تبیان، دستیار زندگی
تقریباً بدون استثناء، معلمین حل کشمکش‌ها را به صورت برد و باخت می‌بینند و این مسأله در مرکز موضوع انضباط در مدرسه قرار دارد...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خشم معلم

خشم معلم

راه‌حل معلمین برای رفع ناسازگاری‌ها

تقریباً بدون استثناء، معلمین حل کشمکش‌ها را به صورت برد و باخت می‌بینند و این مسأله در مرکز موضوع انضباط در مدرسه قرار دارد. معلمین احساس می‌کنند که یکی از دو روش را باید به کار گیرند یا سخت‌گیر باشند یا آسان‌گیر، آن ها رابطه معلم - شاگردی را به صورت یک جدال قدرت می‌بینند یعنی نوعی رقابت یا جنگ.

بنابراین با این نگاه، دانش‌آموزان هم معلمین خود را به صورت دشمنان طبیعی می‌بینند، که باید در مقابل آن ها بایستند و مقاومت کنند.

در این کشمکش‌ها، بیش‌تر معلمین سعی می‌کنند طوری رفتار کنند که برنده باشند یا حداقل نیازند و برخی از معلمین نیز که از داد و بیداد متنفرند، احساس می‌کنند باید تسلیم دانش‌آموزان بشوند.

در این جا، شیوه‌ای که معلم حتماً می‌خواهند برنده باشد را روش 1 می‌نامیم و شیوه‌ای را که معلم تسلیم می‌شود را روش 2 می‌نامیم. معمولاً یا از روش 1 استفاده می‌کنند یا روش 2 و یا این که بین دو روش نوسان دارند و هم‌چنین هیچ روش جایگزینی برای این دو روش نمی‌شناسند.

در واقع کم‌تر معلمی، نسبت به روشی که استفاده می‌کند، آگاهی دارد. در ادامه، توضیحات بیش‌تری در مورد هر یک از این دو روش ارائه می‌دهیم.

روش 1

تحقیقات بسیاری در مورد حل کشمکش به روش 1 انجام گرفته است که نتایج به کارگیری آن بدین قرار است:

1- در وضعیت‌هایی که لازمه آن انجام عملی فوری است، این روش می‌تواند سریع و کافی باشد، «زود آن چاقو تیز را زمین بگذار».
2- وقتی عده زیادی درگیر مسأله‌ای هستند، این روش ممکن است تنها روش قابل انتخاب باشد چون توافق با تک‌تک افراد مشکل است، «تا 15 دقیقه دیگر سالن را ترک کنید».
3- باعث ایجاد در بخش و اغلب خصومت نسبت به شخص برنده می‌شود.
4- اعلب بازنده انگیزه‌ای برای عمل به راه‌حل ندارد و بیش‌تر تظاهر به انجام آن می‌کند.
5- برنده اغلب باید به شدت روی انجام عمل تأکید کند و وقتی وی حضور نداشته باشد، بازنده‌ها کار نمی‌کنند.
6- این روش جلوی رشد خودمسئولی و خود جهت‌گیری را می‌گیرد . باعث به وجود آمدن وابستگی می‌گردد.
7- اغلب باعث سازش‌کاری و زبونی به دلیل ترس شده و جلوی رشد همکاری و احترام به خواسته‌های دیگران را می‌گیرد.
8- مانع خلاقیت - تحقیق - نوآوری رشد - خودنظمی - خودکنترلی  می‌گردد.
9- باعث به وجود آمدن ثمربخشی کم، اخلاقیات ضعیف، رضایت از کار ضعیف و نسبت بالای مردودی، احساس گناه می‌شود.

روش 2

گاهی در حل کشمکش‌ها، افراد تسلیم می‌شوند و آن را به زبان می‌آورند و حالتی زبون به خود می‌گیرند.

براساس مطالعات، می‌توان موارد زیر را درباره روش 2 مطرح کرد:

1- می‌تواند سریع باشد، کافی است رفتار دانش‌آموز را به روی خود نیاورید و هیچ‌گونه موجی ایجاد نکنید و با تسلیم از شر کشمکش خلاص شوید.
2- معلمینی که اغلب تسلیم می‌شوند، نسبت به دانش‌آموزان در خود ایجاد بی‌میلی و حتی تنفر می‌کنند و این احساس در دراز مدت به عمل تدریس منتقل می‌شود.
3- در برنده خودخواهی، عدم همکاری و عدم رعایت حال دیگران را ایجاد می‌کنند.
4- با استفاده از این روش، دانش‌آموزان غیرقابل اداره، کنترل و پرتوقع می‌شود و کلاس دچار بی‌نظمی می‌گردد و نوجوانان از کلاس‌های بی‌نظم متنفرند.
5- این روش بیش‌تر از روش 1، ایجاد خلاقیت در دانش‌آموزان می‌کند اما برای معلم خیلی گران تمام می‌شود.
6- در دانش‌آموزان، در مورد این که معلم به خواسته‌اش نمی‌رسد، احساس گناه ایجاد می‌شود.
7- باعث می‌شود دانش‌آموزان احترام‌شان را نسبت به معلم از دست بدهند و از نظر آنها معلم به صورت شخصیتی ضعیف و نالایق جلوه کند.

