سیری بر تاریخچه اصول فقه
تاریخ اصول فقه
( مباحث پیرامون پیدایش و سیر تحوّل علم اصول )
تاریخ ، به معناى تبیین چگونگى پیدایش یک چیز و بررسى سیر تغییر و تحول آن در بستر زمان مى باشد ، بنا بر این، تاریخ اصول فقه ، بررسى چگونگى پیدایش و سیر تحول و تطور علم اصول در طول زمان است .
براى علم اصول ، در طول تاریخ ، دوره هایى متصور است که برخى از آنها به اهل سنت اختصاص دارد ، برخى به شیعه و برخى هم بین هر دو مذهب مشترک است:
دوره اول ، دوره تأسیس:
در میان اصولیون شیعه و اهل سنت ، درباره مؤسس علم اصول اختلاف است ؛ اهل سنت بر این عقیده اند که واضع و مؤسس علم اصول ، " شافعى " است ، اما اصولیون شیعه معتقدند کاربرد قواعد اصولى ولو در سطحى بسیار ساده ، در صدر اسلام معمول و متعارف بوده است ، ولى واضع و مؤسس علم اصول فقه ، امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) می باشند .
دوره دوم ، دوره تصنیف:
این دوره از لحاظ نقص و کمال و آمیختگى و عدم آمیختگى با سایر علوم ، به چند دوره قابل تقسیم است که در اینجا مقصود ، دوره آغاز تصنیف است .
مسائل علم اصول که در گذشته استقلال نداشت و در خلال مسائل فقهى مطرح مى شد ، در این دوره ، استقلال خود را به دست آورد .
از نظر اصولى هاى شیعه ، اولین مصنف علم اصول ، " هشام بن حکم " است که کتاب الفاظ و مباحث آن را تصنیف کرد و پس از او " یونس بن عبد الرحمن " کتاب " اختلاف الحدیث " را که درباره مبحث تعادل و ترجیح است بر اساس نظریات امام موسى بن جعفر ( ع ) تصنیف نمود .
طبق این دیدگاه ، نظر برخى از اصولیون اهل سنت که " شافعى " را اولین مصنف علم اصول مى دانند ، مردود است ، زیرا شافعى متأخر از " هشام بن حکم " و " یونس بن عبدالرحمن " می باشد .
دوره سوم ، دوره اختلاط:
این دوره ، که دوره آمیختگى علم اصول با علم کلام است ، به اهل سنت اختصاص دارد . متکلمان اهل سنت ـ به خصوص معتزله که بیشتر اهل بحث و جدل بودند ـ در علم اصول وارد شده و آن را تا حد زیادى از مسیر اصلى خود که استنتاج احکام فرعى است ، منحرف ساختند و مسائل اصولى را ، کلى و مجرد از مسائل فرعى ، مطالعه و بررسی نمودند .
کتاب هایى که در این دوره تصنیف شده غالبا" از متکلمان ، به خصوص معتزلى ها ، است .
دوره چهارم ، دوره کمال و استقلال:
این دوره ، به شیعه اختصاص دارد و در واقع ، دومین دوره تدوین اصول فقه شیعه است .
در این دوره ، علم اصول سادگى اولیه خود را از دست داده ، کمال و پختگى پیدا کرد و تا حدود زیادی، از آمیختگى با مسائل علم کلام رهایى یافت .
برخى از امتیازات این دوره عبارت اند از:
1 ـ کمال علم اصول در نزد شیعه ، 2 ـ استحکام مبانى و قوت استدلال بر آن ها ، 3 ـ استقلال و تخلص نسبى علم اصول از مسائل علم کلام .
اصولیان معروف این دوره عبارت اند از:
1 ـ " ابن ابى عقیل " .
2 ـ " ابن جنید " مؤلف کتاب " کشف التمویه و الالتباس " ( این دو ، در اصطلاح فقها ، به قدیمین معروف هستند ) ؛
3 ـ " محمد بن محمد بن نعمان " معروف به " شیخ مفید " که کتابى به نام الرسالة الاصولیة دارد ،
4 ـ " سید مرتضى " مؤلف کتاب " الذریعة الى اصول الشریعة " .
5 ـ " شیخ طوسى " مؤلف کتاب " عُدّة الاصول " .
دوره پنجم ، دوره رکود استنباط:
این دوره از وفات "شیخ طوسی" تا عصر "ابن ادریس حلی" ادامه داشت که حدود یک قرن اجتهاد شیعه متوقف ماند .
اصولى هاى معروف این دوره عبارت اند از:
1 ـ " حمزة بن عبدالعزیز " معروف به "سلار"، صاحب کتاب التقریب ؛
2 ـ " شیخ سدیدالدین محمود بن على حمصى رازى " صاحب کتاب " المصادر " .
دوره ششم ، دوره نهضت مجدد:
این دوره به وسیله " محمد بن احمد بن ادریس حلى " آغاز شد .
نام برخى از اصولى هاى معروف این دوره در زیر مى آید:
1 ـ " محقق حلى " مؤلف کتاب " نهج الوصول الى معرفة الاصول " و کتاب " معارج الاصول " .
2 ـ " علامه حلى " مؤلف کتاب " تهذیب الوصول الى علم الاصول " .
3 ـ " فخر المحققین " مؤلف کتاب " غایة السؤول فى شرح تهذیب الاصول " ،
4 ـ " شهید ثانى " مؤلف کتاب " تمهید القواعد " ،
5 ـ " شیخ بهایى " مؤلف کتاب " زبدة الاصول " .
دوره هفتم ، دوره ضعف:
این دوره ، در اثر نهضت اخبارى ها به وجود آمد و از مهم ترین پیش آهنگان این نهضت ، مولى " محمد امین استرآبادى " مؤلف کتاب " الفوائد المدنیة " بود.
در این دوره ، بر اثر برخورد شدیدى که میان " اخبارى ها " و " اصولى ها " وجود داشت ، کتاب هاى مهمى در علم اصول تألیف شد ، همانند:
1 ـ " غایة المأمول فى شرح زبدة الاصول " اثر فاضل جواد .
2 ـ " وافیه " اثر فاضل تونى ،
3 ـ " حاشیه معالم الاصول " اثر ملا صالح مازندرانى .
دوره هشتم ، دوره جدید:
این دوره که از اواخر قرن دوازدهم آغاز شد ، با قیام مرحوم " وحید بهبهانى " و شاگردان مکتب وى ـ همانند " سید مهدى بحر العلوم " ، " شیخ جعفر کاشف الغطاء " ، " میرزا ابوالقاسم قمى " ، " سید محسن أعرجى کاظمى " ، " مولا احمد نراقى " ، " شیخ محمد حسن نجفى " ، (صاحب جواهر) و " شیخ انصارى " ـ بر ضد اخبارى گرى ، علم اصول فقه به تدریج به اوج کمال خود رسید .
برخى از کتاب هایى که در این دوره تالیف شد ، عبارت اند از:
1 ـ " الفوائد الحائریة " تألیف وحید بهبهانى .
2 ـ " قوانین الاصول " اثر میرزاى قمى .
3 ـ " مفاتیح الاصول " اثر احمد بن محمد مهدى نراقى .
4 ـ " الفصول فى علم الاصول " ، نوشته شیخ محمد حسن بن عبدالرحیم ،
5 ـ " فرائد الاصول " ، اثر شیخ مرتضى انصارى ،
6 ـ " کفایة الاصول " ، نوشته آخوند خراسانى .
منابع :
1. مرتضی بن محمد امین انصاری ، فرائد الاصول جلد1، صفحه (ج،ع)
2. علی نقی حیدری ، اصول استنباط ،ص 41
3. محمد باقر صدر ، معالم الجدیده للاصول ص 46
تهیه و تنظیم : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان