تبیان، دستیار زندگی
آغاز علم این است که انسان خدا را بشناسد و پایان هم این است که کارهای خود را به او واگذار کند. این عالی‌ترین نتیجه‌ای است که از خداشناسی نصیب انسان می‌شود. اگر انسان این مقام را پیدا کرد تنها دغدغه او این می‌شود که وظیفه‌اش را انجام دهد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عالی‌ترین نسخه برای آرامش

آرامش


آغاز علم این است که انسان خدا را بشناسد و پایان هم این است که کارهای خود را به او واگذار کند. این عالی‌ترین نتیجه‌ای است که از خداشناسی نصیب انسان می‌شود.


خانه‌ای محفوف به ناراحتی‌ها

«وَ تَخَلَّصْ إِلَى رَاحَةِ النَّفْسِ بِصِحَّةِ التَّفْوِیضِ واطْلُبْ رَاحَةَ الْبَدَنِ بِإِجْمَامِ الْقَلْبِ وَ تَخَلَّصْ إِلَى إِجْمَامِ الْقَلْبِ بِقِلَّةِ الْخَطَإِ؛» 1

زندگی دنیا برای همه انسان‌ها توأم با سختی‌ها و ناگواری‌هایی است. قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی كَبَدٍ؛2 ما زندگی انسان را توأم با رنج و زحمت آفریدیم.» در بینش مادی این خصلت دنیا تفسیر روشنی ندارد. آن‌ها می‌گویند: این سختی‌ها لازمه این دنیا هستند و چاره‌ای از آن‌ها نیست و باید آن‌ها را تحمل کرد. اما در بینش توحیدی این ناگواری‌ها تفسیری عقلانی دارد و آن این است كه این زندگی از آن جهت كه مقدمه‌ای است برای زندگی آخرت و زمینه‌ای است برای این‌كه استعدادهای افراد بروز پیدا كند و در هر مرحله افراد امتحان شوند، باید توأم با خوشی‌ها و ناخوشی‌ها باشد. لذا قرآن می‌فرماید: «وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَیرِ فِتْنَةً؛3 ما شما را با بدی‌ها و خوبی‌ها می‌آزماییم.» در بینش توحیدی، ماهیت این عالم ماهیت پرورشگاه است و بسیار شبیه به دوران جنینی است. در دوران جنینی، نطفه نه ماه باید در رحم باشد تا رشد كند و برای تولد آماده شود. در دنیا این نه ماه مثلا به نود سال تبدیل می‌شود، با این تفاوت که در دوران جنینی در رحم، رشدی طبیعی و جبری وجود دارد، اما در عالم دنیا انسان خود بازیگر میدان است و باید خود را برای زندگی ابدی آماده کند. طبیعی است كه در محیط آزمایش باید خوشی‌ها و ناخوشی‌هایی وجود داشته باشد تا هر كسی جوهر خود را نشان دهد که تا چه اندازه حاضر است برای رضای خدا سختی‌ها را تحمل كند و برای رسیدن به كمالات بالاتر از لذت‌های پست‌تر صرف‌نظر كند.

هرزگی چشم، زبان و گوش باعث می‌شود كه انسان دچار پراكندگی شود و نیروهای او هدر برود و گاهی ضرر هم به انسان وارد شود. لذا امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: اگر می‌خواهی بدنت راحت باشد، سعی كن حواست جمع باشد و اگر می‌خواهی حواست جمع باشد، سعی كن كم خطا كنی

تفویض، عالی‌ترین نسخه برای آرامش

در ابتدای کتاب شرح امثله از کتاب جامع‌المقدمات جمله زیبایی است که می‌گوید: اول‌ العلم معرفة الجبار وآخر العلم تفویض الامر الیه؛ آغاز علم این است که انسان خدا را بشناسد و پایان هم این است که کارهای خود را به او واگذار کند. این عالی‌ترین نتیجه‌ای است که از خداشناسی نصیب انسان می‌شود. اگر انسان این مقام را پیدا کرد تنها دغدغه او این می‌شود که وظیفه‌اش را انجام دهد و ایمان دارد که کسی هست که بهترین نتیجه را بر آن مترتب می‌کند و بهترین راه را برای او انتخاب خواهد کرد. وقتی کار خود را به او واگذار کرد می‌داند که اگر برای او بیماری اصلح باشد او را بیمار می‌کند و اگر سلامتی برای او اصلح باشد نمی‌گذارد بیمار شود یا بیمار بماند.

آرامش

تفویض، انجام وظیفه و اعتماد به خدا در نتیجه

اگر کسی کار را به خدا واگذار کرد آیا معنایش این است که دیگر هیچ کاره است و باید در خانه بی‌کار بنشیند؟ نه،  ما دو نظام داریم، یکی نظام تکوین (واقعیت‌های خارجی) است که این نظامی است که باید به خدا واگذار کنیم. نظام دیگر نظام تشریع است که در آن نظام، خداوند وظایف ما را تعیین کرده است. مثلا اگر خداوند صلاح دانست که کسی مریض شود. این واقعیتی تکوینی است که آن شخص باید نسبت به آن راضی باشد و کار را به خدا واگذار کند. اما این واگذاری منافات با انجام تکلیف ـ که رفتن نزد پزشک است ـ ندارد. این‌که نهایتاً خوب بشوم یا نشوم، نباید برای من فرقی بکند. اگر حضرت ابراهیم علیه‌السلام در جواب نمرود، خدا را این‌گونه توصیف می‌کند که: وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ؛ اگر مریض شدم او مرا شفا می‌دهد ـ نمی‌گوید اگر او مرا مریض کند؛ این ادب ادب عبودیت است ـ معنای این سخن این نیست که ابراهیم علیه‌السلام نزد پزشک نمی‌رفت و دوا نمی‌خورْد و از اسباب استشفا استفاده نمی‌کرد؛ بلکه او دستی را در همه جا می‌دید که این اسباب را می‌گرداند و آمده بود تا دیگران را هم به این سمت هدایت کند. اگر انسان این چراغ را پیدا کرد ناراحتی برای او مفهومی ندارد؛ أَلا إِنَّ أَوْلِیاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُونَ.4چنین انسانی در سن هشتاد سالگی هم مثل یک جوان در کمال نشاط و آرامش است و هیچ دغدغه‌ای ندارد.

تفویض صحیح این است که انسان قدرت انجام کار را دارد و از باب وظیفه هم انجام می‌دهد و با این حال، به خدا اعتماد می‌کند و نتیجه هر چه شد برای او فرقی نمی‌کند

امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: «وَ تَخَلَّصْ إِلَى رَاحَةِ النَّفْسِ بِصِحَّةِ التَّفْوِیضِ؛ اگر می‌خواهی کاملا راحت و آرام باشی کارهای خود را به خدا واگذار کن!» امام علیه‌السلام نمی‌فرمایند «تخلّص الی راحة النفس بالتفویض» بلکه می‌فرمایند: «بصحة التفویض». شاید نکته این باشد که گاه انسان خودش را فریب می‌دهد؛ یعنی واقعا کار را به خدا تفویض نمی‌کند، بلکه از روی تنبلی می‌گوید: کار را به خدا واگذار کردم. این تفویض صحیح نیست؛ بلکه بی‌عرضه‌گی یا تنبلی است. تفویض صحیح این است که انسان قدرت انجام کار را دارد و از باب وظیفه هم انجام می‌دهد و با این حال، به خدا اعتماد می‌کند و نتیجه هر چه شد برای او فرقی نمی‌کند.

طبعا تفویض راهی برای آرامش روح و ریشه‌كن كردن اضطراب، ناراحتی و ترس‌های بی‌جاست. البته این كار آسانی نیست. کسی مثل جابر كه مراحلی از كمال را گذرانده باشد می‌تواند كار خود را به خدا تفویض كند. پس «صحة التفویض» یعنی تفویضی كه واقعا از روی اعتقاد به توحید باشد، نه از روی تنبلی و بی‌عرضه‌گی.

درمان حواس‌پرتی با ترک گناه

بعد می‌فرمایند: وَ تَخَلَّصْ إِلَى إِجْمَامِ الْقَلْبِ بِقِلَّةِ الْخَطَإِ؛ اگر این نسخه درست باشد معنایی که من از آن می‌فهمم این است كه «قلة الخطû یعنی «قلة العصیان»؛ یعنی اگر می‌خواهی حواست جمع باشد و تمركز متعارف داشته باشی سعی كن كم گناه انجام دهی. ما برای رفع نیازها و تأمین خواسته‌هایمان راه‌هایی شرعی و معقول داریم. اما اگر انسان از مسیر صحیح منحرف شود گرفتار هزار پیچ و خم می‌شود. مثلا ارضای غریزه جنسی یک راه فطری دارد و آن ازدواج است. اما وقتی از مسیر صحیح خود منحرف شد: وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ .... * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ5 انسان به انواع دلهره‌ها، دل‌مشغولی‌ها و پراكندگی‌ها مبتلا می‌شود. گاهی یک نگاه حرام ذهن انسان را در تمام روز به خود مشغول می‌کند؛ نه در نماز حواسش جمع است و نه در سایر کارها. اگر چشمش را حفظ كرده بود به این پراكندگی مبتلا نمی‌شد. این پراكندگی به خاطر این است كه از جاده مستقیم فطرت و شرع خارج شده است. اگر انسان بتواند خود را از خطاها و گناهان حفظ كندـ سعادت حقیقی هم جز این راهی ندارد ـ خواهد دید كه در اثر اطاعت خدا، خیلی بیشتر آرامش، تمركز و حواس‌جمعی برای‌ او حاصل می‌شود و اگر روزی در دام شیطان بیافتد خواهد دید كه انواع پراكندگی‌های ذهنی دامن‌گیر او می‌شود، به طوری که كارهای عادی‌ را هم نمی‌تواند درست انجام ‌دهد. هرزگی چشم، زبان و گوش باعث می‌شود كه انسان دچار پراكندگی شود و نیروهای او هدر برود و گاهی ضرر هم به انسان وارد شود. لذا امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: اگر می‌خواهی بدنت راحت باشد، سعی كن حواست جمع باشد و اگر می‌خواهی حواست جمع باشد، سعی كن كم خطا كنی.

پی نوشت ها :

1 . تحف العقول، ص 285.

2 . بلد، 4.

3 . انبیا، 35.

4 . یونس، 62.

5 . مؤمنون، 5-7 و معارج، 29-31.

                                                                                                                               فرآوری :محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.