وقتی دنیا خاکستری می شود
در عصر فعلی هرگاه در رابطه با تکنولوژی ارتباطات و پیشرفتها و پیچیدگیهای این سیستم، سخن و بحثی در میان بوده، این موضوع مورد توجه بوده که هیچ تکنولوژی وجود ندارد که بی طرف و خنثی عمل کند و اصول اهر وسیله و تکنیکی با یک ایدئولوژی خاصی همراه است.
هرچند این بحث موافقان و مخالفان بسیاری دارد اما گذر زمان تا حدودی این موضوع را به اثبات رسانده که تکنولوژی واقعاً بی طرف نیست و این موضوع در زمانها و مکانهای مختلف به نوعی بروز یافته است. از طرف دیگر به نظر میرسد مواجهه با این مبحث به گونه ای است که اجازه نمیدهد تا وجدان عمومی افراد و خصوصاً کسانی که دغدغه انحطاط فرهنگ و یا تغییر ان را دارند، بپذیرند که تکنیک یک ایدئولوژی خنثی است.
این تکنیک طی یک صد سال گذشته نشان داده که تمامی شئون و ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسانها را دچار دگرگونی کرده است اما با این وجود، هنوز هم روح جمعی نمیتواند بپذیرد که تکنیک میتواند یک ایدئولوژی باشد. چرا که اغلب افراد از بودن در کنار این تکنولوژی شاد و مسرورند.
احتمالاً در سال 1905 هم کسی نمیتوانست پیش بینی کند که ظهور تکنیکی همچون اتومبیل میتواند موجب بروز چه تغییر و تحولاتی در زندگی اجتماعی بشر شود. در آن زمان کسی نمیتوانست تصور کند که صنعت اتومبیل چطور میتواند بر روابط انسانها با یکدیگر اثر گذارد و بر آنها حکومت کند. ان زمان برای کسی قابل تصور نبود که رشد و تکامل اتومبیل، روزگاری موجب شود تا به دنبال راه چاره ای جهت حفظ محیط زیست و جلوگیری از نابودی ان باشیم. به این ترتیب روزگاری از راه رسید که اتومبیل وسیله ای شد که توانست شکل تازه ای از گفتگوی انسانها با یکدیگر را موجب شود و شاخصه های جدیدی از خصلتهای فردی، و جایگاه اجتماعی را به ما ارائه دهد که ناچار به پذیرش تمامی آنها باشیم. همه اینها چیزی است که گذشت زمان به همراه پیشرفت تکنیک برای ما به ارمغان آورده است و زمان همچنان در حرکت است و این ما هستیم که باید بدانیم چه بر سرمان آمده و چه بر سرمان خواهد آمد و چه چیزهایی در راه است. با این اوصاف به نظر میرسد که کسی نیست که نداند و یا نفهمد که تکنیک درون خود، برنامه ای برای ایجاد تغییر و دگرگونی دارد. اما اغلب کسانی که چنین چیزی را میدانند هم، نمیتوانند به این موضوع معترف باشند، چرا که منافع آنان به مخاطره میافتد و این مسئله نیز، طراحی شده توسط اقتصاد جهانی است که در نهایت به تجارت وسیع و پرسود، میاندیشد.
این ایدئولوژی برای اینکه بتواند پایه های دوام و قوام خود را ثبات بخشد، نیازمند ملتی است که سرسختانه و مشتاقانه، نستوه و استوار، به سیر حرکت جبری و انعطاف ناپذیر تاریخ به سوی پیشرفت و توسعه، باور داشته و این باور جزئی جدایی ناپذیر از پیکره آنها شده باشد
میتوان گفت در شرایط فعلی اگر کسی ادعا کند که تکنولوژی دوست و یاور فرهنگ و امور فرهنگی است، احتمالاً ابله و نادان فرض میشود. چرا که همه ما این تجربه را تا حدودی کسب کردهایم که وقتی تحولات و پیشرفتهای صنعت و تکنیک در قالب رسانهها و وسایل ارتباط جمعی خود را نمایان میکنند، از یک روح ایدئولوژیک به مراتب قویتر و گسترده تر و فراگیرتری آکنده است تا مثلاً تغییراتی که ساختار و آئین نامه های مربوط به رانندگی به دنبال دارد.(1)
وقتی تکنیکی به نام الفبا در میان اقوام گذشته ظهور کرد، بر درک و نحوه فهم و تعلیم و تربیت آنها اثر گذار بود و روابط اجتماعی تازه ای را برای آنها ایجاد کرد به گونه ای که حتی نگرش آنها به تاریخ و مذهب را هم دچار دگرگونی کرد. بعد از این مرحله میتوان به ظهور صنعت چاپ اشاره کرد که به دنبال خود تحولات تازه ای را فرا روی جوامع قرار داد و اکنون زمانی است که ابزار انتقال و مبادله تصاویر با سرعتی برق آسا، به جامعه ای وارد میشود که به دنبال خود، موجب بروز انقلابی فرهنگی میشود و این یک انقلاب و دگرگونی عظیم و جدی است که بدون سازماندهی خاصی و بدون درگیری و بحث و جدلی و بالاخره بدون جنگ و خونریزی، رخ داده است.
آنچه مورد نظر این نوشتار است بیان همین مطلب است که همه ما بدانیم و آگاه باشیم که آنچه امروز میبینیم و آنچه در زندگی هر روزه ما جریان دارد، یک ایدئولوژی تمام عیار است که ممکن است برای بسیاری از افراد ناشناخته و نامرئی باشد. چرا که این یک ایدئولوژی با ویژگیهای منحصر به فرد است. ایدئولوژی که بی کلام است و از هرگونه لفظ و کلامی خالی است اما به مراتب قویتر و مؤثرتر از هر چیزی است.
همه اینها چیزی است که گذشت زمان به همراه پیشرفت تکنیک برای ما به ارمغان آورده است و زمان همچنان در حرکت است و این ما هستیم که باید بدانیم چه بر سرمان آمده و چه بر سرمان خواهد آمد و چه چیزهایی در راه است
این ایدئولوژی برای اینکه بتواند پایه های دوام و قوام خود را ثبات بخشد، نیازمند ملتی است که سرسختانه و مشتاقانه، نستوه و استوار، به سیر حرکت جبری و انعطاف ناپذیر تاریخ به سوی پیشرفت و توسعه، باور داشته و این باور جزئی جدایی ناپذیر از پیکره آنها شده باشد.(2)
مسئله مهم این است که هر یک از ما به تنهایی و افراد جامعه ما در قالب روح نسبت به این تکنولوژی با ویژگیهای یاد شده، چه نگرش و احساسی دارند. برخی ممکن است آن را وسیله و نیروی محرکه ای بدانند که قرار است بشر را به سوی یک بهشت موعود ببرد. برای برخی هم این نگرش وجود دارد که باید از این تکنولوژی ترسید و از تماشای فراورده های آن نباید شادمان شد و بلکه باید به فکر چاره و علاجی برای درمان دردهای ناشی از این مسئله شد.
آنچه مهم است اینکه بدانیم جامعه ما در این رابطه چگونه میاندیشد و چطور عمل میکند؟ آیا عموم مردم ما جزو ان دسته از افرادی هستند که با اقبال فراوان با این ایدئولوژی برخورد میکنند و پذیرای هر نوع محصول و کشف تازه آن و تغییرات ناشی از ورود آن به زندگیشان هستند و یا اینکه در برخی مواقع به مقاومت برمی خیزند و این دغدغه را دارند که خود وهم نوعان خویش را نسبت به اثرات نامرئی تکنولوژی، مطلع سازند....قضاوت با شماست که اولاً تعیین کنید که جزو کدام دسته هستید و ثانیاً نسبت به مزایا و معایب این تکنولوژی، صادقانه معترف باشید و به لزوم چاره جویی بای علاج این درد، بیاندیشید.
پی نوشت:
1- به نقل از نیل پستمن. کتاب زندگی در عیش مردندر خوشی.ص327
2- همان،ص328
فاطمه ناظم زاده
بخش اجتماعی تبیان