آموزههای سیاسی اجتماعی حضرت زینب (سلام الله علیها)
بررسی ابعاد گوناگون زندگی سرتاسر افتخار و حماسی زینب کبرا (سلام الله علیها) مُهر باطلی است بر ناآگاهانی که زن مسلمان را بسته در چادر و اسیر در کنج خانه میدانند. حضور آن بزرگبانوی اسلام در بزرگترین حادثه خونین تاریخ، جایی برای تردید و طرح شبهه نگذاشته است.
بزرگ بانویی در نگاهی گذرا
حضرت زینب (سلام الله علیها) در محیط خانه نمونه والای یک دختر و زن خانهدار و همسر است. در اداره خانواده و تربیت فرزندان از مسائل تربیتی غافل نیست. عشق، خلوص و پارسایی از در و دیوار خانه بیآرایش و آلایش او میبارد. او در جامعه مظهر یک فرد مسئول در مقابل سرنوشت مردم است. طنین فریاد او همواره بر ضد منحرفان بلند است و اوج این پژواک را در کاخ یزید شاهد هستیم.
بررسی ابعاد گوناگون زندگی سرتاسر افتخار و حماسی زینب کبرا (سلام الله علیها) مُهر باطلی است بر ناآگاهانی که زن مسلمان را بسته در چادر و اسیر در کنج خانه میدانند. حضور آن بزرگبانوی اسلام در بزرگترین حادثه خونین تاریخ، جایی برای تردید و طرح شبهه نگذاشته است.
در آفاقی تیره و تار و در دورهای ظلمانی و در محیط خون و هراس (که هر نوع عاطفه و دغدغههای انسانی در سپاهیان ظلم مرده بود و جز قساوت و شقاوت از وجودشان نمیبارید)، تازیانه حق از آستین شجاع زنی بیرون آمد و بر پیکره سفاکترین رژیم اصابت کرد. او پرچم ادامه نهضت اسلامی را به دوش کشید و بدون هیچ ترس و تزلزل و هراسی بر دشمن تاخت و «پیروزی» پنداری را بر کام آنان به زهری کشنده مبدل ساخت.
ظاهراً اگر چه اسیری ناتوان در بند بود اما فریادش بر سر ستمگران فرود آمد و بذر اندیشه اسلامی و انقلاب برادرش حسین بنعلی (علیه السلام) از دامن او در هر کجا که گام نهاد پراکنده شد.
زینب کبرا (سلام الله علیها) آن چنان در تاریخ قد برافراشت که حتی کسانی که عقیدهای به دین اسلام ندارند، در برابر آزادگی و ایستادگی بیمانند او سر فرود میآورند. این همه شگفتیها و تحیرها از آثار زنی آگاه و مسئول است که در دامن اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) و با اندیشه و فرهنگ اسلامی پرورش یافته است.
زن امروز که مشتاقانه به دنبال الگویی است تا در عین حضور در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی، پاکدامنی او آلوده نشود، میتواند و باید از حضرت زینب (سلام الله علیها) پیروی کند.
آشنایی با زندگی آن بانوی بزرگوار و ملاکهای ارزشی ایشان، زن امروز را به گستره پهناور معرفت و اندیشه اسلامی میکشاند و او را بر چشمانداز بلندی مینشاند و قلههای سربلند اخلاق و انسانیت را در او قرار میدهد.
چنان که امنیت درونی او را به برکت پارسایی و زهد و نجابت تأمین میکند. نیز حریم عفاف و پاکدامنی او را با سلاح غیرت و شجاعت حفظ میکند، و سرانجام در سایه تعالیم آن بزرگبانو، خویشتن را در آب زلال عاطفه پیدا میکند و در پرتو فروغ عشق به آن بزرگوار، امید و شور زندگی به او بازمیگردد.
نیازمندیها و تسکین دردها و رنجهای زن امروز در آموزههای زندگی پربار زینب کبرا (سلام الله علیها) نهفته است، زیرا به طور کامل، بیانگر شخصیت زن مسلمان است. او تفسیر حرمت و آیه احترام و بزرگداشت است.