نوسان بین روش 1 و روش 2

وقتی معلم در کاربرد بین روش 1 و 2 در نوسان است، چه اتفاقی می‌افتد و تأثیرات آن چیست؟

1- نوسان باعث گیجی دانش‌آموزان می‌شود . آن ها حدود عملکرد خود را نمی‌شناسند.
2- دانش‌آموز تحت فشار قرار می‌گیرد تا متوجه شود، امروز محدودیت‌ها تا کجا است.
3- حال معلم بسیار بدتر از دانش‌آموزان است زیرا معلمین زبون در مورد چنین «جوش‌آوردن‌هایی» دچار احساس حقارت خواهند شد.

اقتدار معلم

در این قسمت می‌خواهیم اقتدار را بررسی کنیم و ببینیم کلمه‌ای که اغلب استفاده می‌شود دارای چه مفهومی است. به طور کلی اقتدار در دو مفهوم کاملاً متفاوت به کار می‌روند که عبارتند از:

1- یک نوع از اقتدار بر اساس مهارت، دانش، تخصص و تجربه است (مثلاً او در رشته خودش قدرتی است) یا (او با قدرت حرف می‌زند) بر این اساس، از نظر بچه‌های کوچک ظاهراً تمام بزرگ‌سالان دارای این نوع اقتدار می‌باشند.
یعنی تمام آن ها عاقل، دارای اطلاعات نامحدود، دارای قدرت قضاوت عالی و دارای قدرت مرموزی در پیش‌بینی آینده می‌باشند. بنابراین معلمین باید مواظب باشند تا این اقتدار از مرزهای توانایی‌های آن ها تجاوز نکند.

خشم معلم

2- نوع دیگر اقتدار، در قدرت معلم در دادن پاداش و تنبیه به وجود می‌آید. این اقتدار بر اساس زور است که در نتیجه (1) قدرت معلم در دادن چیزهای خاصی که مورد احتیاج دانش‌آموز است (پاداش‌ها) و (2) قدرت معلم در ایجاد ناراحتی و درد برای او به وجود می‌آیند.
قدرت پاداش‌دهی معلم از وابستگی دانش‌آموز ناشی می‌شود و بنابراین از نظر آن ها بزرگ‌سالان خیلی قدرتمند هستند به تدریج با بزرگ‌تر شدن بچه‌ها و کم‌تر شدن وابستگی‌شان، این قدرت کاهش می‌یابد.

بنابراین اقتدار معلم تا زمانی است که دانش‌آموز در وضعیت احتیاج و وابستگی است و هرچه بچه‌ها بزرگ‌تر می‌شوند این اقتدار کاهش می‌یابد به گونه‌ای که معلمین راهنمایی و دبیرستان شکایت می‌کنند که تشویق‌های آن ها، آن‌گونه که بر بچه‌های کوچک‌تر اثر می‌گذاشت، بر بزرگ‌ترها تأثیری ندارد.

هم‌چنین بچه‌ها که بزرگ‌تر می‌شوند، معلمین قدرت تنبیه را هم از دست می‌دهند. تکیه معلم بر تنبیه موجب رنجش و ناراحتی دانش‌آموز می‌شود.

تنبیه به طرق مختلف انجام می‌شود که برخی از آن ها عبارتند از: تنبیه روانی، تنبیه بدنی، پشت دست زدن، به پشت زدن، تنبیهات زبانی، جریمه دادن نمرات ردی، محرومیت از کلاس، خجالت دادن، ایستاده نگه داشتن در گوشه کلاس، گزارش به والدین و صدها روش دیگر، در این موقعیت‌ها، دانش‌آموز از ترس، توقعات معلم را انجام می‌دهد.

این تناقض وجود دارد که معلم‌ها در اصل از ترسیدن یا وابسته بودن دانش‌آموزان، خوشحال نیستند و خواهان دانش‌آموزانی با اعتماد به نفس، مستقل و خود نظم‌ ده هستند ولی وقتی که دانش‌آموز نیز بدین‌گونه باشد، متوجه می‌شوند که به گونه‌ای باید رفتار او را مهار کنند و بنابراین روش‌های فوق را به کار می‌برند.

معمولاً معلمین بچه‌های بزرگ‌تر و در سن بلوغ احساس ناتوانی می‌کنند زیرا آن ها به راحتی به پاداش و تنبیه معلم تن نمی‌دهند.

نکته این‌جاست که آن ها مستقل‌تر شده‌اند و چون معلم زمانی که بچه‌ها کوچک‌تر بودند از تنبیه و پاداش استفاده نموده‌اند، دیگر این روش‌ها برای بچه‌های بزرگ‌تر کارساز نیست و معلمین نیز روش دیگری بلد نیستند و بچه‌ها نیز روش دیگری را نیاموخته‌اند.

این مطلب ادامه دارد...


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه: اکرم محمد زاده - تنظیم: داودی