تبیان، دستیار زندگی
اندیشه ی سکولاریزم مبتنی بر اختصاص دین به رابطه ی فردی انسان با خداست ولی وقتی ضرورت دین به عنوان مجموعه ای مشتمل بر قوانین اجتماعی برای سعادت مادّی و معنوی انسان اثبات شود، گرایش سکولاریزم باطل می گردد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسلام و سکولاریزم

سکولاریزم

آیا اسلام با سکولاریزم (= جدایی دین از سیاست) موافق است؟

سکولاریزم، حق قانونگذاری و حاکمیت را به غیر خدا واگذار می کند، اما بینش توحیدی می گوید: مالکیت و حاکمیت حقیقی و اصلی از آن خداست، و بدون اذن او هیچ انسانی حق ندارد بر دیگری حکم براند.

اندیشه ی سکولاریزم مبتنی بر اختصاص دین به رابطه ی فردی انسان با خداست ولی وقتی ضرورت دین به عنوان مجموعه ای مشتمل بر قوانین اجتماعی برای سعادت مادّی و معنوی انسان اثبات شود، گرایش سکولاریزم باطل می گردد. در اینجا، به بررسی این مسأله از دیدگاه اسلام می پردازیم.

بر اساس بینش توحیدی و اسلامی، قانونگذاران و مسئولین قضایی و مجریان قانون، باید به گونه ای از سوی خدا مأذون باشند، در غیر این صورت حقّ تصدّی مقامات مذکور را ندارند. اسلام برای همه ی شۆون انسانی، چه فردی و چه اجتماعی، قوانین و مقرراتی دارد و دربردارنده احکام حقوقی نیز هست. آیات و روایات فراوانی بر این مطلب دلالت دارد، که گزیده ای از آیات را ذکر می کنیم:

برخی از آیات دال بر ربوبیت تشریعی خدا

1. برخی از آیات می گوید: اختلافات مردم باید با رجوع به کتاب و احکام الهی حل شود:

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ (1)

2. خداوند کسانی را که احکامی، چه فردی و چه اجتماعی از پیش خود و بدون اذن الهی وضع کردند، مذمت می کند، مثلاً در آیه ای خطاب به مشرکان می فرماید:

قُلْ أَرَأَیْتُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ لَكُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَحَلاَلاً قُلْ آللّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللّهِ تَفْتَرُونَ (2)

3. در پاره ای از آیات، به پیامبر (ص) مۆکداً دستور داده شده از وحی الهی پیروی کند و از پیروی آرای دیگران شدیداً پرهیز نماید: وَأَنِ احْكُم بَیْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ . (3)

مسلمانان معتقدند که همانگونه که خلقت و تکوین منسوب به خداست تشریع و قانونگذاری هم منتسب به اوست و هیچکس دیگر را در کنار خدا صاحب حق قانونگذاری نمی شمارند

4. در آیاتی نیز کسانی که برخلاف آنچه خداوند نازل کرده است حکم کنند، فاسق و ظالم و کافر محسوب شده اند:

وَمَن لَّمْ یَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ (الظّالمون) (الفاسقون). (4)

5. در آیات دیگر، حکم (قانون و فرمان) فقط از آن خداوند دانسته شده است.

انِ الحُکم إلا لله. (5)

چنان که گفته شد، فقط در صورتی این حق (حق قانون و فرمان دادن) به دیگران انتقال می یابد که با اذن خدا باشد.

6. آیاتی که خداوند را ربّ معرفی می کند، برای مقصود ما کفایت می کند؛ زیرا ربوبیت به معنای صاحب اختیار بودن است. ربّ کسی است که با اختیار کامل، هرگونه که بخواهد در مربوب تصرّف می کند. گاه ربّ هر طور که می خواهد مربوب را ساخته و پرداخته می کند، و این تصرّف تکوینی است و گاه برای او قانون وضع کرده و امر یا نهی مقرر می دارد، و این تصرّف تشریعی است.

اگر کسی برای خداوند ربوبیّت تشریعی قائل نباشد، نخستین مرتبه ی اسلام را فاقد است؛ زیرا نصاب توحید که برای مسلمان بودن ضرورت دارد، اعتقاد به توحید در خالقیّت و ربوبیّت تکوینی و تشریعی است. ابلیس با این که خداوند را خالق و ربّ تکوینی می دانست و به معاد هم اعتقاد داشت، از دیدگاه قرآن کافر است به دلیل انکار ربوبیّت تشریعی الهی و سرپیچی از فرمان حق تعالی.

اندیشه ی سکولاریزم مبتنی بر اختصاص دین به رابطه ی فردی انسان با خداست ولی وقتی ضرورت دین به عنوان مجموعه ای مشتمل بر قوانین اجتماعی برای سعادت مادّی و معنوی انسان اثبات شود، گرایش سکولاریزم باطل می گردد

خدای متعال در قرآن در مقام ملامت یهودیان و مسیحیان می گوید: اتّخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباً من دون الله (6) یعنی آنان در برابر خدا احبار (= دانشمندان) و راهبان خویش را ارباب گرفته بودند. شکی نیست که نه یهود و نه نصاری بزرگان کنیسه و کلیسا را خدا و آفریننده و هستی بخش نمی دانستند بلکه آنان را فقط صاحب اختیار در تشریع و قانونگذاری می دانستند. در واقع اینان احبار و راهبان را ربّ تشریعی قلمداد می کردند یعنی اختیار امر حرام و حلال کارها را بدست بزرگان کنیسه و کلیسا می دانستند.

در جای دیگر، خدای متعال خطاب به پیامبر اکرم (ص) می گوید: اهل کتاب را به اموری فرا بخوان. از جمله اینکه: لایتخذ بعضنا بعضاً اربابا من دون الله(7) یعنی بعضی از ما (= مسلمین و اهل کتاب) بعضی دیگر را ارباب در برابر خدا نگیرند. در روایاتی این آیه چنین تفسیر شده است که آنان (= اهل کتاب) اعتقاد به اطاعت از بزرگانشان داشتند و بزرگانشان را صاحب اختیار در امر دین می شمردند نه اینکه آنان را مبلّغ دین خود بدانند.

برخلاف این اندیشه، مسلمانان معتقدند که همانگونه که خلقت و تکوین منسوب به خداست تشریع و قانونگذاری هم منتسب به اوست و هیچکس دیگر را در کنار خدا صاحب حق قانونگذاری نمی شمارند. بنابراین در نظر مسلمانان هم ربوبیت تکوینی و هم ربوبیت تشریعی منحصراً از آن خداست. بنابر ربوبیت تشریعی الهی همه ی شۆون تدبیر و اداره ی جامعه باید به خدا انتساب یابد.

پی نوشت :

1- بقره (2)، آیه ی 213.

2- یونس (10)، آیه ی 59.

3- مائده (5)، آیه ی 49.

4- مائده (5)، آیات 44، 45، 47.

5- انعام (6)، آیه ی 57، یوسف (12)، آیات 40 و 67.

6. توبه (9) آیه ی 31.

7. آل عمران (3) آیه ی 64.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع :

مشکات هدایت ، آیت الله مصباح یزدی ، ص 138 -135

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.