تبیان، دستیار زندگی
برای اینکه بتوان به فضای سیاسی سال 1354 آگاهی داشت در ابتدا باید مراجعه‌ای به اوضاع سیاسی سال های قبل و سال 1342 و قضیه قیام 15 خرداد آن سال داشت و اوضاع آن سال را بررسی کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اوضاع سیاسی سال قیام

اوضاع سیاسی قیام

برای اینکه بتوان به فضای سیاسی سال 1354 آگاهی داشت در ابتدا باید مراجعه‌ای به اوضاع سیاسی سال های قبل و سال 1342 و قضیه قیام 15 خرداد آن سال داشت و اوضاع آن سال را بررسی کرد.

یکی از اولین جرقه های قیام در 16 مهر 1341 زده شد و آن این بود که دولت علم در اولین اقدام گام هایی برداشت و  سیاست‌های جدیدی اعلام کرد که یکی از آنها تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در هیأت دولت بود.

این لایحه در غیاب مجلس‌، حكم قانون را داشت و در واقع‌، زمینه سازی برای لوایح و قوانین دیگر بود.

این لایحه كه درآن به لزوم حذف اسلام از شرائط نمایندگی مجلس و لزوم سوگند به «كتاب آسمانی‌» به جای قرآن و همچنین به ضرورت آزادی زنان در فعالیتهای اجتماعی اشاره شده بود، مقدمه‌ای برای اسلام‌زدائی و محو ارزشهای اسلامی در جامعه ایران بود که با مخالفت روحانیت و مردم طرح پس گرفته شد.

پس از آن و در گام دوم شاه در بهمن 1341 با سفر به قم تلاش كرد تا طرح «انقلاب سفید» را برای مردم توجیه كند و اگر بتواند میان علما و مراجع حوزه علمیه راجع به نقشه‌های ضداسلامی خود تفرقه ایجاد نماید.

اما تحریم شاه توسط مردم و روحانیون و تعطیل شدن شهر قم‌، خشم شاه را برانگیخت و امام در مراحل بعد با سخنرانی‌ها و اقدامات خود از جمله با اعلام عزای عمومی در نوروز 1342 و تحریم جشن‌های نوروزی، نقشه‌های ضداسلامی شاه و توطئه ایجاد اختلاف در حوزه علمیه را خنثی كرد.

این مقاومت و هشیاری زمینه‌ساز فاجعه حمله به فیضیه در فروردین 1342 و یورش مأموران رژیم شاه به مجلس سوگواری شهادت امام جعفرصادق‌(ع‌) گردید.

در پی این فاجعه كه در آن دهها تن شهید و مجروح شدند، امام پیام مفصلی برای علما نوشتند كه در واقع از عوامل زمینه ساز قیام مردم در 15 خرداد 1342 و روند جدیدی در مبارزه با رژیم بود.

پس از قیام 15 خرداد سال 1342 و سرکوب خونین آن توسط رژیم منحوس پهلوی و شهادت جمعی از هموطنان عزیز در آن زمان، شعله‌های خشم و غضب در قلب مردم مومن و متقی آن ایام روشن گشته بود.

این جرقه‌های هرچند کم‌سو، همچون آتشی در زیر خاکستر در درون جوانان و نوجوانان آن روزگار روشن بود و منتظر بود تا جرقه‌ای سبب شعله‌ور شدن این خشم درونی گردد.

در ایام و سال‌های 1342 هجری شمسی شاه خود را «خدایگان» می‌نامید و پوسترهایی با همین نام و عنوان در مغازه‌ها نصب شده بود.

اما این فرد، شخصی ضعیف و نوکر اجانب بود. شاه به شدت به عوامل و مزدوران خارجی وابسته بود و امریکا هرچند در ظاهر خود را دوست ایران معرفی می‌کرد.

اما در عمل فقط به دنبال چپاول ثروت ایران و بهره‌برداری از این کشور در مقابله با کمونیسم بود. وعده‌های دولتمردان امریکایی برای ژاندارمی منطقه توسط ایران، شاه را دچار توهم کرده بود و به شدت نوکری امریکا را سرلوحه کار خود قرار داده بود.

از سوی دیگر شاه در راستای ایجاد حاکمیت فضای سیاسی واحد در کشور دست به انحلال احزاب و تأسیس حزب واحدی به نام حزب رستاخیز زد و به زور تفنگ و شکنجه دهان معترضین و مخالفین حکومت را بسته بود.

 شاه می‌گفت «یا عضویت در این حزب، یا زندان، یا خروج از ایران» و تنها امام خمینی(ره) راه چهارمی پیشنهاد فرمودند و آن تحریم حزب رستاخیز بود.

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این بود که شاه برای مشغول کردن جوانان و مردم، سرگرمی‌های مبتذلی بر سر راه ملت ایران نهاد تا با ورود آنان به دنیای ابتذال و بی بند و باری، ذهن،  فکر آنان را از هدف اصلی قیام که برقراری حکومت اسلامی بود منصرف کند، تلاش می‌کرد که دختران و پسران در محافل عمومی و مدارس با ظاهری زننده و نابهنجار و به صورت مختلط ظاهر شوند و هرچه بیشتر فساد و فحشا در جامعه حکمفرما گردد.

جشن‌های دوهزار و پانصد ساله هم به ابتکار فرح زن شاه در شیراز  و برای علنی کردن بی بند و باری و رسیدن خاندان پهلوی به اهداف و آرزوهای کثیف خود برگزار شد و در این جشن منحوش و شرمگنانه، طی نمایشنامه‌ای بی‌شرمانه عمل جنسی را در برابر دیدگان حضار به نمایش گذاشتند و میلیون‌ها دلار صرف ریخت و پاش و برگزاری این جشن نمودند.

با این اوصاف در سال 1354 مردم،طلاب و روحانیون دلسوز منتظر فرصتی بودند تا اعتراض رسمی و علنی خود را با شعار و تظاهرات ابراز نمایند که این فرصت پس از برگزاری گرامی‌داشت قیام شهدای 15 خرداد 1342 به دست آمد و متعاقب آن در17 خرداد فیضیه توسط مزدوران شاه به خاک و خون کشیده شد.


منابع:

کتاب حماسه خرداد 1354

مجله 15 خرداد

تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه