نزدیکی «بسم الله» به اسم اعظم
خدای متعال برای اینکه به انسانها بیاموزد که کار را به نام خدا آغاز کنند ، هم سوره های قرآن و هم ابتدای قرآن را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کرده است و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز در حدیثی فرمود «هر کاری که به نام خدا شروع نشود ابتر است».
اسم اعظم از سنخ لفظ و مفهوم نیست
بر اساس روایات اسلامی «اسم اعظم» به بسم الله به قدری نزدیک است که سیاهی و سفیدی چشم به هم نزدیک هستند.
اسم اعظم از سنخ لفظ و مفهوم و یا صورتی ذهنی نیست؛ که اگر کسی این کلمات را یاد گرفت بتواند مردهای را زنده کند و مانند آن.
اسم اعظم مقام است ، جزء درجات اولیای الهی است که اگر روح به آن درجه ولایت رسید، این کلمات را بر زبان جاری کند آن اثر را خواهد داشت؛ لذا اولیای الهی با «بسم الله الرحمن الرحیم» کار میکردند.
همان طوری که خدای سبحان هر چه را که بخواهد با «کن» انجام میدهد، بنده آن مولی هم به اذن آن مولی، هر چه را بخواهد با بسم الله انجام میدهد. نمونهاش را قرآن در جریان نوح بیان کرده است که «بسم الله مجریها و مرسیها» جریان نوح را که قرآن کریم طرح میکند میفرماید : او که مسلط بر این طوفان سهمگین بود، کشتی را با نام خدا حرکت میداد و با نام خدا آرام میکرد و یا سیر و سکون این کشتی با نام خدا بود.
آنکه عبد کامل است به اذن خدا از «بسم الله» کاری میگیرد که مولای او از «کن» کاری را میگرفت. چون این عبد به جایی رسیده است چیزی نمیخواهد مگر این که خدا بخواهد؛ لذا گفتند «بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم آنقدر نزدیک است که سیاهی چشم به سفیدی چشم نزدیک است .»
آیت الله جوادی آملی در این باره میگوید: اسم اعظم مفهوم نیست که با علم حصولی و وجود ذهنی اثر کند. اسم اعظم حرف نیست که با حرف کسی مرده را زنده کند یا با حرف کسی بر دریا مسلّط بشود، کشتی را با حرف براند. این چنین نیست. عالم نه با حرف اداره میشود، نه با مفهوم ذهنی ، عالم با آن مقام انسانی اداره میشود.
اگر بسم الله همراه آن مقام بود، از جان یک موحدی «بسم الله» نشأت گرفت، یک موحد کامل گفت «بسم الله الرحمن الرحیم» این است که از اسم اعظم سهمی دارد و میتواند بر عالم به اذن آفریدگار عالم اثر بگذارد و مسلط بشود؛ و گر نه اسم اعظم یک کلمهای باشد انسان در بین کلمات جستجو کند آنها را بخواند و بدمد و مردهای را زنده کند این افسانه است. یا اسم اعظم یک مفهومی باشد که هر کسی که این مفهوم را به خاطر سپرد، درخت پژمرده را سرسبز کند، این قصه است.
عالم که با مفهوم و با لفظ نمیگردد. عالم با حقیقت میگردد. هر کسی به مقام ولایت رسید مانند انبیای الهی، آن مقام را پیدا میکند و از آن کلمات آن اسمها را استفاده میکند و الا چه خاصیت دهد نقش نگینی. آن انگشترها را اگر دیگران هم داشته باشند اگر انگشت، انگشت سلیمان نباشد، نقش نگین که اثری ندارد؛ و اگر جان، جان اولیای الهی نباشد بسم الله آن اثر را نمیگذارد.
مبدأ اشتقاق و تحول در کلمه «الله» / تحیر شور افکن و ممدوح
«الله» از «ألِه» به معنی «عبادت» مشتق است؛ یا از «ألَهَ» و «وَلَهَ» به معنای تحیر و «إلٰهَ» بر وزن کتاب به معنای مکتوب است. خدا را آن چنانی که هست نمیتوان شناخت . این تحیّر و وله یک تحیر ممدوح است بر خلاف تحیر مذموم. تحیر برای انسانی که راه را طی نکرده است مذموم است و عذاب میآورد . اما تحیر برای کسی که به مقصد رسیده است نشاط و انس میآورد.
خدای سبحان، الله إله است یعنی «مألوه» و «معبود» یا «إلٰه» است یعنی «مألوه» و مورد تحیر و کم کم علم بالغلبه شد و چون ذات ، همه ی کمالات را داراست از این جهت میگویند الله، نام ذات هستی است که مستجمع همه ی کمالات است نه مفهوماً اشتمال همه ی کمالات در این مفهوم اخذ شده باشد.
تفسیر «الرحمن الرحیم» / رحمت رحمانیه خداوند فراگیر و مطلق است
در حدیثی از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده که فرمود: رحمان اسم خاص است اما صفت عام دارد (نامی است مخصوص خدا ولی مفهوم رحمتش همگان را در بر میگیرد) ولی رحیم اسم عام است به صفت خاص (نامی است که بر خدا و خلق هر دو گفته میشود اما اشاره به رحمت ویژه مۆمنان دارد).
خدای سبحان دو رحمت دارد یک «رحمت مطلقه» که آن رحمت مطلقه دیگر مقابل ندارد. یک «رحمت خاصه» است که مقابل آن «غضب» است.
آن رحمت مطلقه که فراگیر است حتی جهنم را هم زیر پوشش دارد آن دیگر مقابل ندارد. غضبی که مقابل آن رحمت باشد، نیست. این که فرمود: «و رحمتی وسعت کلّ شی» هر که شیء است مشمول رحمت من است و اینکه در ادعیه هم گفته میشود خدای سبحان «یا من سبقت رحمته غضبه» یا تو را سوگند میدهیم «برحمتک التی وسعت کل شیء» این رحمت مطلقه است و رحمت مطلقه مقابل ندارد. چیزی که مقابل این رحمت باشد عدم است نه غضب.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در این مورد میفرماید: خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد که یکی از آن را به زمین نازل کرده است و در میان مخلوقاتش تقسیم نموده و تمام عاطفه و محبتی که در میان مردم است از پرتو همان است، ولی 99 قسمت را برای خود نگاه داشته و در قیامت بندگانش را مشمول آن میسازد.
انسانها نیز باید در برنامه زندگی چنین باشند، اساس و پایه کار را بر رحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را برای مواقع ضرورت بگذارند و اینکه قرآن 114 سوره دارد، 113 سوره با رحمت آغاز میشود و تنها سوره توبه که با اعلان
«بسم الله» حوامیم سبعه ومسبحات ستّه برای رسیدن به هدف مشترک آن سور
آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» سوره حمد به اشتراک مضمون برخی از سوره های قرآن اشاره کرده و میگوید: گاهی چند سوره یک مضمون مشترک و واحدی را دارند. مثل «حوامیم سبعه» و «مسبّحات سته» و مانند آن.
این حوامیم هفتگانه که اول همهء اینها «حم» است و با حم شروع میشود یک معنای مشترکی را تعقیب میکنند، گرچه برای هر یکی از این هفت حم هدف خاص است لذا هفت سوره شد. ولی همه ی این هفت سوره یک جامعی دارند که از آن جهت حوامیم سبعه با حرف مقطع حم شروع میشود. بسم اللّهی که مربوط به این هفت سوره است با هدف مشترک این هفت سوره مناسب است.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) هر شب قبل از خوابیدن این شش سورهء مسبحات را قرائت میکردند و این جزء سنن و دستورات ما هم هست که هر شب انسان این شش سوره را قرائت کند.
متعلَّق بسم الله
گفتن بسم الله در آغاز هر کار هم به معنی استعانت جستن به نام خدا است، و هم شروع کردن به نام او و این دو یعنی استعانت و شروع که مفسران بزرگ ما گاهی آن را از هم تفکیک کردهاند و هر کدام یکی از آن دو را در تقدیر گرفتهاند به یک ریشه باز میگردد. در واقع این دو لازم و ملزوم یکدیگرند یعنی هم با نام او شروع میکنم و هم از ذات پاکش استمداد میطلبم.
پس بسم اللهی که در اول قرآن است انسان به نام خدا شروع میکند که به هدف این قرآن که نورانی شدن است، برسد. چون خدای سبحان قرآن را نور نامید بسم اللهی که در اول قرآن است برای این است که انسان به این هدف واحد قرآن که نورانی شدن است، برسد.
بسم اللّهی که در هر سوره است برای رسیدن به هدف خاص آن سوره است و بسم اللهی که در مسبحات ستة است برای رسیدن به هدف مشترک آن شش سوره تسبیحی است. بسم اللّهی که در حوامیم سبعه است برای نیل به هدف مشترک آن هفت حامیم است و مانند آن.
در بعضی از تعبیرات بزرگان آمده است که همهء معارف قرآن کریم در سورهء حمد جمع شده است که آن فاتحة الکتاب است ،امالکتاب است و مانند آن؛ و همهء معارف سورهء فاتحه الکتاب در بسم الله الرحمن الرحیم جمع شده است و همه ی آن اسرار در «باء» بسم الله الرحمن الرحیم جمع شده است و امیرالمۆمنین (علیهالسلام) میفرماید: من نقطة باء بسم الله الرحمن الرحیم هستم.
بخش قرآن تبیان
منبع :
سایت مهر، تفسیر آیت الله جوادی آملی