اما نقش هایی که از این ابرشخصیت ها کشیده می شود، به خاطر ابعاد و قالبی که این بازیافت دارد قابلیت تغییر بیشتری دارد. یعنی این نوع آثار جای بیشتری به هنرمند می دهند تا واقعیت بیرونی و اصل در اینجا هنرمند و جهان اوست نه واقعیت یا جهان بین اذهان و چیزهایی که در اینجا قابل ارجاع است. در این نوع آثار ذهن، تخیل و جهان هنرمند در خلق این ابر شخصیت ها سهم بیشتری دارد و نقش هنرمند هم بیشتر است. و درنتیجه به واقعیت ها و جهان بین اذهان (برخلاف نوع اول که عکاسی مستقیم بود) این نوع آثار کمتر بها می دهند.

نسبت ابرشخصیت ها و واقعیت و جهان بین اذهان و چیزهایی که قابل ارجاع هستند، وقتی از حدخاصی بگذرد به عرصه بازیافت وارد می شود. یعنی ابتدای این راه عکس گرفتن از جهان بین اذهان است و بعد تصویر اعوجاج یافته این جهان قرار می گیرد. و در نهایت هم بازیافت کلی نقش های جهان بین اذهان قرار دارد. عوامل زیادی وجود دارد که عکس ها و بازیافت های ذهنی جامعه ای بتوانند در اثری هنری و ادبی تجسم پیدا کنند. و بعد ابرشخصیتی قادر باشد از میان این آثار پا به جهان ما بگذارد و مقابل چشم های مخاطبان جان بگیرد و رشد کند. یکی از دلایلی که باعث خلق این ابر شخصیت ها می شود شاید این باشد که ابرشخصیت ها، مجسمه، نمود و بازیافت افکار جوامع است. یعنی اگر این ابرشخصیت ها را بشکافی، به آرزوها، خیال ها و ناخودآگاه و... این جامعه و مردمش می توانی برسی. و بخش عظیمی از افکار افراد جامعه را بدون هر آرایش و نقابی ببینی.

فرستنده پیام و دریافت کننده پیام خود جوامع حساب می شوند و هنرمندان صرفاً وسیله ای برای رساندن این پیام از مبدأ به مقصد هستند. و علت بی مرگی و قدرت چنین ابرشخصیت هایی شاید همین نکته باشد که جوامع بخشی از خود را به وسیله این ابرشخصیت که دائم در حال تغییر چهره است بیرون از خودش می تواند ببیند و با آن ارتباط برقرار کند.

