علل و ریشه های قیام(4)
شاه که به خاطر سرکوب مخالفین در داخل به شدت احساس امنیت و آرامش میکرد، هر روز بر یکهتازی و استبداد خود میافزود.
او که تلاش داشت در ردیف کشورهای پیشرفته درآید لذا تجاوز به حقوق ملت ایران را حق خود میدانست و آن را برای مصلحت نظام شاهنشاهی 2500 ساله ضروری و اجتنابناپذیر میدانست.
تصوری که از دمکراسی داشت این بود که مردم ایران آزادانه از او تعریف و تمجید نمایند و سعی داشت مدلهای زندگی غربی را در همه جای کشور حاکم نماید و سعی داشت سیستم دوحزبی را به تقلید از امریکا در کشور پیاده کند.
ولی به خاطر عدم استقبال مردم ایران از این سیستم، در اسفند 1353 در یک کنفرانس مطبوعاتی تمامی احزاب را منحل و حزب واحدی به نام حزب رستاخیز ملی ایران را اعلام کرد و همه حزبها و سندیکاهای مجاز ایران مانند حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب پان ایرانیست و حزب ایرانیان در آن ادغام شدند.
اندکی بعد پوستن و عضویت در این حزب اجباری اعلام شد و شاه در سخنان خود گفت : « هر کسی باید جزو این حزب بشود و تکلیف خود را روشن بکند. اگر نشد از ایران بیرون رود.
اگر نخواستند بیرون بروند؛ جایشان در زندان است. شاه در کتاب خود پاسخ به تاریخ در این باره میگوید:
«ما معتقد هستیم همه مردم ایران باید برای رسیدن به هدفهای ملی که سعادت و آسایش فرد فرد ما را تامین خواهد کرد متحد باشند و در یک جهت حرکت کنند، همه کوششها باید در راه پیشرفت کشور باشد.
نه خنثی کردن تلاشهای یکدیگر. در نظام چند حزبی امکان تفرقه و تشتت بسیار است. هر گروه که در حزبی هستند با دیگران بر سر کسب قدرت و به دست گرفتن حکومت ستیز و دعوا دارند.
هر گروه میخواهد حرفهای خودش را به کرسی بنشاند و در نتیجه اختلافات به وجود میآید. در حالی که در حزب رستاخیز از جنگ گروهی خبری نیست.»
شروع حزب و اینکه باید تمامی مردم عضو آن باشند موجی از تنفر و بیزاری در میان طلاب و روحانیون به وجود آورد. حضرت امام خمینی(ره) هم در پیامی نظر خود را راجع به حزب رستاخیز اینگونه اعلام داشتند.
نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح علت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین است و مخالفت به آن از روشنترین موارد نهی از منکر است.
ایران تنها کشوری است که حزبیها به امر ملوکانه را تأسیس کرده و ملت مجبور است که وارد آن شود و هرکس از این امر تخلف کند سرنوشت او یا حبس و شکنجه و تبعید و یا از حقوق اجتماعی محروم شدن است.
اجبار مردم به ورود در حزب، نقض قانون اساسی است. علمای اعلام و سایر طبقات بدانند که تشکیل این حزب مقدمه بدبختیهای بسیاری است که اثراتش به تدریج ظاهر میشود. (صحیفه نور، ج 1، ص 211).
طلاب و روحانیون با پیروی از رهنمودهای رهبر خویش، با ایجاد حزب رستاخیز مخالفت کرده و بدین سبب رژیم طلاب را دستگیر و روانه بازداشتگاهها میکرد.
اینگونه برخوردها، خود زمینهساز حرکت طلاب در فرصتی مناسب بود که این فرصت در سالروز قیام خونین 15 خرداد 1354 اتفاق افتاد.
منابع:
کتاب حماسه خرداد 1354
مجله 15 خرداد
تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه