تبیان، دستیار زندگی
حدیث «ثقلین» که پیغمبر اکرم (ص) اهل بیت و عترت خود را همسنگ قرآن قرار دادند و تأکید کردند که هیچگاه از آن، جدا نمی شوند دلیل روشنی بر عصمت ایشان می باشد زیرا ارتکاب کوچکترین گناه حتی اگر بصورت سهوی باشد مفارقت عملی از قرآن است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عصمت و علم امام

علم

مقدمه

اختلاف شیعه و سنّی پیرامون موضوع امامت، در سه مسأله است: یکی آنکه امام باید از طرف خدای متعال نصب شود، دیگر آنکه باید دارای ملکه ی عصمت باشد، و سوم آنکه باید دارای علم خدادادی باشد. و در درس سی و هفتم هر سه مسأله را با یک بیان عقلی، اثبات کردیم، و در درس سی و هشتم به بعضی از دلایل نقلی منصوب بر بودن ائمه اطهار علیهم السلام از طرف خدای متعال، اشاره کردیم و اینک در این درس به بیان عصمت و علم خدادادی ایشان می پردازیم.


عصمت امام

بعد از اثبات اینکه امامت، منصبی است الهی که خدای متعال به علی بن ابی طالب و فرزندانشان(علیهم السلام) عطا فرموده است می توان عصمت ایشان را از این آیه ی شریفه، استنباط کرد: «لاینال عهدی الظالمین» (1) که اعطاء مناصب الهی را به کسانی که آلوده به گناه باشند نفی می کند.

و نیز از آیه ی «اولوالامر» (2) که اطاعت مطلق از ایشان را لازم شمرده و آن را قرین اطاعت رسول خدا (ص) قرار داده است استفاده می شود که هیچگاه اطاعت ایشان منافاتی با اطاعت خدای متعال نخواهد داشت پس امر به اطاعت ایشان به طور مطلق، به معنای ضمانت عصمت است.

همچنین عصمت اهل بیت علیهم السلام را می توان با آیه ی تطهیر، اثبات کرد: «انّما یریدالله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً»(3) با این بیان که اراده ی تشریعی الهی درباره ی تطهیر بندگان، اختصاص به کسی ندارد، پس این اراده که اختصاص به اهل بیت (ع) دارد اراده ی تکوینی الهی و تخلف ناپذیر است چنانکه می فرماید: «انّما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون: (4) و تطهیر مطلق و نفی هر گونه رجس و پلیدی، همان عصمت است. و می دانیم که هیچ طایفه ای از مسلمانان، ادعای عصمت هیچیک از منسوبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را ندارند به جز شیعه که معتقد به عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها و ائمه ی دوازده گانه علیهم السلام هستند. (5)

لازم به تذکر است که بیش از هفتاد روایت که اغلب آنها را علماء اهل سنت نقل کرده اند دلالت دارد بر اینکه این آیه شریفه، در شأن «خمسه طیبه» نازل شده است. (6) و شیخ صدوق از امیرمومنان (ع) نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمودند: یا علی! این آیه درباره ی تو و حسن و حسین و امامان از نسل تو نازل شده است.

پرسیدم: امامان بعد از شما چند نفرند؟ فرمود: تو یا علی، و بعد حسن، و بعد حسین و بعد از وی فرزندش علی و بعد از وی فرزندش محمد، و بعد از وی فرزندش جعفر، و بعد از وی فرزندش موسی و بعد از وی فرزندش علی، و بعد از وی فرزندش محمد، و بعد از وی فرزندش علی، و بعد از وی فرزندش حسن و سپس فرزندش حجت خدا.

از حسن بن یحیای مدائنی نقل شده که از امام صادق (ع) پرسیدم: هنگامی که سوالی از امام می شود چگونه (و با چه علمی) جواب می دهد؟ فرمود: گاهی به او الهام می شود، و گاهی از فرشته می شنود، و گاهی هر دو

آنگاه اضافه فرمود: این چنین، نامهای ایشان بر ساق عرش الهی نوشته است، و من از خدای متعال پرسیدم که اینها نام چه کسانی است؟ فرمود: یا محمد، ایشان امامان بعد از تو هستند که تطهیر شده و معصومند و دشمنان ایشان مورد لعنت من خواهند بود.(7)

همچنین حدیث «ثقلین» که پیغمبر اکرم (ص) اهل بیت و عترت خود را همسنگ قرآن قرار دادند و تأکید کردند که هیچگاه از آن، جدا نمی شوند دلیل روشنی بر عصمت ایشان می باشد زیرا ارتکاب کوچکترین گناه حتی اگر بصورت سهوی باشد مفارقت عملی از قرآن است.

علم امام

بی شک اهل بیت پیغمبر (ص) بیش از سایر مردم از علوم آن حضرت، بهره مند بودند چنانکه درباره ی ایشان فرمود: «لاتعلموهم فانّهم اعلم منکم» (8) مخصوصاً شخص امیرمومنان (ع) که از دوران کودکی در دامان رسول خدا (ص) پرورش یافته و تا آخرین لحظات عمر آن حضرت ملازم وی، و همواره درصدد فرا گرفتن علوم و حقایق از پیامبر اکرم (ص) بود، و درباره ی وی فرمود:«انا مدینه العلم و علیّ بابها» (9) و از خود امیرمومنان (ع) نقل شده که فرمود: «انّ رسول الله صلی الله علیه و آله علّمنی الف باب، و کلّ باب یفتح الف باب فذلک الف الف باب، حتی علمت ما کان و ما یکون الی یوم القیامه و علمت علم المنایا و البلایا و فصل الخطاب»(10) یعنی رسول خدا (ص) هزار باب علم به من آموخت که هر بابی هزار باب دیگر می گشاید و مجموعاً می شود هزارهزار باب، تا آنجا که از هر چه بوده و تا روز قیامت خواهد بود آگاه شدم و علم منایا و بلایا (مرگها و مصیبتها) و فصل الخطاب (داوری بحق) را فرا گرفتم.

آگاه بودن از برخی از علم الکتاب چنین اثر شگفت انگیزی داشته است، و از اینجا می توان حدس زد که داشتن همه ی علم الکتاب چه آثار عظیمتری را در برخواهد داشت

ولی علوم ائمه اهل بیت (ع) منحصر به آنچه از پیامبر اکرم (ص) بی واسطه یا با واسطه شنیده بودند نبوده است بلکه ایشان از نوعی علوم غیرعادی نیز بهره مند بوده اند که بصورت «الهام» و «تحدیث»(11) به ایشان افاضه می شده است نظیر الهامی که به خضر و ذوالقرنین (12) و حضرت مریم و مادر موسی علهیم السلام شده (13) و بعضاً در قرآن کریم، تعبیر به «وحی» گردیده که البته منظور از آن، وحی نبوّت نیست، و با چنین علمی بوده که بعضی از ائمه اطهار (ع) که در سنین طفولیت به مقام امامت می رسیدند از همه چیز آگاه بودند و نیازی به تعلّم و فراگیری از دیگران نداشتند.

این مطلب، از روایات فراوانی که از خود ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده و با توجه به عصمت ایشان، حجیّت آنها ثابت است استفاده می شود. ولی پیش از آنکه به ذکر نمونه ای از آنها بپردازیم به آیه ای از قرآن کریم، اشاره می کنیم که از شخص یا اشخاصی بعنوان «من عنده علم الکتاب»(14) یاد کرده بعنوان شاهد بر حقانیّت پیغمبر اکرم (ص) معرفی می کند، و آن آیه این است: «قل کفی بالله شهیداً بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب» (15) بگو برای شهادت میان من و شما، خدا و کسی که علم الکتاب دارد کفایت می کند.

بدون شک، چنین کسی که شهادت او قرین شهادت خدای متعال قرار داده شده و داشتن علم الکتاب او را شایسته ی چنین شهادتی کرده دارای مقامی بس ارجمند بوده است.

در آیه ی دیگری نیز اشاره به این شاهد کرده و او را «تالی تلو» رسول خدا (ص) شمرده است: «افمن کان علی بینه من ربّه و یتلوه شاهد منه ...» (16) و کلمه ی «منه» دلالت دارد بر اینکه این شاهد از خاندان رسول خدا (ص) و اهل بیت اوست. و روایات متعددی از طرق شیعه و اهل سنت، نقل شده که منظور از این شاهد، علی بن ابیطالب (ع) است.

خاندان عصمت

از جمله، ابن مغازلی شافعی از عبدالله بن عطاء روایت کرده که گفت: روزی در حضور امام باقر (ع) بودم که فرزند «عبدالله بن سلام» (یکی از علماء اهل کتاب که در زمان رسول خدا (ص) اسلام آورد) عبور کرد، از آن حضرت پرسیدم: آیا منظور از «من عنده علم الکتاب» پدر این شخص است؟ فرمود: نه، بلکه منظور علی بن ابی طالب (ع) است که آیه ی «و یتلوه شاهد منه» و آیه «انّما ولیّکم الله و رسوله و الذین آمنوا ...» (17) نیز در شأن او نازل شده است. و نیز چندین روایت از طرق فریقین نقل شده که منظور از «شاهد» در سوره ی هود، علی بن ابی طالب (ع) می باشد.(18) و با توجه به ویژگی یاد شده «منه» روشن می شود که مصداق آن جز آن حضرت کسی نبوده است.

اهمیت داشتن «علم الکتاب» هنگامی روشن می شود که در داستان حضرت سلیمان (ع) و احضار تخت بلقیس که در قرآن کریم آمده است دقت کنیم در آنجا که می فرماید: «و قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل أن یرتدّ الیک طرفک ...» (19) یعنی کسی که بهره ای از علم الکتاب داشت گفت: من تخت بلقیس را حاضر می کنم پیش از آنکه چشم به هم زنی ...

از این آیه، استفاده می شود که آگاه بودن از برخی از علم الکتاب چنین اثر شگفت انگیزی داشته است، و از اینجا می توان حدس زد که داشتن همه ی علم الکتاب چه آثار عظیمتری را در برخواهد داشت. و این نکته ای است که امام صادق (ع) در حدیثی که «سدیر» نقل کرده خاطر نشان ساخته اند:

سدیر گوید: من و ابوبصیر و یحیایی بزّاز و داود بن کثیر در مجلس (بیرونی) امام صادق (ع) بودیم که آن حضرت با حالت غضب، وارد شدند و پس از نشستن فرمودند: تعجب است از مردمی که گمان می کنند ما علم غیب داریم! در صورتی که جز خدای متعال کسی علم غیب ندارد، و من خواستم کنیزم را تنبیه کنم، او فرار کرد. و ندانستم در کدام اطاق رفته است. (20)

سدیر گوید: هنگامی که حضرت برخاستند که به منزلشان (اندرونی) بروند من و ابوبصیر و میسر، همراه آن حضرت رفتیم و عرض کردیم، فدایت شوم، ما سخنانی که درباره ی کنیز گفتد شنیدیم، و ما معتقدیم که شما علوم فراوانی دارید ولی ادعای علم غیب درباره ی شما نمی کنیم.

حدیث «ثقلین» که پیغمبر اکرم (ص) اهل بیت و عترت خود را همسنگ قرآن قرار دادند و تأکید کردند که هیچگاه از آن، جدا نمی شوند دلیل روشنی بر عصمت ایشان می باشد زیرا ارتکاب کوچکترین گناه حتی اگر بصورت سهوی باشد مفارقت عملی از قرآن است

حضرت فرمود: ای سدیر، مگر قرآن نخوانده ای؟ عرض کردم: چرا. فرمود: این آیه را خوانده ای: «قال الذی عنده علم من الکتاب انا اتیک به قبل ان یرتدّ الیک طرفک» گفتم: فدایت شوم، خوانده ام. فرمود: می دانی که این شخص چه اندازه از علم الکتاب داشت؟ عرض کردم: شما بفرمایید. فرمود: باندازه ی قطره ای از دریای پهناور! سپس فرمود: آیا این آیه را خوانده ای «قل کفی بالله شهیداً بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب»؟ گفتم: آری. فرمود: آن کسی که علم همه ی کتاب را دارد داناتر است یا کسی که بهره ی اندکی از علم الکتاب دارد؟ عرض کردم: آن کسی که علم همه ی کتاب را دارد. پس با اشاره به سینه ی مبارکش فرمود: بخدا قسم علم همه ی کتاب نزد ماست، بخدا قسم علم همه کتاب نزد ماست.(21) اینک به ذکر نمونه های دیگری از روایات وارده در علوم اهل بیت علیهم السلام اشاره می کنیم.

حضرت رضا (ع) در ضمن حدیث مفصلی درباره ی امامت فرمود: هنگامی که خدای متعال کسی را (بعنوان امام) برای مردم برمی گزیند به او سعه ی صدر، عطا می کند و چشمه های حکمت را در دلش قرار می دهد و علم را به وی الهام می کند تا برای جواب از هیچ سوالی در نماند و در تشخیص حق، سرگردان نشود، پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق و تسدید الهی بوده از خطاها و لغزشها در امان خواهد بود. و خدای متعال، این خصلتها را به او می دهد تا حجت بر بندگان و شاهد بر آفریدگانش باشد و این بخشش الهی است که به هر کس بخواهد می دهد.

آنگاه اضافه فرمود: آیا مردم می توانند چنین کسی را (بشناسند) و برگزینند؟! و آیا برگزیده ی ایشان دارای چنین صفاتی است (22)؟!

و از حسن بن یحیای مدائنی نقل شده که از امام صادق (ع) پرسیدم: هنگامی که سوالی از امام می شود چگونه (و با چه علمی) جواب می دهد؟ فرمود: گاهی به او الهام می شود، و گاهی از فرشته می شنود، و گاهی هر دو. (23)

و در روایت دیگری امام صادق (ع) فرمود: امامی که نداند چه مصیبتی به او می رسد و کار او به کجا می انجامد حجّت خدا بر بندگانش نخواهد بود.(24)

و نیز چند روایت از آن حضرت نقل شده است که فرمود: هرگاه امام بخواهد چیزی را بداند خدای متعال او را آگاه می سازد. (25)

و همچنین در روایات متعددی از آن حضرت آمده است که فرمود: روح، آفریده ایست اعظم از جبرئیل و میکائیل که با رسول خدا (ص) بود و بعد از وی با ائمه (ع) است و ایشان را تسدید می کند. (26)

پی نوشت:

1) ر.ک: سوره ی بقره- آیه ی 124

2) ر.ک: سوره ی نساء- آیه ی 59.

3) ر.ک: سوره ی احزاب- آیه ی 33.

4) ر.ک: سوره ی یس- آیه ی 82.

5) برای توضیح بیشتر پیرامون این آیه، رجوع کنید به تفسیر المیزان و کتاب «الامامه و الولایه فی القرآن الکریم».

6) ر.ک: غایه المرام: ص 287- 293.

7) ر.ک: غایه المرام (ط قدیم) ص 293، ج6.

8) ر.ک: غایه المرام: ص 265، اصول کافی: ج1، ص 294.

9) ر.ک: مستدرک حاکم، ج3، ص 226، جالب این است که یکی از علماء اهل سنت کتابی بنام «فتح الملک» العلی بصحه حدیث مدینه العلم علی» نوشته که در سال 1354 هـ در قاهره به چاپ رسیده است.

10) ر.ک: ینابیع الموده: ص 88، اصول کافی: ج 1، ص 296.

11) ر.ک: اصول کافی، کتاب الحجه، ص 264 و ص 270.

12) ر.ک: اصول کافی: ج1، ص 268.

13) ر.ک: کهف- 65- 98، آل عمران- 42، مریم- 17- 21، طه- 38، قصص- 7.

14) سوره ی رعد، آیه ی 43.

15) سوره ی رعد، آیه ی 43.

16) سوره ی هود، آیه ی 17.

17) سوره ی مائده، آیه ی 55.

18) ر.ک: غایه المرام (ط قدیم) ص 359- 361.

19) سوره ی نمل- آیه ی 40.

20) از دنباله ی حدیث، روشن می شود که این سخنان را بخاطر حضور نامحرمان بیان کرده اند. و باید دانست که منظور از علم غیبی که اختصاص به خدای متعال دارد علمی است که احتیاج به تعلیم نداشته باشد، چنانکه امیر مومنان (ع) در جواب کسی که سوال کرد: آیا شما علم غیب دارید؟ فرمود: «انما هو تعلم من ذی علم» وگرنه همه ی انبیاء و بسیاری از اولیاء خدا از علوم غیبی که به ایشان وحی یا الهام می شده مطلع بوده اند و یکی از موارد تشکیک ناپذیر آن، این خبر غیبی است که به مادر حضرت موسی (ع) الهام شد: «انّا رادّ وه الیک و جاعلوه من المرسلین» (قصص- 7).

21) اصول کافی: ج1، ص 257 (ط دارا کتب الاسلامیه).

22) ر.ک: اصول کافی، ج1، ص 198- 203.

23) ر.ک: بحارالانوار، ج26، ص 58.

24) ر.ک: اصول کافی، ج1، ص 258.

25) ر.ک: اصول کافی: ج1، ص 258.

26) ر.ک: اصول کافی: ج1، ص 273.

بخش اعتقادات شیعه تبیان

منبع:آموزش عقاید، آیة الله مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.