ابرشخصیت ها عمری بسیار طولانی دارند و می توانند از سد زمان و مکان بگذرند و در تاریخ سفر کنند، ابرشخصیت ها به دلیل گستردگی معنایی که دارند می توانند به سایر جوامع و زمان ها هم تعمیم پیدا کنند. یعنی در این ابر شخصیت، فکر، آرزو و چیزی هست که نه تنها آن جامعه خاص را که دیگر جوامع و دیگر زمان ها را هم در برمی گیرد. و آدم های جوامع مختلف می توانند دراین ابرشخصیت خیال ها، حالات و افکار خودشان را یا بازیافت خودشان را پیدا کنند. و این طوری است که این ابر شخصیت قابلیت انطباق با دیگر جوامع را پیدا می کند و دیگر محدود به جامعه ای خاص نمی ماند. و در عین آنکه متعلق به آن جامعه اولیه خودش است، متعلق به جوامع و زمان ها و مکان های دیگر هم هست. چون عکس واقعی یا نقش اعوجاج یافته از انسان به معنای کلی اش هستند. یا توصیفی کلی و اساسی از انسان در یک بزنگاه خاص هستند. و این توصیف از انسان در زمان های دیگر هم کاربرد دارد. به همین دلیل این ابرشخصیت، می تواند قسمتی از افکار و امیال جوامع را در همه زمان ها در خودش جمع کند و به ناگاه تبدیل به نماد دورانی یا قشری شود. وقتی شما به حرکات این ابرشخصیت ها دقت می کنید، می بینید به وسیله آنها افکار، آرزوها و خیال های بشری قابل لمس است. یعنی آنها به کمک ابرشخصیت می توانند قسمتی از خودشان را لمس کنند و ببینند. و با لمس معناهای مختلفی که در زمان های مختلف بار این شخصیت می شود ما می توانیم هسته واقعی هر دوره را ببینیم و بفهمیم در هر دوره ای اساسی ترین تکه های انسان چه بوده؟ بزرگی و تأثیر برخی از ابرشخصیت ها گاهی باعث می شود که بعضی نقش کمتری برای خالقین این ابر شخصیت ها قائل شوند. و دلیل بیاورند که ایده، فکر و شاکله اصلی این ابرشخصیت ها قبل از خلق آنها توسط نویسندگان در اذهان جمعی و جامعه وجود داشته. و کلیت قضیه در پس زمینه جوامع بوده و نویسنده با خلق این ابرشخصیت تنها کاری که کرده این بوده که این ابرشخصیت را در اثری خاص مجسم کرده و این ابر شخصیت انداخته است. و این تصویر را روی کاغذ عکاسی ظاهر کرده است .و آن شخصیت را در آن شکل و سر و وضع نشان مان داده. و این بوده که کاری کند که ابرشخصیت حلول پیدا کند در چیزی مادی که قابل لمس و حس باشد. چیزی مثل یک رمان یا فیلم یا نمایش یا عکس یا نقاشی. و آنچه از یک شخصیت عادی در یک کتاب توانسته یک ابرشخصیت بسازد بازیافتی بدیع از این ابرشخصیت توسط جامعه است، نه خود شخصیت. و چون این شخصیت ساخته و پرداخته ذهن ها و اجتماع یا دوره ای خاص است، به همین دلیل از سوی مخاطبان این طور مقبول واقع می شود و مقبولیت و بزرگی و نفوذ بیش از حد این ابرشخصیت به خاطر رویای جمعی خود را می تواند به وسیله اثری تماشا کند. پس امتیاز بیشتر این کار را نباید به نویسنده این رمان و اثر هنری داد. در حقیقت آنها خلق ابرشخصیت را نتیجه غیرمستقیم کار جوامع می دانند. به همین دلیل بیان می شود که هنرمند صرفاً باعث حلول ناخودآگاه روح جامعه دراین جسم ( که اثر هنری باشد) شده است. و خلق این ابرشخصیت ها توسط اذهان چندین نسل مختلف یا ناخودآگاه جمعی افراد در زمانی خاص یا در زمان هایی خاص صورت گرفته است. و هنرمندان صرفاً آن شخصیت را احضار کرده اند به این اثر، و این کارشان احضار است نه خلق. خلق یعنی چیزی از پایه توسط کسی تولید شود. و احضار یعنی چیزی در جایی وجود دارد و تو آن را به وسیله ای صدا می کنی و آن موجود یا روح می آید سمت تو و تو با دوربین ات شکارش می کنی. یا در کتابی یا نمایشی آن را حبس می کنی و می گذاری مخاطبان بیایند این موجود را که صاحبش هستند تماشا کنند و فرزند خودشان را ببینند، و لذت ببرند یا هول کنند از جهانی که ساخته اند یا دنبالش هستند. ممکن است این موجود که هنرمند احضارش کرده یک روح سرگردان باشد یا یک موجود عجیب الخلقه یا بخشی از یک بهشت گمشده فرقی ندارد. در هر صورت هنرمند توانسته ساخته اذهان جمعی را صرفاً بازتاب دهد. مثل یک آینه که تصویری را بازتاب می دهد. یعنی نقش اساسی با خود جوامع است. و خود جوامع سهم بیشتری دارند تا آینه ای که صرفاً عکسی را بازتاب داده. چون یکی از علت های حرکت ابرشخصیت ها در دل جوامع و تاریخ این است که ابرشخصیت ها تغییرهای زیادی را می توانند تحمل کنند و در زمان های مختلف معناهای مختلفی بگیرند و با جوامع مختلف ارتباط برقرار کنند. به همین دلیل نیز می شود گفت که در زمان های مختلف توسط جوامع مختلف ابرشخصیت ها پیوسته در بازیافت و باز تولید خود هستند و الا یک جایی که بازتولید نشوند کار آن ابرشخصیت تمام است. یعنی اگر این بازتولید در دوران های مختلف توسط جوامع مختلف صورت نگیرد، این ابرشخصیت  نابود میشود و خود  شخصیت یا ابرشخصیت آنقدرها هم مهم نیست، بلکه بازتولید آن توسط جوامع مختلف در زمان های مختلف اصل است. چون به وسیله بازتولید، این ابرشخصیت دارای بارمعنایی تازه می شود و می تواند همچنان نفوذ و قدرت داشته باشد و به حیات خود ادامه دهد. پس نقش نویسنده و خودابرشخصیت اندک می شود. چون هم مبدا و تولید این ابرشخصیت به دست جوامع و اذهان چندنسل است و هم مقصد و بازتولیدش (که حیات مجددی برای آن است) به دست جوامع و خیل مخاطبان صورت می گیرد .

پس فرستنده پیام و دریافت کننده پیام خود جوامع حساب می شوند و هنرمندان صرفاً وسیله ای برای رساندن این پیام از مبدأ به مقصد هستند. و علت بی مرگی و قدرت چنین ابرشخصیت هایی شاید همین نکته باشد که جوامع بخشی از خود را به وسیله این ابرشخصیت که دائم در حال تغییر چهره است بیرون از خودش می تواند ببیند و با آن ارتباط برقرار کند. چون این ابر شخصیت هرچند متعلق به زمان و مکانی دیگر باشد پیوسته به وسیله بازتولید تکه ای از تفسیرهای هر دوره، بار جوامع را باز می تواند بردوش بکشد. هرچه این ابرشخصیت ها توان بیشتری داشته باشند که بارمعنایی بیشتری را بردوش بکشند عمرشان نیز درازتر می شود. شاید به همین دلیل باشد که برخی از ابرشخصیت ها به مرور محو می شوند و دیگر خبری از آنها نیست. و گاه در وقتی دیگر از نو سر و کله شان پیدا می شود، با معنایی تازه و دگرگون و حتی معنایی متضاد با آنچه قبلاً داشته اند؛ در هیبت و لباسی نو و لبخندی که نشان از هوش آدم های آن دوره است به کسانی که به آنها معنایی تازه داده اند تا بتوانند از قدرت آنها برای رساندن و نشان دادن بخشی از خودشان و مفاهیم جاری زمان شان کمک بگیرند.

بخش ادبیات تبیان


منبع: سینما و ادبیات- شماره 29/ محمدرضا کاتب