حرص برای تحصیل
قناعت مذموم(1)
بدون شک در شریعت اسلام به قناعت در اموال بسیار سفارش شده، و آن را به بینیازی تفسیر نموده(1) و از صفات انبیاء دانستهاند(2) ، و همچنین از صفت مقابل آن یعنی طمع و حرص بر مظاهر دنیوی و مادیات نهی شده است، تا آنجایی که حرص و طمع را علامت شقاوت(3)، و نفاق(4) دانستهاند.
اما در مقابل این دسته از روایات، احادیث دیگری از معصومین(ع) وارد شده که از قناعتی مذموم سخن گفته و طمعی را ستودهاند و آن قناعت به دانستهها، و طمع در یادگیری علم است.
امام علی(ع) در حدیثی میفرمایند:
«لو لا خمس خصال لصار الناس كلّهم صالحین: أوّلها القناعة بالجهل»(5)
اگر پنج خصلت در میان مردم نبود، تمامی آنها از صالحین میبودند: اولین از آن صفات قناعت به جهل است.
روشن است که علم و جهل نسبی بوده و هر انسانی مراتبی از علم وجهل را دارا میباشد، و فقط خداوند است که دارای علم مطلق بوده و هیچگونه جهلی در ذات پاک و منزهاش راه ندارد. و غیر از خداوند تبارک و تعالی، همه انسانها نادانستههایی دارند که جهل آنها محسوب میشود.
بنابراین روشن میشود که مراد امیرالمومنین(ع) از قناعت به جهل، یعنی راضی شدن به نادانستهها و به عبارت دیگر یعنی اکتفا نمودن و قانع شدن به علمی که انسان آن را دارا میباشد.
انسان هنگامی شروع به حرکت و تلاش در مسیر هدفی مینماید که احساس کند به آن هدف نیاز دارد و اگر حس بی نیازی و قناعت نسبت به امری در او ایجاد شود دیگر انگیزهای برای حرکت و تلاش در او نمیماند.
امیرالمومنین(ع) در این روایت زیبا به همین امر اشاره دارند که نفس انسان دارای ظرفیتی عظیم، و توان بالقوهای نامحدود است که هرگز نباید به همین مرتبهای که در آن هست قناعت نموده و دست از یادگیری و تعلم بردارد.
حتی عالمترین خلائق یعنی پیامبر اکرم(ص) نیز نباید به علمش بسنده نماید و باید افزون بر داراییاش را از خداوند طلب نماید:
«قل رَّبّ زِدْنىِ عِلْمًا»(6)
در روایات اسلامی نیز همواره به طلب علم در تمام عمر، سفارش شده است:
پیامبر اکرم(ص) در حدیثی میفرمایند:
«اطلبوا العلم من المهد إلى اللّحد»(7)
از گهواره تا گور در طلب علم باشید.
و در روایتی دیگر میفرمایند: جوینده علم و جوینده مال هرگز سیر نمیشوند:
«مَنْهُومَانِ لَا یَشْبَعَانِ طَالِبُ الْعِلْمِ وَ طَالِبُ دُنْیَا»(8)
امام صادق(ع) نیز در حدیثی «حرص بر دانش» را از نشانههای مومن برشمردهاند.(9)
مرحوم صدرالمتألهین(ره) در شرح حدیث «طلب العلم فریضة علی کل مسلم»(10) مینویسند:
« با این حدیث روشن میشود که انسان در هر مرتبهای از علم باشد، تلاش برای مرتبه بالاتر واجب است و این طلب علم انتهایی ندارد، زیرا مراتب قرب و منازل وصول بی انتهاء میباشند. بنابراین طلب علم بر هر مسلمانی واجب است چه جاهل باشد، چه دارای علمی ناقص، و چه نسبت به دیگران دارای کاملترین علم باشد».(11)
با توجه به این روایات روشن میشود که قناعت به دانستن در هر مرتبهای از علم و آگاهی مذموم است، چرا که یکی از بزرگترین آفات پیشرفت بوده و انسان را از رسیدن به افقهای بالاتر باز میدارد.
با مطالعه تاریخ زندگی علما و فقهاء میتوان به وضوح ثمره عمل به این روایات را مشاهده نمود، زیرا در حقیقت رسیدن به چنین جایگاهی نتیجه قناعت ننمودن به دانستهها و حرص در طلب علم است.
تاریخ گواه تلاشهای خستگی ناپذیر آنان است که در راه تحصیل علم هرگز به بزرگی خود نگاه ننموده و فقط به نادانستههای خویش نظر مینمودند.
حضرت آیت الله شیخ غلامرضا فقیه یزدی(ره) در مسجد هر روز، نماز جماعت صبح و درس تفسیر داشتند و حتی زمانی که فرزندشان که خود عالمی بود و تازه از سفر عمره بازگشته بود از دنیا رفت نیز نماز جماعت صبح و درس تفسیرشان را تعطیل ننمودند.(12)
حضرت آیت الله بهاء الدینی(ره) میفرمودند: «ایامی که در فیضیه تدریس داشتیم اگر برف و باران و گل و شل هم بود، اول اذان در فیضیه بودم و تدریس را شروع میکردم. جوری بود که از خیابانها نمیآمدم. همیشه از بیراهه میرفتم تا بتوانم مطالعه کنم و کسی مزاحم مطالعاتم نباشد»(13).
و علامه امینی(ره) نمونه دیگریست که در تمام عمر از تلاش و کنکاش علمی دست برنداشت، و کتاب ارزشمند «الغدیر» حاصل همین تلاشها بود، به گونهای که برای تألیف این کتاب بیش از 30 سال کتابخانههای کوچک و بزرگ ایران، عراق، حجاز، سوریه، لبنان، هند و پاکستان را بررسی(14) و ده هزار جلد کتاب را مطالعه نموده است.(15)
آری انسان باید در امور ارزشمند طمع ورزیده و هرگز قانع نشود، اگر از طمع در دنیا نهی، و تأکید بر قناعت از آن شده به خاطر این است که دنیا، فانی بوده، و ارزش طمع نمودن ندارد.
إن شاالله در مقالات بعدی به ریشهیابی پدید آمدن قناعت در جهل پرداخته، و به عوامل آن از منظر روایات اشاره خواهیم نمود.
منابع:
(1) الخصال، شیخ صدوق، ج1، ص198
(2) الکافی، شیخ کلینی، ج6، ص550.
(3) الکافی، ج3، ص712؛ تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص47
(4) بحارالأنوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج69، ص176
(5) تحریر المواعظ العددیه، علی مشکینی، ص393.
(6) طه-114.
(7) نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ص218.
(8) بحار الأنوار، ج1، ص183؛ نهج الفصاحة، ص722.
(9) الکافی، شیخ کلینی، ج3، ص584.
(10) الکافی، ج1، ص74.
(11) شرح اصول کافی، ملاصدرا، ج2، ص5.
(12) آداب الطلاب، شاکر برخوردار فرید، ص207.
(13) سیری در آفاق، حسین حیدری کاشانی، ص57.
(14) اسلام مجسم، آیت الله نوری همدانی، ص120.
(15) همان، ص119.
تهیه و تولید : مسلم زمانیان ، گروه حوزه علمیه تبیان