خوان میرو، نقاش شاعرپیشه
خوان میرو ، نقاش و طراح اسپانیایی (1893-1983)یک از برجسته ترین نمایندگان سورئالیسم انتزاعی به شمار می آید.
سبک کودکانه و بی پیرایه اش اگر چه همانندیهایی با شیوه "پل کله" دارد، کاملا شخصی و متمایز است. وی در فاصله سالهای 1907 تا 1915م در بارسلون آموزش دید. در اوان هنرجویی ، شیفته نقاشی های قرون وسطایی و هنر مردمی اسپانیایی، و صور هنر" آرنوو" در معماری" گائودی" شد. در آثار اولیه اش تحت تاثیر "سزان" و نقاشان "فوویسم" بود. طی جنگ جهانی اول با "دلنه" به پرتقال رفت. سپس در 1920م در پاریس اقامت گزید، تاثیراتی از "پیکاسو" و "گریس" گرفت و نیز از طریق اینان با نقاشی "هانری روسو" آشنا و به آن جلب شد. در دهه 1920م ، با سورئالیست ها همکاری نزدیک داشت. "آندره برتون"، آثار او را " سورئالیست تر از تمامی نقاشان سورئالیست دیگر" خواند. در سال 1925م به اتفاق "ماکس ارنست"، طراحی صحنه و لباس برای باله " رومئو و ژولیت" به کارگردانی " دیا گلیف" را بر عهده گرفت.
سادگی رنگها و نمادهای بیانگر نقاشیهایش در دهه 1930م بر "کاندینسکی" و محتملا "پیکاسو" اثر گذاشتند. در سال 1940م به بارسلون باز گشت و به نقطه اوج خلاقیت خود دست یافت. پس از وی، "گورکی"، "کالدر" و بسیاری دیگر از معاصرانش تحت تاثیر آثار او قرار گرفتند. او چندین نقاشی دیواری و طرح کاشی کاری برای بناهای عمومی در آمریکا و فرانسه اجرا کرد، مانند: " خورشید و ماه" برای بنای یونسکو پاریس(1955-1958م).
نقاشیهای "میرو"، کارهای خودجوشی به نظر میآیند و برخی از آنها گویی در کوته زمانی کشیده شدهاند. درهر صورت به آن " خودکاری روانی ناب " که "آندره برتون" در پیاش بود میگرایند
در واقع هنرمند همبسته با سورئالیسم که توانست در امریکا نفوذ خاصی داشته باشد، "خوان میرو" است. وی در پاریس به سورئالیسم، اساساً به واسطه شعر آن گرایش یافت. وی از بوم به عنوان صفحهای کوچک یا بزرگ برای بازگویی حرفهایش استفاده میکرد.لکههایی بر صفحه مینهاد و آن را مالش میداد تا پیش از آن که انواع مختلف نشانهها و نمادها را به آن بیفراید، یک حضور تجسمی به آن بدهد. نشانهها و نمادهای او در فضا مبهم و کم عمقِ به وجود آمده به وسیله لکهها، معلقند. احساس می کنیم که بیانیه شخص به خصوصی برایمان قرائت میشود که زبان و آرایش کلامیاش، هم چون مکاشفه بسیار درونی صاحب زبان، صبغه فردی دارد، ولی نافذیت آن توجه ما به خود جلب میکند.
چه بسا چنین آفرینشی نقاشیهایی سوپره ماتیستی "مالویچ" را برایمان تداعی کند، ولی نقاشیهای" مالویچ "برون گرا هستند و به فضای کیهانی و آن چه نقاش، حقیقت کلی و غیرشخصی تصور میکند نظر دارند. زبان نشانهای "میرو" نیز، که در نگاه نخست دشوار مینماید، هنگامی برایمان قابل فهم میگردد که با کار او رابطه برقرار کنیم و از رهگذر آن، به درک دل مشغولیهای عادی و بسیار انسانی او نائل آییم. اگر "صفحه سفید" "مالویچ" یک فضای بیرونی است، صفحه "میرو" یک دیوار آشناست و نشانههای او اغلب هم چون دیوار نوشتههاییاند که زندگیهای شخصی همه ما انسانها را روایت میکنند. نقاشیهای "میرو"، کارهای خودجوشی به نظر میآیند و برخی از آنها گویی در کوته زمانی کشیده شدهاند. درهر صورت به آن " خودکاری روانی ناب " که "آندره برتون" در پیاش بود میگرایند. "میرو "در نقاشیهایش با فرمهای کاملاً انتزاعی کار میکند. فرم ها همیشه نماد حسهای تجربی او هستند و به ندرت ممکن است اشاراتی به حیات حیوانی نداشته باشند.ولی گاه نشانهها و فرمهایی که به کار میبرد، هیچ مدلویی ندارند. چند نشانه پراکنده در روی رنگ زمینه، هویت تابلو را مشخص میکند. به نظر میآید در این نقاشی لخت هر عنصر فرمی یا رنگی، بالاترین ارزش ممکن خود را داراست. این صرفهجویی در فرم در کنار گشاده دستی در رنگ و انداره از مشخصههای نقاشی بعد از جنگ امریکاست.
در اغلب آثار "میرو" نوعی بی خیالی شادمانه و متانت جدی در هم آمیخته اند. این خصوصیت را حتی در نخستین نقاشیهای پیکرنمای او نیز می توان باز شناخت. سورئالیسم راه به سوی بیان کامل ذهنیت وی گشود. ولی رفتار عقلانی نسبت به عناصر کارش را از دست نداد. ترکیب بندی " پرده مزرعه" (1921-22م) ، که از برجسته ترین نقاششی های اولیه سورئالیست او به شمار می رود، نمایانگر تلفیقی دقیق میان برخورد آزادانه و محاسبه پیچیده است. وی به تدیج نشانه یی شوخ و شعرانه خود را پیدا کرد که با رنگهای شاد و درخشان و شکل های متفاوت و انداموار و پیچان مشخص می شد. مانند" کارناوال دلقک" (1924-1925م).
او همواره از محیط، فرهنگ و میراث هنری زادگاه خود " کاتالنیا" مایه می گرفت. در زمان جنگ داخلی اسپانیا ، همدردی خود را با مردم میهنش در اثری تحت عنوان " طبیعت بیجان با کفش کهنه" (1937م) نشان داد که اشاره ای شاعرانه و غم انگیز به فقر ملت اسپانیا بود. طی سالهای بعد ، پیش از پیش به صور انتزاعی و بدوی گرایید، ولی هنچنان خیالپردازی، شوخ طبعی و بیان استعاری خود را حفظ کرد. سبک نومایه "میرو" در اوج شکوفایی اش حاوی عناصری از غرابت سورئالیسم، ساختمان انتزاعی و گرایش تزیینی بود.
از مشهور ترین آثار وی می توان به " چشم انداز یک منظره"، " اندرونی هلندی" ، " زن" ، " زنان و پرنده و مهتاب" و " آّی شماره 2" اشاره کرد.
سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منبع:
دایره المعارف هنر/رویین پاکباز/ انتشارات فرهنگ معاصر/ 1378
هنر مدرن/ نوربرت لینتن/ ترجمه علی رامین/ نشر نی/ 1382