در برههای کوتاه از تاریخ اسلام درخشید و کارهای سترگ را به یادگار گذاشت که پس از گذشت قرنها هنوز به دیده اعجاز و شگفتی به آنها نگریسته میشود.
رهبری نهضت خونین برادر در سرزمین بیگانه، جنگ تبلیغی با تحریفگران پیامهای عاشورا، دلجویی از کودکان و زنان داغدیده، حفظ تعادل و ثبات روحی، فریاد ویرانگر علیه بیرحمترین دژخیم زمان، تحمل سختی اسارت عزیزان و خود، گرسنگی و خستگی طاقتفرسا و... همه از افتخارات بیمانند دختر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. همه این رادمردیها مایه سربلندی و مباهات زنی است که از سینه عصمت شیر نوشیده و در مهد اسلام و دامن امامت پرورش یافته است.
پرورشی بیمانند
زینب کبری (سلام الله علیها) در دامان عصمت و شجاعت و شهامت به گونهای تربیت شد که در برابر حوادث سهمگین روزگار نه تنها خم به ابرو نیاورد بلکه چون کوهی استوار و محکم، ناگواریها و سختیها را در آسیاب ارادهاش به خاک مبدل ساخت. درخشش صلابت بینظیر حضرت زینب (سلام الله علیها) در صفحات تاریخ، عقول همه اندیشوران را شگفتزده میسازد.
خودسازی در پرتو تجاربی سخت
زینب کبری (سلام الله علیها) از کودکی در میدان زهد و پارسایی با انواع رنجها و دردها خو گرفت تا جایی که مصیبت را نعمت و بلا را رحمتی از پروردگار میدانست و آن گونه خود را در برابر حوادث دنیا با زهد و پارسایی بیمه کرد که اگر کوهها متلاشی و زمینها از هم میشکافت، در اراده محکم او خللی وارد نمیشد.
زینب کبری (سلام الله علیها) در شش سالگی شاهد شکستن درخت پر ثمر انسانیت و رهبر جامعه اسلامی و آخرین پیامبر خدا بود. در حالی که خود گریان و پریشان بود، از حال والدین و برادران غافل نبود و در اعماق جانش در آن سن کم، غم سنگینی جای گرفت. او با این مصیبت بزرگ و تحمل آن درد جانکاه، قدم بر اولین پله تسلیم و رضا نهاد که آخرین منزل سالکان الی اللَّه است. آنچنان در این مکتب کوشا و هوشیار بود که به آخرین درجات تسلیم و رضای بر حق رسید تا توانست وظیفه سنگین خود را در انجام رسالت پیام خون و شهادت شهیدان عاشورا به فرجام رسانده، ندای آنان را به جهانیان در همه اعصار و قرون برساند.
هنوز چندی از این اندوه جانکاه نگذشته بود که شاهد طرح انحرافی سقیفه بنیساعده شد. او انحراف انقلاب جهانی اسلام را از مسیرش به چشم دید و کوششهای بیامان مادرش را برای جلوگیری از انحراف مشاهده کرد. در مسجد جدش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) همراه مادرش و جمعی از زنان بنیهاشم شرکت کرد و شنید که مادرش چگونه شجاعانه و با فصاحت و بلاغت، لب به سخن گشود و پس از آن همه گفتگو و محاجه شنید که در پایان سخن، مادرش با سوز دل و اندوه تمام فریاد زد: «هان! این شتر و این بار! ببرید و بخورید!!»(1)
پس از گذشت چند روز از این رخداد، دختر علی بنابیطالب (علیه السلام) شاهد ورود به زور به خانه امامت و عصمت و در پی آن وداع مادر با علی بنابیطالب (علیه السلام) بود. از آن پس 25 سال با برادران و خواهرانش در مکتب پدر، آن بزرگمرد راستین اسلام، ادب و دانش اندوخت.
آن روز که مولای متقیان علی (علیه السلام) به اصرار و خواهش مردم زمام خلافت را به دست گرفت، زینب کبری همراه برادرانش از تمامی شئون ممالک اسلامی زیر فرمان پدر و مسائل حاکم بر جوّ و محیط سیاسی آن روز به خوبی آگاهی داشت. احزاب فعال و مخرب ضد علوی را به خوبی میشناخت و از اهداف و نظریات و تفکرات آنان به خوبی آگاه بود.
الگوی شکیبایی
تاریخ، زنی صبورتر از حضرت زینب ندیده است. در واقعه کربلا پسرانش در برابر دیدگان او سر بریده شدند اما شیون نکرد. پس از آن ناظر بود در چند ساعت پیشوایش امام حسین (علیه السلام) و برادران و پسران برادرانش به شهادت رسیدند و باز بردباری پیشه کرد. زینب (سلام الله علیها) سمبل زنی شجاع، مدبر و لایق رهبری گروهی مصیبتزده در اوضاع و شرایطی بسیار سخت و بحرانی بود. مدیریت بحران را باید در رفتار او بجوییم. گرچه او نیز به ظاهر اسیر و بسته به زنجیر بود و مصیبتها و ناملایمات، بدن او را فرسوده کرده بود اما در همان حالت چنان اسرا را رهبری میکرد و چنان صبری سترگ و عظیم داشت که برای هیچ کدام از افراد بشر رسیدن به این حد صبر ممکن نیست مگر به فضل خداوند بلندمرتبه.
وقتی بانگ رحیل و کوچ در یازدهم محرم سال 61 از وادی کربلا سر داده شد و برای آزردن دل اسرا آنان را بر اجساد کسانشان گذر دادند، امام زینالعابدین (علیه السلام) نگاهی حزین بر پیکر قطعه قطعه پدر بزرگوارشان انداخت.
این نگاه از دید ریزبین حضرت زینب پنهان نماند و خطاب به امام زمان خود فرمود:
«آنچه میبینی تو را غمگین نکند. به خدا سوگند که این حادثه از زمان رسول خدا تا جد و پدر و عمویت نیز اتفاق افتاده بود. حال آنکه خداوند عهدی از گروهی از امت ستانده که فراعنه خاک آنها را نمیشناسند، ولی نزد اهل آسمان آشنایند؛ که این اعضای پاره پاره و تکه تکه و این اجساد به خون تپیده را جمع و دفن کنند. در این بیابان پرچمی برای مزار پدرت (سرور شهیدان) نصب میکنند که هیچ گاه نشان قبرش ناپدید نشده و در اثر گذشت زمان مَنِش او گم نشود. سران کفر و گمراهان بر نابودی مزار او بکوشند اما هیچ اثر نکند جز اینکه اثر او ظاهرتر و کار او نمایانتر شود. »(2)
مفسر آگاه قرآن
به این ترتیب حضرت زینب (سلام الله علیها) پس از آنکه پرده قدرتِ گذرایی را که جلو چشم یزید را گرفته بود و بدان مینازید در خطبه ای کوبنده از مقابل چشمش کنار زد، او را سخت کوفت و در برابر دیدگان فرماندهان و عُمّالش رسوا کرد؛ همچنین نشان داد یزید با اسلامی که به نامش بر تخت حکومت تکیه زده، هیچ همگونی ندارد، چرا که هنوز کینه پیروزی اسلام بر کفر در روز بدر را در دل دارد.
در ادامه با آنچه در کلام آتشین دختر حیدر کرار در دربار یزیدی شاهد هستیم آن است که: سفیر کربلا برای اینکه به یزید پاسخ عقلانی کوبنده دهد، با تمسک به آیات شریف قرآن جوابی مناسب داد. انتخاب آیات، نشانگر حضور ذهن و آرامش خاطر و تسلط کامل ایشان بر قرآن کریم است.
پی نوشت ها:
1 حاج سیدحسن دبیر حاج سیدجوادی، زینب حماسه ابدی بر فراز تاریخ، ص 29.
2 علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 179 و 180 (به نقل از سیدمحمدتقی مدرسی، حضرت زینب، مترجم محمدصادق شریعت، ص 32).
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
ریحانه فرامرزی کفاش