تبیان، دستیار زندگی
(طراح ضریح جدید حرم مطهر امام رضا علیه السلام) تمام آن چه را كه مىشود در سیماى یك هنرمند دید، در چهره استاد مىشود دریافت، و من در تمامى لحظاتى كه در محضرش نشسته بودم، به چهره متفكرانه و دست هاى هنرخیزش مىنگریستم. سخنانش، عاشق...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفت و گو با استاد محمود فرشچیان

طراح ضریح جدید حرم مطهر امام رضا علیه السلام

ویژه شهادت امام رضا علیه السلام

تمام آن چه را كه مى شود در سیماى یك هنرمند دید، در چهره استاد مى شود دریافت، و من در تمامى لحظاتى كه در محضرش نشسته بودم، به چهره متفكرانه و دست هاى هنرخیزش مى نگریستم. سخنانش، عاشقانه ترین سروده هاى انسان بود، و بارها و بارها اشك در چشمش حلقه بست كه خاطراتش زیباترین تصاویر ایمان.

استاد محمود فرشچیان نمونه هنر اصیل و نقاشى ایرانى است. وقتى كه گفتم در شعر، حافظ... در سخن، سعدى... در علم، بوعلى ...و در نقش، فرشچیان مثل شده اند، خاضعانه سرى تكان داد و گفت:

# این نظر لطف شماست من كوچك تر از این ها هستم، من خادم این مردمم! چون مى دانم كه هرگاه نخوت در هنر افتاد، هنرمند خواهد مرد!

سالى چند بار به مشهد مشرف مى شوید ؟

# سه، چهار بار.

با دعوت كسى یا به علاقه خودتان؟

# نه ! همیشه به خرج خودم و به میل و خواسته خودم آمدم. حتى این چند بارى كه براى طراحى و نظارت بر ساخت ضریح مطهر امام رضا (ع) به مشهد مشرف شده ام، یك ریال را از آستان قدس قبول نكرده ام.

یعنى براى طراحى ضریح، دستمزدى نگرفته اید؟

# نه! به هیچ عنوان، حتى یك ریال. دوستان در آستان قدس خیلى لطف دارند، و مى خواستند كرایه هتل و بلیت هواپیما را حساب كنند من خودم مانع شدم و نخواستم.

(در میان سخنان استاد، شیفتگى به اهل بیت، موج مى زد آن عشق بى كرانه اى كه آرزوى هر دل داده اى است ... یادم از حرف هایى آمد كه پیش از این در باره استاد با یكى از نزدیكان ایشان داشتم: استاد فرشچیان، یك ریال هم از آستان قدس نگرفته. همه اش را افتخارى انجام داده. حتى وقتى كرایه هتلش را حساب كرده اند، درست معادل همان پول را انداخته داخل ضریح حضرت ...)

استاد! در میان طرح هاى سیاه قلم شما، خطوط مستقیم خیلى كم است. همه خط ها منحنى و كج هستند چرا؟

# چون زندگى در حال گردش و چرخش است، تمام هستى در حال حركت بر سیرى دایره وار است. من در خط راست صراحتى را مى بینم كه در زندگى روزمره ما چنین صراحتى نیست، صراحتى كه اگر بود دیگر شر پیدا نمى شد و سراسر زندگى خوبى بود.

به همین دلیل است كه در بعضى از آثارتان حد فاصل ها و مرزها را بر مى دارید، مثل آن تابلوى كه فرشته مشغول ترسیم شیطان و شیطان مشغول ترسیم فرشته است؟

# مى دانى! در روحیه ى انسان ها، خط و مرز نیست. انسان در انبوهى از تفكرات تیره و روشن عمل خود را شكل مى دهد. فكر مى كنم چنین ابهامى در كارهاى من هم هست. چون سعى مى كنم چنین درهم تنیدگى میان نیروهاى شاكله تفكر بشرى را ترسیم كنم.

پیچیدگى طرح هاى شما از كجا سرچشمه مى گیرد؟ از همین نگاه پیچیده به روان بشرى؟

# شاید، ولى من فكر مى كنم كه پیچیدگى كارهاى من اغلب در آثارى است كه خواسته ام جدال میان نیكى و شر، خیر و بدى و نور و ظلمت را به نمایش در آوردم.

فرشچیان

احساس مى كنم هر كجا، در آثارتان نیروهاى خیروشر با یكدیگر تلاقى مى كنند چارچوبى پیدا مى شود، مثل آن چارچوبى كه در تابلوى ضامن آهو مشاهده مى كنیم. این اتفاقى است؟

# نه! در كارهاى من هیچ چیزى اتفاقى نیست. آن چارچوبى كه شما از آن یاد مى كنید یا حد فاصل بین متن اصلى و سوژه هاى فرعى است و یا براى ایجاد فرم زیباتر پرداخت شده و یا این كه تداعی گر نوعى حركت از جزء به كل یا برعكس است، كه در یك قالب زیبایى شناسانه در آمده، اما در بسیارى از آثار من ( مثل تابلوهاى پنجمین روز آفرینش، عصر عاشورا و...) چنین چارچوبى به چشم نمى خورد.

موسیقى رنگ در طرح هاى شما - به اعتراف همه - اعجاب برانگیز است. مثلاً در تابلوی ضامن آهو، رنگ بندى سبز كلیت طرح، نشان از سیادت دارد، و در تابلو عصر عاشورا، از سیاه و سفید بیشتر استفاده شده ، از طرفى پیام تابلوها هم به این موضوع اشاره دارد كه طرح و الگوى كرامت انسانى یا - در مرتبه اى بالاتر - دین باورى انسانى است و به نوعى تداعى گر جدال میان نیروهاى متضاد براى بقا است،  من فكر مى كنم هنرمند، به خودى و تنها با تكیه بر داشته ها و دانسته هاى صرف هنرىاش از خلق چنین آثارى عاجز است او باید به منبعى وصل باشد كه از هر سر منشأى بالاتر و خلاق تر و جمیل تر است. احساس مى كنم شما هم به همین منبع متصل هستید، دوست دارم بدانم وقتى آثارى را مثل «ضامن آهو»،«عصر عاشورا (ع)» و ... خلق مى كردید آیا در مى یافتید كه عنایتى خاص از سوى ائمه (ع) شامل حال شما مى شود؟

#بدون شك. بدون شك. بدون شك. من خودم كارى نمى كنم. هر چه مى بینید، لطف خدا است. هیچ هنرمندى هنرش جاودانه نمى شود، مگر بر اساس اعتقاد و ایمانش كار كند و به باورهاى الهى اش تكیه بزند.

از تابلوى ضامن آهو، حرف نگفته اى هست كه مردم نشنیده باشند؟

# قدیم وقتى نقاشان مى خواستند صورت معصومین(ع) را تصویر كنند، یا پرده اى بر روى صورت ایشان مى كشیدند یا هاله اى نور پشت سرشان قرار مى دارند. من با چنین تصویر و تصورى تابلو و طرح صورت امام رضا(ع) را - كه عاشقانه دوستشان دارم- شروع كردم. مى خواستم اول امام را از پشت سر طراحى كنم، ولى مقتضیات تابلو ایجاد مى كرد كه ایشان را از روبه رو تصویر نمایم. وقتى به صورت حضرت رسیدم، نتوانستم آن گونه كه مى خواهم طرح را كار كنم.صورت، ساعت ها و روزها دست نخورده ماند، بعد از ظهر یك روز، مثل همیشه كه هنگام نقاشى وضو مى گیرم، وضو گرفتم و روبه مشهد ایستادم و زیارت خاصه حضرت را خواندم بعد رفتم سراغ تابلو و قلم را گرفتم و شروع كردم. بدون آن كه قلم را بردارم یا طرح را عوض كنم، صورت را ساختم. وقتى هم تمام شد، دیگر تغییرى در آن ایجاد نكردم.

و هاله نور؟

# مشابه هاله نورى كه در اطراف صورت حضرت كار شده را نمى توانید در هیچ اثر مذهبى دیگر پیدا كنید. این اولین بارى است كه چهره معصومى وسط هاله نورى قرار دارد كه مى توان از پس آن، صورت را نیز تشخیص داد.

دقایق و ظرایفى كه در این اثر هست شاید براى خوانندگان ما هنوز كشف نشده باشد. از آن جا كه گفتید در كارتان هیچ چیز اتفاقى نیست، مى شود به گوشه اى از تفكرات حاكم بر این طرح اشاره كنید؟

# تمام عناصر تشكیل دهنده تابلو ضامن آهو، و تمام خطوط و پرسوناژهاى آن، همه معطوف به وجود امام رضا (ع) هستند و تمام منحنى ها به سوى ایشان ختم مى شوند. پرسوناژ امام (ع) از لحاظ رنگ و فرم هم طورى قرار گرفته كه در فراز بوده و باقى عناصر در فرود باشند. در چهره بچه آهوانى كه به خدمت حضرت مىآیند، حالتى از خوشحالى و شادمانى توأم با احترام دیده مى شود، كه این احترام به صورت زانو زدن در برابر امام (ع) متجلى است.

از عصر عاشورا بگویید!

# سه سال پیش از انقلاب، روز عاشورا، مادرم گفت: برو روضه گوش كن تا چند كلام حرف حساب بشنوى! ، گفتم: من اول در اتاقم كارى دارم بعد خواهم رفت. حال عجیبى به من دست داد وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلو عصر عاشورا را شروع كردم. قلم را كه برداشتم تابلوى شد كه الآن هست، بدون هیچ تغییرى. تفكر حاكم بر تابلو هم همان اصل حاكم برتابلو ضامن آهو است، یعنى تمام خطوط مدور بوده و به وجود مبارك حضرت زینب (س) ختم مى شود.

ویژه شهادت امام رضا علیه السلام

استاد! اگر قرار باشد از میان تمام طرح ها و نقش هایتان تنها یك اثر را انتخاب كنید، كدام را بر مى گزینید؟

# عصر عاشورا.

از طراحى ضریح بگویید. چند سال طول كشید؟ چه كسى آن را روى طلا و نقره كاركرد؟ از كارى كه الآن دارد به بهره بردارى مى رسد راضى هستید؟ و خلاصه هر چه فكر مى كنید كه براى ما شنیدنى است.

# كار ضریح هفت سال طول كشید و من اول طرح ها را فكس مى كردم و بعد به وسیله خودم یا كسى دیگرى كه به ایران مى آمد، اصل طرح ها را مى آوردم. نقره كارى و طلا كارى هم بر عهده استاد مصطفى خدادادزاده بود، مردى كه واقعاً خواسته هاى مرا بر آورده كرد و كارش جداً دیدنى است. اولین بار كه كارش را دیدم قوس بالاى سر ضریح را، كه ختم به اسم پروردگار مى شد، كار مى كرد. گفتم: این كار استاد خدادادزاده نیست، چون نمى تواند با سرافرازى بگوید كه این كار را من انجام داده ام. وقتى استاد نظرم را متوجه شد، همه كار را آب كرد و دوباره ساخت. در ساخت دوم، قوس تاب برداشت و دفعه سوم این شد كه امروز مى بینید. كارى كه در نوع خودش از لحاظ ساخت و در طرح بى نظیر است. چون اولین بارى است كه در اجرا و طراحى ضریح، مقرنس كارشده.

وقت تمام مى شد و من هم چنان محو در آن همه خضوع این بزرگ مرد هنر اصیل ایرانى بودم. نمى خواستم و نمى توانستم دل بكنم.


منبع: مجله زائر، شماره 76، تنظیم برای تبیان: ملکی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.