تبیان، دستیار زندگی
چه کنیم که این راه را بتوانیم بپیماییم؟» طبعا می‌توان بر اساس آیات و روایات جواب‌هایی به این پرسش داد، اما باز این سؤال مطرح می‌شود که: «چه کنیم تا بتوانیم به این دستورات عمل کنیم ؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عاشقی، راهکار اخلاقی شدن


خدا

بالاترین کمالی که انسان می‌تواند به آن نایل شود مقامی است که اسم آن قرب به خدای متعال است و او برای رسیدن به این مقام باید رفتارهای خاصی که موجب رضای خداست انجام دهد و ارزش‌های اخلاقی اسلامی را رعایت کند این سؤال مطرح می‌شود که: «چه کنیم که این راه را بتوانیم بپیماییم؟»


چه کنیم که اراده ما به این کارها تعلق گیرد؟» برای این منظور روش‌هایی در قرآن کریم و روایات اهل‌بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و سیره بزرگان بیان شده است که بررسی آن‌ها می‌تواند راه‌هایی را پیش پای ما بگذارد، اما نهایتا توأم با نوعی تعبد است. انسان تمایل دارد سرّ مطلب را به خوبی بفهمد. البته مؤمنانی که تسلیم اوامر اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند نیازی به این بررسی‌ها ندارند، اما اولا: دانستن اسرار و حکمت‌های دستورات شرع و راه‌های انبیا علیهم‌السلام برای همه انسان‌ها مفید خواهد بود. ثانیاً: جوانان عصر ما خیلی آمادگی پذیرفتن مسائل تعبدی را ندارند و می‌خواهند خودشان حکمت دستورات را بفهمند. این خصلت می‌تواند نشانه رشد عقلانی جوان‌ها باشد و عیبی هم ندارد.

اما برای انجام همان کارهای اولیه هم انسان نیازمند انگیزه‌ است. سؤال این است که این انگیزه چگونه پیدا می‌شود؟

توسعه در مفهوم «لذت»

تا وقتی که ما کاری را دوست نداشته باشیم برای انجام آن انگیزه پیدا نمی‌کنیم. به تعبیر دیگر باید آن کار برای ما لذت داشته باشد. البته لذت تنها شامل لذت‌های حیوانی نمی‌شود که همه در ابتدا درک می‌کنیم و درک آن احتیاج به تفکر، حکم عقل و حکم شرع ندارد. می‌توان گفت: لذت یعنی حالتی که با انجام کاری حاصل می‌شود که موافق وجود و فطرت ماست.

وقتی یکی از دوستان ما نیاز کوچکی از ما را برآورده می‌کند چه قدر ممنون او می‌شویم و از او تشکر می‌کنیم؟! میلیون‌ها بلکه میلیاردها نعمت در هر لحظه‌ای ما را احاطه کرده است. آیا نباید کسی را که این‌ نعمت‌ها را به ما می‌بخشد دوست داشته باشیم؟!

اگر این توسعه را در مفهوم لذت قائل باشیم می‌توانیم بگوییم: حال خوشی که بندگان خوب خدا در نیمه شب در اثر مناجات با خدا پیدا می‌کنند هم نوعی لذت است. مفهوم لذت می‌تواند آن‌قدر توسعه پیدا کند که حتی درباره ذات خدای متعال هم قابل استعمال باشد. برخی بزرگان گفته‌اند: درباره خدا به جای التذاذ تعبیر «ابتهاج» به کار رفته است، اما به هر حال ابتهاج و لذت از یک مقوله‌اند. ما می‌توانیم مفهوم لذت را توسعه داده بگوییم:‌ وقتی امری با فطرت موجودی موافق باشد مفهومی از این مقام انتزاع می‌شود که نام آن لذت است. بنابراین ما هر کاری بخواهیم انجام دهیم و از هر چه که قرار باشد بگذریم باید برای ما لذتی داشته باشد.

یاد خدا

عشق الهی، نابودکننده محبت‌های پست

در مناجات شعبانیه آمده است:‌ «الهی لم‌یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک؛ خدایا! تنها در وقتی می‌توانم از گناه دست بشویم که برای محبت خویش مرا بیدار کنی.» گناهان، کشش‌ و لذتی دارند که انسان را پای‌بند می‌کنند. پس همان‌طور که برای خارج شدن از جاذبه چیزی باید نیرویی قوی‌تر از نیروی جاذبه آن بر آن وارد کرد، انسان هم برای فرار از جاذبه گناه باید جاذبه قوی‌تری پیدا کند تا بتواند از گناه صرف‌نظر کند.

مسأله مهم توجه تعارض و تزاحم دو لذت است؛ لذت گناه و لذت انس با خدا. اگر انسان خدا را دوست داشته باشد و مزه انس با خدا را بچشد انجام افعال اخلاقی و خداپسند و گذشتن از کارهای پست برای او آسان خواهد شد. انسان هر کسی را دوست داشته باشد بسته به مقدار محبتی که قلب او را احاطه کرده کارهایی را انجام می‌دهد که محبوبش بپسندد. این محبت می‌تواند به جایی برسد که در طول شبانه‌روز هیچ فکری جز رضایت محبوب برای انسان باقی نگذارد. کسی که چنین محبتی از خدا در دل داشته باشد دیگر مشکلی نخواهد داشت و نیازی به تلاش فراوان، برنامه‌ریزی و ... برای اطاعت او و ترک معصیت پیدا نمی‌کند.

اما بحث ما یافتن راه‌کار برای کسانی است که هنوز چنین محبتی ندارند.  می‌دانیم که دوست داشتن خدا، هم وجود دارد هم باید خدا را دوست داشت. قطره‌ای از آن محبت هم در دل ما وجود دارد، اما باید به جایی رسید که با یاد خدا و توجه به خدا بر همه گناهان غلبه کرد.

منطق لذت، راه‌کار کسب انگیزه کارهای اخلاقی

در ابتدای راه و پیش از تربیت دینی، لذت‌های حسی بر اکثر انسان‌ها غلبه دارد، اما به تدریج که انسان رشد عقلانی و اجتماعی پیدا می‌کند لذت‌های دیگری را هم حس می‌کند. بنابراین برای صرف‌نظر کردن از برخی لذت‌های مادی نامطلوب و غیراخلاقی، انگیزه‌ رسیدن به لذت‌های مادی بالاتر می‌تواند انسان را یاری کند. انسان به راحتی چلو کباب را بر نان کپک‌زده ترجیح می‌دهد. تربیت الهی و اسلامی هم براساس همین اصول و واقعیت‌های فطری شکل گرفته است.

انسان هر کسی را دوست داشته باشد بسته به مقدار محبتی که قلب او را احاطه کرده کارهایی را انجام می‌دهد که محبوبش بپسندد. این محبت می‌تواند به جایی برسد که در طول شبانه‌روز هیچ فکری جز رضایت محبوب برای انسان باقی نگذارد. کسی که چنین محبتی از خدا در دل داشته باشد دیگر مشکلی نخواهد داشت و نیازی به تلاش فراوان، برنامه‌ریزی و ... برای اطاعت او و ترک معصیت پیدا نمی‌کند

با توجه به این مقدمات بار دیگر موضوع بحث این جلسه را مرور می‌کنیم: «چه کنیم که بتوانیم ارزش‌های اخلاقی را در زندگی خویش پیاده کنیم؟» جواب این پرسش این است که در ابتدا انسان باید سعی کند که به لذت‌های بالاتر از لذت گناه توجه کند و لذت‌های پست را برای رسیدن به آن لذت‌های ارزش‌مندتر ترک کند تا کار او اخلاقی و ارزشمند شود. مضمون بیانات قرآن کریم، به خصوص در آیاتی که در مکه نازل شده‌اند، توجه دادن به همین ‌لذت‌های ارزشمندتر است. از این رو وقتی سخن از نعمت‌های بهشتی می‌شود نعمت‌هایی را ذکر می‌کند که از سنخ لذت‌های دنیاست و انسان به آن‌ها تمایل دارد (وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ؛1 مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى‏1). برای انسانی که وجود این نعمت‌ها را باور کند، گذشتن از لذت‌های کمتر آسان می‌شود. پس راه‌کار تربیتی برای ایجاد انگیزه انجام دستورات اخلاقی، توجه‌دادن انسان‌ها به لذت‌های بالاتری است که در صورت ترک لذت‌های کمتر نصیب‌شان می‌شود. خداوند متعال هم می‌داند ما چگونه موجودی هستیم. از این‌رو با همین روش با ما رفتار می‌کند. وعده‌های الهی عین واقعیت است، ولی بیان مکرر آن برای تشویق و ترغیب ماست. اما کسانی که کمی فکرشان عمیق‌تر و همت‌شان بلندتر است و روابط عاطفی را خوب درک می‌کنند توجه به این نعمت‌ها محبت صاحب آن‌ها را در دلشان زیاد می‌کند.

خداوند سعی می‌کند نعمت‌های خود را برای بندگانش ذکر کند تا او را دوست بدارند. خداوند به حضرت موسی -علی نبیّناوآله‌وعلیه‌السلام- وحی فرمود: «موسی کاری کن که مردم مرا دوست بدارند!» موسی علیه‌السلام عرض کرد: «خدایا! چه کنم که مردم تو را دوست بدارند؟» خداوند فرمود: «نعمت‌های من را به یاد آن‌ها بیاور!»2ما به درستی درباره نعمت‌هایی که اطرافمان را فرا گرفته است فکر نمی‌کنیم. اگر واقعا فکر کنیم محبتمان به خدای متعال افزایش می‌یابد. درباره همین چشم، گوش، دست، پا، هوایی که تنفس می‌کنیم، آبی که می‌آشامیم و ... باید فکر کنیم و قدر آن‌ها را بدانیم. قرآن می‌فرماید: «أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیكُم بِمَاء مَّعِینٍ؛3 اگر روزی آبی که از آن استفاده می‌کنید فرو برود و دیگر در روی زمین وجود نداشته باشد چه کسی برای شما آب می‌آورد؟» وقتی آب کم یا آلوده می‌شود، یا وقتی هوا کثیف و تنفس مشکل می‌شود، آن‌وقت می‌فهمیم که آب و هوای سالم و فراوان چه نعمت‌های بزرگی هستند. وقتی یکی از دوستان ما نیاز کوچکی از ما را برآورده می‌کند چه قدر ممنون او می‌شویم و از او تشکر می‌کنیم؟! میلیون‌ها بلکه میلیاردها نعمت در هر لحظه‌ای ما را احاطه کرده است. آیا نباید کسی را که این‌ نعمت‌ها را به ما می‌بخشد دوست داشته باشیم؟!

پی نوشت ها :

1 . محمد، 15

2. ارشادالقلوب، ج1 ص116

3 . ملک، 30

فرآوری : محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع :‌پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.