توسل به ثامن الحجج(ع)
توسل به ثامن الحجج(ع)
آقاى سید محمد جواد علم الهدى مى گوید:
یكى از خاطرات شخصى من با حضرت امام این بود كه آن موقعى كه(در) مجلس شوراى ملى آن عصر به فرمان استعمارگران مطلبى مطرحشد به عنوان «انجمنهاى ایالتى و ولایتى...»
و اینكه نام مقدسقرآن و قسم به قرآن كه وظیفه هر نمایندهاى است كه قسم بخورد و متعهد شود، برداشته شود و به جایش كتاب آسمانى گفته شود; واینكه اسم اسلام از روى این كشور به گونهاى برداشته شود بهبهانه اینكه بتوانند ملتهاى دیگر هم دراین كشور دستاندر كارباشند.
تنها این سه جمله نبود; بلكه امام هشدار مىداد كه این یك نوعرقیت و استعمار خانمانسوزى است كه همه مقدسات اسلام را لگدكوبمىكند. حضرت امام لازم دیدند كه شبها... استادان حوزه علمیه قمرا جمع كنند و در این باره شور و مشورتهایى بشود. ..، به دولتوقت هشدار بدهند و مىدادند و اعلامیههایى صادر مىشد.
من به اذنامام مامور شدم كه بلادى كه در قسمتشرق ایران قرار گرفته(یعنى استان خراسان) را از مشهد مقدس تا زاهدان كه دورترینشهربود، بروم و علماى بلاد را ببینم; و براى بعضى از بزرگانشانكه حائزاهمیتخاصى از حیث نفوذ مردمى بودند با قلم مقدسشاننامه نوشتند.
شبى كه عازم بودم، خدمت ایشان شرفیاب شدم و اماماز اندرون تشریف آوردند بیرون و نامهها را به من لطف كردند واین جمله را فرمودند: «شما قبل از اینكه با هركس ملاقات كنید،اول مشرف بشوید حرم مطهر ثامن الحجج علىابن موسىالرضا(ع) و اززبان من به آن حضرت بگویید كه آقا! كار بسیار عظیم و مسالهخطیرى پیش آمده و ما وظیفه دانستیم قیام كنیم، چنانچه مرضى شماست ما را تایید كنید.»
كیفیت زیارت امام(ره)
استاد عمید زنجانى ره مىگوید:
از نكاتى كه من مىتوانم از آن دورهاى كه در نجف در خدمتحضرتامام بودم و این افتخار بزرگ نصیبم بود، یادآورى كنم، مسالهكیفیت زیارت حضرت امام هست كه براى ما جالب بود. زیاد اتفاقمىافتاد كه ما مىرفتیم در حرم مطهر حضرت امیر(ع) فقط از دورمنظره زیارت امام را نگاه مىكردیم.
دو مورد بود كه مخصوصا طلابى كه حال و هوس این كارها را داشتندمعمولا مىآمدند تماشاى زیارت مىكردند.
یكى زیارت مرحوم آقاى امینى بود كه دیدنى بود; و ایشان وقتىحرم مشرف مىشدند حالاتشان به قدرى جذاب و گیرا و چنان طبیعى وخالصانه بود كه واقعا انسان را وادار مىكرد كه بایستد و اینزیارت را تماشا كند; و بارها دیده مىشد كه مرحوم علامه امینىجلوى ضریح مطهر مىایستاد و یا مىنشست و هیچ نمىگفت، یعنى لبهاحركت نمىكرد كه آدم فكر كند كه دارد زیارتنامه مىخواند; ولىهمین طور اشك از چشم به پاى چشم و صورتش جارى مىشد.
مورد دوم زیارت حضرت امام بود كه هر شب ایشان مشرف مىشدند بهحرم مطهر حضرت امیر(ع) و مقید بودند كه متن زیارت را بخوانندو جاى خاصى بود كه حضرت امام مىآمدند آنجا و از روى مفاتیحدعا مىخواندند.
... زیارت امام خیلى طولانى بود. دعایى مىخواندند. زیارتعاشورا مىخواندند و نماز مىخواندند. بعد از اینكه تمام مىشد،حضرت امام در كنار ضریح مطهر مىایستادند و ظاهرا یك زیارتامین الله هم مىخواندند.
این كیفیت تشرف امام به حرم حضرت امیر(ع) و كیفیت زیارتشانواقعا جالب بود و حالت امام در دعاخواندن و زیارت، یك حالت ازخود بىخود شدن بود كه كاملا آن عمق اتصال روحى با آن صاحب ضریحو مزار و امامى كه امام زیارتشان مىكردند، این اتصال روحى ومعنوى كاملا آشكار بود.
همین منظره در كربلا در حرم حضرتاباعبدالله و حضرت ابوالفضل سلام الله علیهما اجمعینمشاهده مىشد. یكبارهم كه ما اول ورود حضرت امام تا سامرارفتیم; و در سامرا و كاظمین هم همین طور بود.
گریه بر اهل بیت علیهم السلام
آقاى على دوانى مى گوید:
یكى از خاطرات جالبى كه از امام دارم این است كه معظمله بهقدرى مسلط برخود هستند و خویشتندار مىباشند كه شاید حدى نتوانبراى آن تصور نمود.
... بارها مىدیدم كه در مسجد بالاى سرحضرت معصومه(س) یا خانهبعضى از آقایان علما كه در مجلس روضه نشسته بودند، هرچه واعظیا هركس مىگفت، چه شیرین و چه تلخ، چه حزنانگیز و چه خندهدار،عدهاى تبسم مىكردند یا مىخندیدند و جمعى تحت تاثیر مطالب حزنانگیز سرتكان مىدادند .
و با صداى بلند گریه مىكردند; ولى امامهمچنان آرام و بىتفاوت نشسته و فقط گوش بودند كه واقعا باعثتعجب هر بیننده بود; ولى همین كه لحظه ذكر مصیبت اهلبیتعلیهمالسلام فرا مىرسید، امام دستمال از جیب در مىآوردند و آنا وبىاختیار مىگریستند و اشك مىریختند.
گاهى مىدیدم كه دستمال را با دست تا حدود دهان گرفته بودند وبه سخنان واعظ یا روضهخوان گوش مىدادند و در همان حال قطراتدرشت و پىدرپى اشك از دو سمت صورتشان جارى بود.
احترام به مداح اهل بیت علیهم السلام
آقاى محمد فاضلى اشتهاردى مىگوید:
حضرت امام تواضع عجیبى نسبتبه طلبه هایى كه درسخوان بودند،داشتند. طلبه، روضهخوان، مداح اهلبیت علیهم السلام را كهمىدیدند، تمام قد بلند مىشدند و موقعى كه مىخواستند از پیشاستاد بروند، از او بدرقه مىكردند و بالاخره با اصرار میهمان باز مىگشتند.
شركت در جشن امام حسن مجتبى(ع)
آقاى سیدحسن طاهرى خرم آبادى مىگوید:
ما در شبهاى نیمه ماه رمضان، یك جشنى به عنوان حضرت امام حسنمجتبى(ع) در خانه مىگرفتیم كه آقایان طلبهها و علما را همدعوت مىكردیم و من مقید بودم كه حضرت امام را در این جشن دعوتكنیم و ایشان هم اظهار لطفى مىكردند و در این جشن شركتمىكردند.
منابع:
پایگاه شهید آوینی
تهیه و تنظیم : محمد حسین امین ، گروه حوزه علمیه تبیان