امام خمینی پس از آگاهی از فاجعه فیضیه در عراق در پشتیبانی از فریادگران فیضیه، اعلامیه ای خطاب به ملت غیور و حامی مظلومان ایران صادر كرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نامه امام به مردم ایران

امام ره
امام خمینی پس از آگاهی از فاجعه فیضیه در عراق در پشتیبانی از فریادگران فیضیه، اعلامیه ای خطاب به ملت غیور و حامی مظلومان ایران صادر كرد.

حکومت خودخواهه و ظالمانه دیکتاتور منطقه به روشنی بر این مطلب آگاه بود که خروش و قیام روحانیون هیچ گونه ارتباطی با  عوامل خارجی مخصوصا كمونیسم ندارد و طلاب  فیضیه با الهام از مكتب قرآن به پا خاسته وخواهان سرنگونی نظام شاه هستند؛

 

 لذا برای خاموش کردن این قیام مظلوم و تنهای شیعه بر ضد استبداد تبلیغات مسموم و زنجیره ای بر ضد حماسه فیضیه و حماسه آفرینان خرداد 54 به راه انداخت تا بتواند به خیال خام خود آنان را سرکوب و در نطفه خفه نماید.

 

امام خمینی پس از آگاهی از فاجعه فیضیه در عراق در پشتیبانی از فریادگران فیضیه، اعلامیه ای خطاب به ملت غیور و حامی مظلومان ایران صادر كرد. متن آن اعلامیه این است:

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 اول شهر رجب 1395

 خدمت عموم ملت شجاع و مظلوم ایران - ایدهم الله تعالی

 

 اخبار واصله از ایران، دنبال شكست مفتضحانه شاه در حزب بازی جدید، با آنكه موجب كمال تاسف و تاثر است مایه امید و طلیعه درخشان آزادی است.

 

تاسف از آنكه در عصری كه ملت ها یكی پس از دیگری از زیر یوغ استعمار خارج می شوند و استقلال و آزادی خود را به دست می آورند،

 

ملت بزرگ مسلم ایران با گماشته شدن یكی از مرتجع ترین افراد و یكی از عمال بی چون و چرای استعمار و سایه افكندن وحشتناك ترین استبداد وحشیانه بر سرتاسر كشور، از تمام شئون آزادی محروم و با جمیع مظاهر استبداد و ارتجاع دست به گریبان هستند.

 

سازمان امنیت ایران به دستور شاه به صورت اداره تفتیش عقاید قرون وسطایی درآمده و با مخالفان حزب تحمیلی شاه كه اكثریت قاطع ملت متدین است، با انواع تهدیدها و اهانت ها و ضرب ها و شكنجه های وحشیانه رفتار می كنند.

 

 ملت ایران، از علمای دین تا دانشگاهی و از بازاری تا زارع و از كارگر تا اداری و كارمند جزء، باید معتقد به عقیده شاه باشند؛ گرچه برخلاف اسلام و مصالح مسلمین و ملت باشد، گرچه استقلال ملت و آزادی همه را بر باد دهد! و در صورت تخلف، سرنوشت آنها ضرب ها حبس ها و شكنجه ها و محرومیت ها از حقوق انسانی است و متخلفان “مرتجع سیاه”‌ و “بی وطن سرخ”‌اند و باید سركوب شوند.

 

تاسف از سركوب كردن ملت مظلوم و هجوم... دانشگاه های سراسر كشور، تاسف از واقعه جانسوز 17 خرداد 1354 مدرسه فیضیه و دارالشفاء -كه واقعه قتل عام 15 خرداد 42 را زنده كرد - و یورش بی رحمانه و مسلحانه عمال استعمار بر مدارس دینی كه جز با علم و فقه اسلام و دفاع از قرآن كریم و احكام سازنده اسلام سروكاری ندارند

 

و شكستن سر و دست ها و در و پنجره ها و كوبیدن تا سرحد مرگ و پرتاب كردن جوانان بی پناه از پشت بام ها (به جرم اظهار عقیده برخلاف حزب شاهی و به جرم سوگواری برای مقتولین 15 خرداد) كه به حسب نقل بعضی مطبوعات خارجی، عدد مقتولین به 45 نفر و عدد مجروحین بسیار است كه در بیمارستان ها پذیرفته نشده اند؛ و بیش از 300 نفر در زندان ها به سر می برند كه سرنوشت آنها معلوم نیست.

 

 این است وضع كشور مترقی! این است معیار دموكراسی شاه! این است حال مملكت آزادمردان و آزادزنان! تاسف از وضع مطبوعات ایران كه مستقیما زیرنظر سازمان اداره می شوند و هر چه دیكته كنند می نویسند و هر تهمتی خواستند به هر مقامی می زنند.

 

ولی با همه مصیبت ها، بیداری ملت مایه امید است. مخالفت دانشگاه های سرتاسر ایران - به حسب اعتراف شاه - و مخالفت علمای اعلام و طبقه محصلان و طبقات مختلف ملت با همه فشارها و قلدری ها، طلیعه به دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار است. شركت نكردن ملت غیور در حزب فرمایشی و انتخابات خائنانه، نمونه بیداری و پیروزی است.

 

 اینجانب به ملت بزرگ عزیز ایران پس از تسلیت در این مصیبت های دلخراش و تسلیت در اهانت به قرآن كریم و حریم اهل بیت طهارت - علیهم السلام - و تسلیت در واقعه 15 خرداد 42 و 17 خرداد 54، تبریك می گویم بر این روشنفكری و آزادمنشی! تبریك می گویم بر طلوع صبح آزادی و قطع ریشه استعمار و عمال خبیث آن!

 

سلام من بر مقتولین و مصدومین 15 خرداد! سلام من بر مصدومین و مظلومین 17 خرداد! سلام من بر طبقات اهل علم و خطبای محترم! سلام من بر جوانان غیرتمند دانشگاه های ایران! سلام من بر مومنین و مسلمین سراسر كشور كه با عدم شركت در حزب تحمیلی و انتخابات غیرقانونی مشت محكم بر دهان یاوه سرایان زدند و وفاداری خود را به اسلام و مسلمین ثابت كردند!

 

سلام من بر زندانیانی كه در راه هدف مقدس اسلام در زیر شكنجه به سر می برند! سلام من بر جوانان و دانشجویان غیرتمند ایرانی خارج كشور كه با كوشش ارزنده خود، به اسلام و برادران مسلم خود خدمت می كنند و فجایع استعمار و عمال آن را برملامی كنند.   

 

 من در این لحظه های آخر عمر، نگرانی های فراوان دارم. خوف از آن دارم كه این شخص، كه با هر حیله ای متشبث شد مواجه با مخالفت ملت و طبقه جوان شد،

 

 بیش از این مبتلابه تشنج اعصاب شود و ملت مظلوم را بیش از این به خاك و خون كشد و با تهمت <مرتجع سیاه> و <بی وطن سرخ>، علمای اسلام و دانشمندان و روشنفكران را قتل عام كند. به خداوند متعال از شر عناصر خبیثه پناه می برم و قطع ایادی اجانب را مسالت می نمایم. والسلام علیكم و رحمت الله.( صحیفه امام، ج 3، ص100-102)

                                                                                                                             روح الله الموسوی الخمینی


منابع:

کتاب حماسه خرداد 1354

مجله 15 خرداد

آرشیو اسناد بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی

تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه