تبیان، دستیار زندگی
پیامبر اسلام مى فرماید: هر كس بنده خود را بكشد او را مى كشیم.این فرمان حكیمانه یك اصل متین و دلیل روشن است كه مالك و مملوك در اصول انسانیت از همه جهات كاملا مساویند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آزادی واقعی بردگان

برده داری

در قانون اسلام كیفر تجاوز مقابله به مثل است.

پیامبر اسلام مى فرماید: هر كس بنده خود را بكشد او را مى كشیم. این فرمان حكیمانه یك اصل متین و دلیل روشن است كه مالك و مملوك در اصول انسانیت از همه جهات كاملا مساویند و همچنین دلیل محكم است در بیان تضمینهایى كه براى تامین زندگى این گروه بشر لازم است، همان زندگى بیمه شده اى كه دیگر هیچ گونه عوارض خارجى نتواند آنها را از صفات اصل بشریت بیرون كند.

روشن است كه این تضمینها یك رشته بیمه هاى محكمى است كه بردگان را به حد عجیبى مى رساند كه تاكنون در هیچ قانون و نظامى نه پیش از اسلام و نه بعد از آن نظیر نداشته و نخواهد داشت؛ زیرا در این قانون آسمانى همه حقوق انسانیت درباره آنان مراعات شده ، حتى به محض زدن یك سیلى بدون قصد تادیب و آن هم از حدود تاءدیب خانوادگى و تربیت پدر و فرزندى بیرون نباشد، باعث آزادى بنده مى گردد.

پس از بیان این حقایق درخشان به مباحث بعدی عطف سخن مى كنم. به عبارت دیگر، به مرحله آزادى واقعى قدم مى گذاریم . تاكنون آنچه بیان شد در واقع راجع به آزادى روحى بردگان بود كه با بیدار نمودن حس رشادت، آنها را به سوى انسانیت كامل رهبرى كرده و با این گروه محكوم مانند یك بشر سعادتمند رفتارمى كرد، به طورى كه در میان مالك و مملوك و بنده و آزاد از نظر اصول كلى انسانیت فرقى نمى ماند، بلكه مى گوید بردگى در جهان از یك رشته عوارض خارجى دوام ناپذیرى به وجود آمده و در ظاهر در اجتماع آن روز بر آزادى یك طایفه از بشر تحمیل شده و در غیر این نقطه بردگان باید از كلیه حقوق انسانى استفاده نمایند ولیكن اسلام هرگز به این اندازه آزادى اكتفا نكرد؛ زیرا قانون كلى اسلام در همه جا و در همه وقت براى برقرارى مساوات كامل در میان همه افراد بشر است ، جاى شبهه نیست كه این مساوات بجز با اعطاى آزادى واقعى به همه افراد عملى نیست. اسلام براى اجراى این قانون حكیمانه عملا با دو وسیله بزرگ كه عبارت از قانون عتق و قانون مكاتبه است به آزادى بردگان قیام كرد.

آزاد ساختن یك برده اسیر در مقابل فقدان فردى كه در اثر اشتباه فرد دیگرى انجام شده، خود زنده كردن یك نفس انسانیت است؛ زیرا در نظر اسلام، برخلاف تمام قوانین بردگى، بردگى مرگ و یا مانند مرگ است و به همین جهت، اسلام همه جا فرصت را براى زنده كردن بردگان مغتنم شمرده

قانون عتق این است كه:

شخص مالك، برده خود را بدون قید و شرط آزاد نماید، اسلام در این باره مردم را تحریك نمود، اول پیامبر اسلام ، براى آزادى انسانها، پیشرو و رهبر این كاروان شد، به یكباره بندگان خود را دسته جمعى آزاد ساخت و به عبارت دیگر، براى اولین بار در اسلام عفو عمومى را در محیط خود اجرا كرد و یارانش قدم به قدم از جنابش پیروى كرده ، بندگان خود را آزاد نمودند. یحیى بن سعید مى گوید: من از طرف عمربن عبدالعزیز مامور جمع آورى زكات آفریقا شدم ، رفتم صدقات آن ناحیه را جمع كردم و بعد به سراغ فقرا رفتم ، فقیرى نیافتم كه زكاتى از من بگیرد، به ناچار همه را دادم بندگان زیادى خریدم و آزاد كردم.

پیامبر اسلام اعلام نمود كه هر یك از بردگان اگر ده نفر مسلمان را با خواندن و نوشتن آشنا سازد یا اینكه یك خدمت بزرگى به نفع مسلمانها انجام بدهد، خود به خود آزاد است. قرآن كریم به صراحت كفاره بعضى از گناهان را آزاد كردن بنده اعلام نمود؛ چنانكه خود پیامبر، مردم را تحریص مى كرد كه در مقابل گناهى كه از انسان سر مى زند، بنده اى را آزاد كنند.

بدیهى است كه این قسمت آزادشدگان خود به خود عدد بزرگى را تشكیل داد، به طورى كه خود پیامبر اسلام مى فرماید خطا و گناه همیشه با بشر همراه است و همه اولاد آدم خطاكارند، لازم است اینجا به یكى از كفارات اشاره كنیم؛ زیرا دلالت ویژه ای به نظر اسلام دارد و آن این است كه اسلام كفاره قتل خطایى (غیرعمدى) را به دو قسمت كرده، یكى پرداخت خونبها به وارث مقتول و دیگرى آزاد نمودن یك نفر برده(1) قرآن كریم به صراحت مى گوید هر كس مسلمانى را از روى اشتباه بكشد، باید بنده مۆمنى را از قید بردگى آزاد نماید. و نیز خونبهاى مسلمى به وارث مقتول بپردازد.

پیامبر اسلام مى فرماید: هر كس بنده خود را بكشد او را مى كشیم.این فرمان حكیمانه یك اصل متین و دلیل روشن است كه مالك و مملوك در اصول انسانیت از همه جهات كاملا مساویند

پس انسانى كه به اشتباه كشته شده در حقیقت یك روح انسانیت را خانواده او از دست داده است؛ چنانكه با كشته شدن آن، یك آدمى از اجتماع بشر پیش‍ از بهره بردارى مفقود گردیده است و چون در اینجا حق دو طایفه ضایع شده، اسلام نیز براى قاتل دو نوع وظیفه در پرداخت غرامت مقرر مى كند، پرداخت غرامت به وارث و پرداخت غرامت به اجتماع .

بنابراین، آزاد ساختن یك برده اسیر در مقابل فقدان فردى كه در اثر اشتباه فرد دیگرى انجام شده، خود زنده كردن یك نفس انسانیت است؛ زیرا در نظر اسلام، برخلاف تمام قوانین بردگى، بردگى مرگ و یا مانند مرگ است و به همین جهت، اسلام همه جا فرصت را براى زنده كردن بردگان مغتنم شمرده و با توجه فوق العاده به آزادى آنان همت مى گمارد.

تاریخ مى گوید با این اقدام خردمندانه اسلام عدد بزرگى از بردگان طبق قانون عتق آزاد شدند، كه تا كنون نظیرش در تاریخ سایر ملتها نه قبل از اسلام و نه بعد از آن دیده نشده و چنانكه این تاریخ نشان مى دهد كه عامل آزادى این گروه اسیر، فقط مراعات عاطفه انسانیت بود كه از ضمیر پاك مسلمانان سرچشمه مى گرفت ، هدف ، رضاى خدا بود و بس و بجز خشنودى او عامل دیگرى دركار نبود. (ادامه بحث را با ما باشید )

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع : 82 پرسش ، شهید آیه الله دستغیب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.