تبیان، دستیار زندگی
اگر فریب و نیرنگ در كار نباشد، هیچ نظام حاكمى نمى تواند رضایت تمام مردم را ـ اعم از عامّه و خاصّه ـ جلب كند، و طبعاً جلب رضایت هر یك به عدم رضایت دیگرى منجر مى شود. اكنون ببینیم ویژگى ها و مشخصات هریك از این دو گروه، از دیدگاه على (علیه السلام) چیست و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش عوام و خواص در حكومت


 اگر فریب و نیرنگ در كار نباشد، هیچ نظام حاكمى نمى تواند رضایت تمام مردم را ـ اعم از عامّه و خاصّه ـ جلب كند، و طبعاً جلب رضایت هر یک به عدم رضایت دیگرى منجر مى شود.


برداشتی عمومی از عدالت

اكنون ببینیم ویژگى ها و مشخصات هر یک از این دو گروه، از دیدگاه امام على (علیه السلام) چیست و هریك در نظام حكومتى چه نقشى و جایگاهى دارد:

«وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَةً فِی الرَّخَاءِ وَأَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلاءِ وَ أَكْرَهَ لِـلاِْنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالاِْلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُكْراً عِنْدَ الاِْعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ.» ؛

احدى از رعایا در حالت صلح و شرایط عادى، از لحاظ هزینه زندگى، بارشان بر والى [و حكومت] سنگین تر و در شرایط سختى و بروز مشكلات، كمكشان كمتر و از اجراى عدل و انصاف، ناراحت تر و در خواست هاى خود، پافشارتر و مصرّتر و در مقابل عطا و بخشش، كم سپاس تر و ناشكورتر و با دیدن ممانعتها و دریغ ها [از سوى حكومت] ، دیرعذرپذیرتر و به هنگام بروز حوادث و مشكلات، كم استقامت تر و ناپدیدارتر [از گروه خواص نیست] .

ویژگى هاى عموم جامعه و مستضعفین آن

از عبارت فوق ویژگى هاى عامه و مستضعفین جامعه مشخص مى گردد:

1. بار سبک تر، كمك بیشتر

نخستین ویژگى مردمان عادى و مستضعفان جامعه این است كه همیشه به مقدار متوسط و معتدلى از خوراک و پوشاک و سایر احتیاجات زندگى اكتفا مى ورزند و با قناعت و مصرف كم، زندگى خود را اداره مى كنند و از این جهت، هیچ گاه بار سنگینى بر دوش حكومت و والى نخواهند گذاشت. در حالى كه مترفین جامعه، با ریخت و پاش هایى كه دارند، هر روزه بار سنگینى از گرانى و كمبود و... بر حاكم تحمیل خواهند كرد و در مقابل این همه تحمیل و فشار كه از جهت تأمین اسراف كارى هایشان بر حكومت و والى خواهند داشت، هنگام بلا و بروز جنگ [و هرگونه پیش آمدهاى ناگوار]بیش از مردمان مستضعف و قبل از آنان از معركه و درگیرى كنار خواهند كشید در صورتى كه مستضعفان با بروز جنگ و درگیرى، هر آن صبورتر، مقاوم تر و قانع تر شده و تا آن جا كه بتوانند از كمک و مساعدت نیز دریغ نخواهند كرد.

2. پذیرش عدل و انصاف

وجود عدل بین مردم یكى از ارزش هاى متعالى انسانى ـ اسلامى است كه هر حاكم اسلامى به حكم قرآن كه مى فرماید: «أُمِرْتُ لاَِعْدِلَ بَیْنَكُمْ»(9)موظف به اجراى دقیق عدل و رعایت انصاف بین اقشار جامعه است.

محرومان به حكم فطرت اصیل و انسانى شان زبانى شاكر دارند و در مقابل احسان حاكم، سپاس گزارند و هیچ گاه خوبى و انعام حاكم را فراموش نمى كننددر حالى كه مترفین و خواصّ جامعه در مقابل انتظارات پوچى كه دارند، انعام و احسان حاكم را نادیده مى گیرند [و بلكه آن را نوعى انجام وظیفه قلمداد مى كنند] و سپاس و تشكر را لایق شأن خودشان نمى دانند!

مستضعفان و محرومان به حكم فطرت اصیل و اسلامى شان از اجراى عدالت خوشحال تر و پذیراترند. در مقابل، مترفین و مشت پُركن هاى جامعه از اجراى عدالت ناراضى تر و دل گیرترند چون مى دانند كه با اجراى عدالت و پیاده شدن مساوات و برابرى در میان افراد جامعه، جایى براى اسراف كارى و تحصیل مال از هر طریق ممكن [كه مترفین خواستار آن هستند] باقى نخواهد ماند.

3. سپاس و تشكر در مقابل نعمت ها

انسان به حكم فطرت، خود را موظف مى داند در مقابل كسى كه به او احسان كرده و یا نعمتى به او ارزانى داشته است، شاكر و سپاس گزار باشد.

محرومان به حكم فطرت اصیل و انسانى شان زبانى شاكر دارند و در مقابل احسان حاكم، سپاس گزارند و هیچ گاه خوبى و انعام حاكم را فراموش نمى كننددر حالى كه مترفین و خواصّ جامعه در مقابل انتظارات پوچى كه دارند، انعام و احسان حاكم را نادیده مى گیرند [و بلكه آن را نوعى انجام وظیفه قلمداد مى كنند] و سپاس و تشكر را لایق شأن خودشان نمى دانند!

4 .پذیرش عذر و عدم اصرار

تأمین معاش، و تهیه وسایل و مایحتاج مردم تحت حكومت، وظیفه حاكم و دولت اسلامى است. طبیعى است كه انجام این وظیفه در هر شرایطى به گونه اى تغییر خواهد كرد; گاه به خاطر امكانات بیشتر و شرایط آسان تر، دولت بیشتر و سریع تر و بهتر مى تواند وظیفه اش را انجام دهد و مردم را راضى نگه دارد، و زمانى دیگر به دلیل شرایط و بحران هاى [خاصّى كه بعضاً دولت نیز نمى توانسته آن را پیش بینى كند] ، حكومت نمى تواند آن چنان كه شایسته است وظیفه اش را انجام دهد. در این گونه موارد، دولتى كه از مردم است و خود را پیكرى از مردم مى داند، با در جریان گذاشتن مردم، از آنان عذرخواهى مى كند.

در این گونه مواقع، محرومان عذرپذیرند و نسبت به خواست هاى خود اصرار و الحاح بیشترى ندارند; در حالى كه مترفین این گونه عذرها را نخواهند پذیرفت و هم چنان نسبت به خواست هاى خود اصرار بیشترى مىورزند.

امتحان

5 .صبر و استقامت در مقابل مصائب

هر ملتى در حیات اجتماعى اش، زمانى با رفاه و آسایش و سلامت و امنیت زندگى مى كند و دورانى دیگر در گرفتارى و شداید به سر مى برد. هیچ ملت و هیچ حاكمى نمى تواند مدعى شود كه هرگز گرفتار شداید و مصائب نخواهد شد و همیشه و به طور دائم با رفاه، سلامت و امنیت زندگى خواهد كرد.

از آن جا كه محرومان جامعه، همیشه با محرومیت و تنگدستى و گرفتارى و... به سر برده اند، هنگام شداید صبورتر و مقاوم ترند  در حالى كه مترفین و قشر خاصى از جامعه كه همیشه با رفاه و آسایش و اسراف زندگى كرده اند، صبر و تحملى از خود نشان نخواهند داد. اینها (و دیگر انگیزه هایى كه بعداً خواهیم گفت) ویژگى هایى هستند كه حاكم را به سوى مستضعفان مى كشاند و او را وادار مى سازد تا به سود محرومان و در جهت رضایت و آسایش آنان قدم بردارد.

وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلاَْعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الاُْمَّةِ فَلْیَكُنْ صِغْوُكَ لَهُمْ وَ مَیْلُكَ مَعَهُمْ.

