تبیان، دستیار زندگی
حدود نیمی از افراد جامعه ی ما را زنان تشکیل می دهند . این نیروی اجتماعی همواره مانند نیمه پنهان جامعه درفرآیند های اجتماعی و سیاسی عمل کرده است ؛ اما همواره مردان درمتن و زنان درحاشیه مانده اند و هرگاه درفراز و نشیب ها و بحران های اجتماعی فرصتی یافته اند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زنان دردوره رضا خان


حدود نیمی از افراد جامعه ی ما را زنان تشکیل می دهند . این نیروی اجتماعی همواره مانند نیمه پنهان جامعه درفرآیند های اجتماعی و سیاسی عمل کرده است ؛ اما همواره مردان درمتن و زنان درحاشیه مانده اند و هرگاه درفراز و نشیب ها و بحران های اجتماعی فرصتی یافته اند ، به میان آمده اند . نقش اجتماعی زنان ، درتاریخ معاصرایران اگرچه نسبت به دوره های پیش ازآن ، جدی ترتلقی شده ؛ امابازهم نقشی درحاشیه است .

رضاخان

با آغاز سلطنت سلسله پهلوی ، در زندگی فردی و اجتماعی زنان ایران وقایع و حوادث دگرگون کننده اتفاق افتاد . درعصر پهلوی ، بحران حقوق زنان ، که مکتوم و نهفته بود ، درشکل های خشونت آمیز جلوه کرد .دراین عصر بودکه تجددگرایی و سنت طلبی ، حول محورحقوق زن ، برای نخستین بار در تقابل آشکار با یکدیگر قرار گرفتند .  از این دوره به بعد نقش زنان ، به تدریج درجامعه اهمیت یافته ، تصمیم های جدی برای اوگرفته می شود .

واقعه کشف حجاب مهم ترین بهانه برای قلم فرسایی ونقد و تحلیل و تفسیر درباره زنان بوده است . موضوع رفع حجاب زنان در 1314 ه.ش ، بحران حقوق زنان درجامعه ایران را بر ملا ساخت . پس از این واقعه ، موجی ازتحلیل ها پیرامون نقش زنان و آثار اجتماعی بودن یا نبودن حجاب زنان درجامعه پدیدار شد . در برخی از آثار و نوشته ها ، که بطورعمده توسط نوگرایان و وابستگان حکومت نوشته می شد ، با تجلیل از چنین رویدادی ، آن را نشانه ای ازاحیای حقوق زنان دانستند ؛ ولی درآثار علمای دینی و منتقدان اجتماعی ، این واقعه تجاوز به حریم زنان و پایمال کردن حقوق انسانی آنها شمرده می شود .

برای تحت فشار گذاشتن زنان محجبه ، مقررشد که زنان محجبه حق ورود به اماکن عمومی و تفریحی مانند سینما ، تئاتر ، کافه و رستوران را ندارند به حتی از ورود زنان محجبه به صحن امام رضا ممانعت کردند .

پس از اجباری شدن کشف حجاب ، زنان مسلمان خودرا خانه نشین کردند ، تا اولاً حجاب و ارزش های آن را حفظ کنند و ثانیاً ، به مبارزه با سیاست دولت رضاخانی بپردازند

حضرت امام در اشاره به این واقعه و در نتایج منفی می فرمایند :

« بهانه دومی که رضاخان باز به تقلید از آتاتورک بی صلاحیت ، آتاتورک مسلح غیرصالح ، انجام داد ، قضیه کشف حجاب با آن فضاحت بوده ، خدا می داند که به این ملت ایران چه گذشت دراین کشف حجاب  ، حجاب انسانیت را پاره کردند . اینها خدا می داند که چه مخدراتی را اینها هتک کردند . و چه اشخاصی را هتک کردند علما را وادارکردند و با سرنیزه که با زن های شان درمجالس جشن ، یک همچو جشنی که با خون دل مردم ، با گریه تمام می شد ، شرکت کنند ... »1

پس از اجباری شدن کشف حجاب ، زنان مسلمان خودرا خانه نشین کردند ، تا اولاً حجاب و ارزش های آن را حفظ کنند و ثانیاً ، به مبارزه با سیاست دولت رضاخانی بپردازند که به ظاهرخواستارحضورسیاسی – اجتماعی زنان بود و ثالثاً تشکل های سیاسی زنان را که از یک سو وابسته به دولت و از سوی دیگر ، مروج ارزشهای غرب بودند ، بی یار و یاور بگذارند و با شکست مواجه کنند . 2

رضاخان

به این ترتیب ، دو اتفاق مهم درزندگی اجتماعی زنان درعصر رضاشاه روی می دهد : یکی پدیده آموزش زنان است که پیامد ناخواسته آن ، ایجاد ظرفیت های اعتراض و انتقاد در میان زنان است و دوم ، تصمیم حکومت درباره نوع پوشش آنها است که در واقع تجاوز به حریم خصوصی و عادات فرهنگی و دینی آنها تلقی می شود دو فرآیند همزمان ، از یک سو رشد دادن به زنان و ازسویی سرکوب اجتماعی آنها ، در دوره  واحد تاریخی انجام می شود .

این دوطرح ، جنبشی به نیروی اجتماعی زنان داده و حیات منفعل و خاموش زنان را که در طول قرن ها درجامعه ایران تداوم داشته است ، به جریان پویا و ملتهب تبدیل می سازد . 3

گرچه دردوره رضاشاه یک نیرویی تحصیل کرده ازجنس زن درایران تربیت شد ؛ اما با وجود همه این ها در همین دوره ، قوانین انتخاباتی ، زنان را مانند صغار و مجانین در رای دادن و انتخاب شدن منع کرده است . این نکات نشان می دهد ، تصمیماتی که درباره زنان گرفته شد فاقد فلسفه اجتماعی منسجم و اندیشیده بوده است . این سیاست های ضد و نقیض ، تعادل تاریخی جامعه زنان را به هم ریخته ، درعین حال تعادل و وضعیت ساخت مندی نیز به آنها نمی بخشید .

به دلیل سرکوب های سیاسی و ناکامی های حقوق ، زنان نتوانستند جنبش های خودجوش و مقاومت های مدنی گسترده ای درمقابل اقدامات رضاشاهی نشان دهند . دادن فرصت ها ی تحصیل ، مخصوصاً درسطوح عالی به زنان ، این نیروی اجتماعی را دردهه های بعد ، فعال کرد . زنان تحصیل کرده به مرور به زنان شاغل تبدیل شدند ، آموزش باعث شد زنان آرام آرام ، تعلیم سیاسی و فرهنگی ببینند و فعالیت و مشارکت خود را درمیان سایر نیروهای اجتماعی تثبیت کنند .

به هرترتیب ، با اصلاحاتی که از بالا و از سوی مقامات حکومتی و نه از بطن جامعه به زنان وکل جامعه تحمیل شد ، به تدریج درجامعه زنان تغییراتی رخ داد  که به تشکیل گروه های و جمعیت ها ی بانوان انجامید . دراین دوران کم کم ، نشریات خاص بانوان نیز ایجاد می شود .

« یکی ازمهمترین مجامعی که پس از واقعه کشف حجاب پدید آمد ، کانون بانوان تهران بود که افرادی چون هاجر تربیت و صدیقه دولت آبادی درآن عضویت یافتند . کانون بانوان به ریاست شمس پهلوی و تحت نظارت و زارت معارف تاسیس شد . به مرور ، نشریات خاص بانوان انتشار یافت . اولین زنی که پیش روتجدد و نهضت زنان شد ، محترم اسکندری بود که درسال 1299 ه . ش جمعیت نسوان وطن خواه ایران را تشکیل داده بود و مجله ای به نام نسوان وطن خواه به وجود آورده بود که هدف آن طبق اساسنامه ، حفظ شعائر و قوانین اسلام و سعی درتهذیب و تربیت دختران بود . پس از وی منصوره افشارکه اداره جمعیت نسوان را به عهده گرفت درسال 1309 ه.ش جمعیتی به نام اناثیه شیر و خورشید سرخ ، تحت سرپرستی ملکه پهلوی تاسیس کرد.» 4

درعصر پهلوی ، بحران حقوق زنان ، که مکتوم و نهفته بود ، درشکل های خشونت آمیز جلوه کرد .دراین عصر بودکه تجددگرایی و سنت طلبی ، حول محورحقوق زن ، برای نخستین بار در تقابل آشکار با یکدیگر قرار گرفتند .  از این دوره به بعد نقش زنان ، به تدریج درجامعه اهمیت یافته ، تصمیم های جدی برای اوگرفته می شود

این نکته جالب توجه است که ، اولین کانون ها و جمعیت های زنان ازسوی افراد با نفوذ حکومتی تاسیس شد ، یا با نظارت آنهافعالیت می کرد . این مجامع با حمایت و هدایت حکومت ایجادشده ، بدیهی است که مانند نیروی مدنی ، درمقابل سیاست ها و تصمیمات حکومتی مقاومتی نشان نمی دهند ، درصورتی که این نهادها و جمعیت های زنان به طورمستقل وازسوی افرادی خارج ازنهادهای رسمی حکومتی ، قدرت می گرفتند ، می توانستند ، واکنش های اعتراض آمیز خود را نمایان سازند .

نتیجه اینکه عصر رضاخانی ، شاهد تحرک اجتماعی و حضورسیاسی زنان نبود ؛ زیرا سیاست های رضاخان درباره زنان ، دچارتناقض آشکاربود . شاه مدعی بودکه با اجرای کشف حجاب  ، راه نیمی از جمعیت جامعه به میدان فعالیت های اجتماعی بازمی شود ؛ اماضدیت کشف حجاب با ارزش های دینی ، مانع جدی حضور و تحرک سیاسی – اجتماعی زنان گردید . حتی حضور و تحرک آنان که با استقرار دیکتاتوری رضا خان کم شده بود ، به کلی از بین رفت . به هر روی ، زنان در دوره رضاخان ، به حق رای و مناصب عمومی دست نیافتند ، امکان تاسیس سازمان های مستقل سیاسی پیدا نکردند و نیز ، نظام پدرسالارانه ( مستبد ) رضا شاهی برطبقه نسوان سیطره بیش ازپیش افکند و زنان را همچنان درحاشیه باقی نگاه داشت در واقع سیاست های رضاخان به گروه کوچکی از زنان شهرنشین و مرفه یاری رساند واین امر او را از کسب حمایت اکثریت زنان ایران محروم ساخت .

 پی نوشت ها :

1-     درجست وجوی راه ازکلام امام ، دفترسوم ، چاپ سوم ، تهران : امیرکبیر، 1363 ، ص 66 .

2-     جان فوران ، مقاومت شکنند ، ترجمه احمد تدین ، تهران : رسا ، 1377 ، ص 359 .

3-     فرحناز حسام ، دولت و نیروهای اجتماعی درعصرپهلوی اول ، تهران ؛ مرکزاسناد انقلاب اسلامی ، 1382 ، ص 143 .

4-       همان ، ص 140

علی جان مرادی جو

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان