ازدواج به شرط جیب پر پول
وقتی مشکلات اقتصادی زیاد میشود، تعداد زیادی از افراد هم بیکار هستند و یا درآمدهایشان کفاف زندگی را نمیدهد، قطعا این مشکلات تاثیرات خود را بر روی نهاد خانواده میگذارد.
یک دلیل مهم برای این موضوع این است که افراد قبل از تشکیل خانواده انتظاراتی داشتند و وقتی وارد زندگی میشوند و انتظارات آنها با واقعیتهای زندگی سازگار نیست دچار مشکلات فراوانی میشوند.به عنوان مثال فکر می کردند در خانه مستقل خودشان زندگی خواهند کرد اما با افزایش قیمت مسکن امکان تامین خانهای مستقل نیست، در نتیجه افراد با روبرو شدن با مشکلات فراوان ترجیح میدهند به دلیل مشکلات به وجود آمده از یکدیگر جدا شوند.
با توجه به افزایش قیمتها و تورم و گرانی مسکن، آمار ازدواج همچنان سیر نزولی یافته و به خاطر افزایش مشکلات زناشویی به ویژه اختلالات جنسی آمار طلاق روند صعودی خواهد گرفت. زنان سرپرست خانوار با افزایش سالیانه 60 هزار نفر یکی از اصلیترین مشکلات اجتماعی بوده و اشتغال زایی و کارآفرینی در جهت توانمندسازی آنان باید به طور جدی پیگیری شود. افزایش آمار بیکاران تحصیل کرده ادامه یافته و تلاش گسترده ناتوی فرهنگی برای جذب نخبگان جامعه ما تشدید خواهد شد.
افزایش قیمتها و بالارفتن خرج زندگی مردم بر اخلاق و معنویات هم اثر گذاشته است و منجر به تغییر ارزشها، هنجارها، روابط زناشویی، طلاق و ازدواج خواهد شد.افرادی که میخواستند ازدواج کنند و این روزها قیمت ها اینگونه افزایش یافته، باعث میشود تا از ازدواج منصرف شوند و در نتیجه روابط ناسالم در جامعه به وجود میآید و ازدواج به تاخیر میافتد. همچنین نزاعهای درون خانواده افزایش مییابد. روابط خانوادگی مورد تهاجم قرار میگیرد و مردان نمیتوانند زمانی را با خانوادههایشان بگذرانند.
هنگامی که 50 درصد درآمد یک فرد فقط برای مسکن او هزینه میشود، این فرد برای تامین مایحتاج زندگی مجبور می شود به شغل دوم و گاهی سوم رو ببرد و با روح و جانی خسته به خانه بازگردد که احتمال کاهش آستانه تحمل و بروز هرگونه آسیب و پرخاشگری و دیگرآزاری را در او بالا میبرد
مشاهده میشود که آمار طلاق از 5/9 درصد در 10 سال قبل به 24 درصد رسیده و افزایش چشمگیری پیدا کرده است. در شش ماه اول امسال نیز طلاق 6 درصد افزایش داشته این در حالی است که ازدواج 5 درصد کم شده است. سوالی که در اینجا به وجود میآید این است که چرا چنین اتفاقی رخ داده و چه عواملی در این قضیه دخیل هستند؟
در بررسی این قضیه نمیتوان صرفا یک عامل را دخیل دانست بلکه عوامل متعدد و گوناگون دست به دست هم میدهند تا کار به اینجا بکشد. به عنوان مثال یکی از مسائل خیلی مهم و تاثیرگذار که گاهی نقش آن نادیده گرفته میشود، تورم و گرانی جنسهاست.
در این شرایط که قیمت اجناس و هزینههای مسکن و زندگی روزبهروز افزایش مییابد، افراد فقیرتر شده و دیگر کسی حاضر نیست ازدواج کند چرا که از زیر بار چنین مسوولیت سنگینی رفتن میترسد و نمیداند آیا میتواند از پس هزینههای امرار معاش یک خانواده برآید یا نه. از این رو، فقط نمیتوان به جوانها توصیه کرد که بروید ازدواج کنید و این سنت را انجام بدهید بلکه باید به شرایط اقتصادی آنها و جامعه نیز توجه کرد که آیا اصلا با این درآمدها و با این مخارج میتوانند چنین کاری را بکنند یا نه، آن هم در شرایطی که عدهای بیکار هستند و حتی کار ندارند چه برسد به این که درآمد خوبی داشته باشند یا خیر.
در اینجا باز هم باید روی این نکته تاکید کنیم که دولتها موظف به تولید کار هستند و اگر تولید کار صورت بگیرد بسیاری از این مشکلات حل خواهد شد. با تولید کار و کاهش فقر، بسیاری از آسیبهای اجتماعی که امروزه آسیبشناسان را نگران کرده است حل خواهد شد. در کنار تولید کار، باید روی هزینههای زندگی نیز کار شود که کاهش پیدا کنند.
هنگامی که 50 درصد درآمد یک فرد فقط برای مسکن او هزینه میشود، این فرد برای تامین مایحتاج زندگی مجبور می شود به شغل دوم و گاهی سوم رو ببرد و با روح و جانی خسته به خانه بازگردد که احتمال کاهش آستانه تحمل و بروز هرگونه آسیب و پرخاشگری و دیگرآزاری را در او بالا میبرد. از آنجا که میزان درآمدها کفاف زندگی را نمیدهد، اشخاص باید با توانی دوچندان به کار بپردازند و تمام انرژی خود را برای کار بگذارند و در این میان، جای کمی برای احساس و منطق باقی میماند و با پایین آمدن منطق، ممکن است دست افراد در خانه و جامعه روی افراد دیگر بالا برود.
اگر بخواهیم استانداردها را ببینیم، بر آن اساس باید 25 درصد از درآمد فرد صرف کرایه خانه شود، 25 درصد صرف خوراک و پوشاک، 25 درصد صرف تفریحات و بیماری و 25 درصد صرف پسانداز. این در حالی است که گاهی مشاهده میشود تمام درآمد یک فرد فقط بخشی از کرایه خانه او را تامین میکند! این مسائل است که جوانان را از رو آوردن به سمت ازدواج بازمیدارد و به آسیبهای اجتماعی و خشونتها در جامعه نیز منجر خواهد شد.
در این شرایط که قیمت اجناس و هزینههای مسکن و زندگی روزبهروز افزایش مییابد، افراد فقیرتر شده و دیگر کسی حاضر نیست ازدواج کند چرا که از زیر بار چنین مسوولیت سنگینی رفتن میترسد و نمیداند آیا میتواند از پس هزینههای امرار معاش یک خانواده برآید یا نه
نکته قابل توجه و صد البته تاسف آور آن که برخی از مسئولان محترم، اگرچه نسبت به گرانی لجام گسیخته این روزها کم توجه- نمی گوییم بی توجه- هستند اما اکثریت قریب به اتفاق آنها از سلامت نفس و دست های پاک برخوردارند و بسیاری از ناهنجاری ها، از جمله گرانی مورد اشاره را کسانی به مردم و مخصوصا اقشار مستضعف جامعه تحمیل می کنند که در میانه این میدان به بازی ناجوانمردانه مشغولند. این عده از فرصتی که مسئولان بی توجه برای آنان فراهم می آورند و با سوءاستفاده از فقدان نظارت و بازرسی، مردم را سرکیسه می کنند و نتیجه آن که سختی معیشت به مردم تحمیل می شود، بی اعتمادی و نارضایتی نصیب مسئولان نظام می شود ولی ثروت های بادآورده و نامشروع به کیسه بی انتهای غارتگران می ریزد.
فراوری:طاهره رشیدی بخش اجتماعی تبیان
منابع: خبر آنلاین / آفتاب