تكیه گاه دین، اجتماع مسلمانان و نیروى ذخیره براى دشمنان، تنها توده مردم هستند [نه مترفین و زراندوزان جامعه] ، پس، گوشت به سوى توده مردم و گرایشت به جانب آنان باشد.

مترفین جامعه، با ریخت و پاش هایى كه دارند، هر روزه بار سنگینى از گرانى و كمبود و... بر حاكم تحمیل خواهند كرد و در مقابل این همه تحمیل و فشار كه از جهت تأمین اسراف كارى هایشان بر حكومت و والى خواهند داشت، هنگام بلا و بروز جنگ [و هرگونه پیش آمدهاى ناگوار]بیش از مردمان مستضعف و قبل از آنان از معركه و درگیرى كنار خواهند كشید در صورتى كه مستضعفان با بروز جنگ و درگیرى، هر آن صبورتر، مقاوم تر و قانع تر شده و تا آن جا كه بتوانند از كمک و مساعدت نیز دریغ نخواهند كرد

مبارزه با مظاهر فساد و فحشا

رواج فساد و فحشا در جوامع مختلف از بارزترین ترفندهاى امپریالیسم و استعمار است. همان طور كه ماتریالیسم و كمونیسم مى كوشد تا دین و مذهب را از میان مردم ریشه كن كند و الحاد و بى خدایى را گسترش دهد و در نهایت، همه ارزش ها را بى ارزش و بى مقدار نماید. امپریالیسم و استعمار نیز مى خواهد با از بین بردن عفت و پاكدامنى و اشاعه فحشا و فساد، ملت هاى مستضعف را از روح پاكى و معنویت جدا سازد و شخصیت و اصالت انسانى آنها را آلوده كند. آن گاه ایشان را چنان به ازخودبیگانگى بكشاند كه دیگر هیچ تكیه گاهى نداشته باشند و ناچار خود را به طوفان هاى مهیب و سیلاب هاى زهرآگین فساد و فحشا بسپارند تا سرانجام در عمق منجلابى كه دست هاى آلوده استعمار آماده كرده است، فرو روند.

امپریالیسم و استعمار براى دوام و بقاى خود، به ترفندهاى گوناگونى متوسّل مى شود، اما همواره رواج فحشا و فساد را به عنوان مخرب ترین و مطمئن ترین ترفند خود به كار مى برد زیرا در طول دو ـ سه قرن اخیر به تجربه دریافته است كه محكم ترین دژ نفوذناپذیر هر ملتى در مقابل بیگانگان، عفت و پاكدامنى اوست. لذا هرگاه عفت نابود شود و فساد و فحشا جاى آن را بگیرد، اصالت انسانى از هم مى پاشد و هوى و هوس و شهوت بر خوى و خصلت آدمى چیره مى شود، تا جایى كه اركان دین و اعتقادات مذهبى نیز متزلزل شده و آن گاه یك باره آن دژ مستحكم فرو مى ریزد و راه نفوذ استعمار هموار مى گردد.

اسلام براى جلوگیرى از این گونه مفاسد، شدیداً با مظاهر فساد و آلودگى مبارزه مى كند و كسانى را كه به طور آشكار و در ملأ عام به فساد و آلودگى دست بزنند و یا در مكانى هرچند خلوت درصدد توسعه فساد و فحشا باشند، با شدیدترین مجازات كیفر مى دهد. این است كه مى بینیم على (علیه السلام) در جمله «فَإنَّما عَلَیْكَ تَطْهیرُ ما ظَهَرَ لَكَ»، مالك را به مبارزه با مظاهر فساد و آلودگى و جلوگیرى از فحشا و منكرات ظاهرى فرا مى خواند و در نتیجه، از سقوط و انحطاط جامعه اسلامى جلوگیرى به عمل مى آورد.

پی نوشت ها :

(1) - الشورى: 15

(2) - الكافى، ج 2، ص 355.

فرآوری :بصیرت

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع :کتاب آیین كشوردارى از دیدگاه امام على (علیه السلام) ؛ آیت الله العظمى محمد فاضل لنكرانى (ره) 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.