ابزارهای کاری منافقان
بیان امیرمؤمنان درباره استقامت اصحاب پیامبر و شِکوه آن حضرت از مردم زمان خویش در بعضی از بخشها فرمود: "لَقَدْ رَأَیْتُ أَصْحابَ خلیلی " محمد(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فَمَا أَرَی أَحَداً یُشْبِهُهُمْ مِنْکُمْ "؛ فرمود من یاران پیامبر را دیدم سالیانی با آنها بودم آنها که در خدمت حضرت بودند من همه آنها را دیدم، یکی از شما شبیه آنها نیستید آخر من با شما چطور کشور را اداره کنم؟!
برخی از ویژگیهای منافقان در بیان امیرمؤمنان(علیهالسلام)
وجود مبارک حضرت امیر پیرامون چهره منافقان فرمود: اینها کسانیاند که "یَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ یَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً " اینها "لَهُمْ به کلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَی کُلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ "؛ اینها در هر بیتی در هر خانهای در هر دستگاه یک عامل نفوذی دارند (هر جا بروید اینها یک عامل نفوذی دارند) در ماتمْ اشکِ آماده دارند، هر جا بروی خواه در میان مردم بروی نفوذ دارند یا در دستگاههای حکومت بروی نفوذ دارند و کارشکنی میکنند؛ اینها "لَهُمْ به کلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَی کُلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکُلِّ شَجْوٍ " یعنی برای هر غم و غصه و اندوه "دُمُوعٌ "؛ یک اشک آماده دارند. این گروهِ نفوذی گسترده که همه جا هستند، فرمود اینها هر جا بروی، "لَهُمْ به کلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ "؛در هر راه اینها کُشته فراوان دارند و کمتر کسی است که کشته سمّ اینها نباشد؛ بعضیها را با سمّ بعضیها را با تیغ، بالأخره "لَهُمْ به کلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَی کُلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ " این کارهایشان است.
ابزارهای کاری منافقان
بعد فرمود اینها ابزارهای گوناگونی دارند؛ در یکی از بیانات نورانی دیگر حضرت امیر فرمود بعضیها اصلاً درس میخوانند برای اینکه خلاف شرع کنند مثلاً فقه میخواند برای اینکه معصیت کند چون در فقه برای هر معصیتی یک موارد استثنایی هست، کدام گناه است که در اسلام در موارد ضرر و حَرج و تزاحم استثنا نشده؟ فرمود این اصلاً میخواند برای اینکه معصیت بکند مواظب اینها باشید! خب چه کار میتوانیم بکنیم؟!
فرمود اینکه نمیآید در حوزههای علمی درس بخواند تا یلِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْی بشود که بلکه این درس میخواند برای اینکه یک گناه مشروع داشته باشد! فرمود اینها بارشان به این سبک است که برای هر چیزی "قَدْ أَعَدُّوا لِکُلِّ حَقٍّ بَاطِلاً وَ لِکُلِّ قَائِمٍ مَائِلاً "؛ برای هر راه مستقیمی، یک کژی فراهم کردند و برای هر حقّی یک باطلِ نقد دارند، "وَ لِکُلِّ حَیٍ قَاتِلاً "آن کسی که زنده است در یک حکومت اسلامی، درصدد ترور او هستند درصدد مرگ او هستند؛ اینها "قَدْ أَعَدُّوا لِکُلِّ حَقٍّ بَاطِلاً وَ لِکُلِّ قَائِمٍ مَائِلاً وَ لِکُلِّ حَیٍ قَاتِلاً " اینها را در اوّلین جمعه بعد از خلافت فرمود.
بیان امیرمؤمنان درباره استقامت اصحاب پیامبر و شِکوه آن حضرت از مردم زمان خویش در بعضی از بخشها فرمود: "لَقَدْ رَأَیْتُ أَصْحابَ خلیلی " محمد(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فَمَا أَرَی أَحَداً یُشْبِهُهُمْ مِنْکُمْ "؛ فرمود من یاران پیامبر را دیدم سالیانی با آنها بودم آنها که در خدمت حضرت بودند من همه آنها را دیدم، یکی از شما شبیه آنها نیستید آخر من با شما چطور کشور را اداره کنم؟!
اگر ـ خدای ناکرده ـ نسل سوم انقلاب شبیه نسل اول انقلاب نباشد ادامهاش بسیار مشکل است؛ فرمود من آنها را دیدم "لَقَدْ رَأَیْتُ أَصْحابَ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه وآله وسلم) فَمَا أَرَی أَحَداً یُشْبِهُهُمْ مِنْکُمْ ". در خطبه دیگر فرمود ما اگر در زمان پیامبر مثل شما بودیم که درخت اسلام سبز نمیشد شاخه اسلام سبز نمیشد: "مَا قَامَ لِلدِّینِ عَمُودٌ وَ لاَ اخْضَرَّ لِلإِیمانِ عُودٌ "؛ این درخت تناور اسلام با این خونها سبز شده، ما اگر مثل شما بودیم و بیتفاوت بودیم که درخت اسلام سبز نمیشد میوه نمیداد شاخه نمیداد (این را در خطبه دیگر فرمود) اما در این خطبه فرمود من آنها را هم دیدم شما را هم دیدم، من در یک ربع قرن از نزدیک اوضاع شما را میدیدم.
عدم آشنایی نسل سوم با فضایل امام علی(علیه السلام)، مشکلی فراروی حکومت آن حضرت مهمترین مشکل وجود مبارک حضرت امیر این بود که با نسل سوم انقلاب روبهرو بود؛ فرمود نسل اول انقلاب که رحلت کردند یا شهید شدند، نسل دوم انقلاب که در سنّ ما هستند آنها یا از کار افتادهاند یا مریضاند یا از جامعه جدا شدند یا مُردند و مانند آن، من هستم و نسل سوم، من چه چیزی به شما بگویم؛ سوابق خودم را در مکه بگویم که نمیدانید، مبارزات خودم را در مدینه بگویم که نمیدانید، از اصحاب رسول خدا بگویم که ندیدید، سخنان آن حضرت را بگویم که نشنیدید، از خودم بگویم که نمیدانید، از پیامبر بگویم که نمیدانید بلکه شما وضع موجود را میبینید، کسی باید باشد که وارث حرفهای گذشته باشد.
این میشود "میراث فرهنگی "؛ درست است گچبُری و گچکاری و امثال اینها را حفظ کردن چیزی خوبی است اما خون آن افرادی که سی سال قبل در سنگفرش های این کشور ریخته شد این را میگویند "فرهنگ " و این میراث را باید حفظ کرد؛ این میشود "میراث فرهنگی ". اینکه گفتند علما ورثه انبیایند؛ یعنی این؛ اگر گفتند شما وارثان انبیا باشید یعنی این؛ "اغزوا تُوَرّثوا أبناءکم مَجدا " یعنی این.
وجود مبارک حضرت امیر فرمود شما باید با این شرایط با من همراه باشید تا من بتوانم قیام بکنم و حکومتی تشکیل بدهم. در خطبه دیگر فرمود با شما اداره کردن کشور سخت است: "کُلَّمَا حِیصَتْ مِنْ جَانِبٍ تَهِتَّکَتْ مِنْ آخَرَ "؛ فرمود شمایِ نسل سومیها مثل آن لباس مُندرِس و کهنهای هستید که خیّاط یک گوشهاش را رفو و اتو میکند گوشه دیگرش پاره میشود، آن گوشه را میدوزد این گوشه ویران میشود؛ "کُلَّمَا حِیصَتْ مِنْ جَانِبٍ تَهِتَّکَتْ مِنْ آخَرَ ". خب یک لباس کهنه همین است دیگر اما اگر نو باشد و مستقیم باشد اینچنین نیست.
ثناگویی منافقان نسبت به دیگران جهت ستایش شدن از سوی آنها
فرمود این نفاق در همه شئون ظهور میکند؛ "یَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ یَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ " ـ شما این مطبوعات را نگاه کنید! این حرفها اگر نتواند جامعه را اصلاح کند، بسیار مشکل است کسی بتواند جامعه اصلاح کند.
اینکه در مهمترین نمازهای رسمیِ حکومت اسلامی یعنی نماز جمعه در خطبه اول تذکر به تقوا، در خطبه دوم تذکر به تقوا، مکرّر تقوا مکرّر تقوا مکرّر تقوا، برای همین است، چون تنها مشکل ما این است ـ فرمود اینها اینچنیناند؛ اینها مدّاحی و کُرنش و تملّق و چاپلوسی را به یکدیگر قرض میدهند؛ در مجلس پرجمعیّتی یکی وارد شرق مجلس شد یا یکی وارد غرب مجلس شد، از دور برای این بلند میشود که این هم برای او بلند شود!
در روزنامهها همین طور است در گفتنها همین طور است؛ اینها مدح و ستایش را به یکدیگر قرض میدهند تا دیگران هم جبران کنند نه اینکه برای رضای خدا از کسی قدرشناسی کنند، بله اگر کسی عالم باشد مؤمن باشد وارسته باشد در خدمت انقلاب باشد، تجلیل از او و احترام به او فضیلت است و ثواب دارد اما اگر کسی احترام بکند برای اینکه احترام بگیرد این یک داد و ستد سیاسی است فرمود این نفاق است.
منافقان، حزب شیطان و چگونگی سمّ سوزان بودن آنها
بعد در پایان فرمود اینها "لُمَةُ الشَّیْطَانِ وَ حُمَةُ النِّیْرَانِ "؛ اینها باند شیطاناند ،حزب شیطاناند ، گروه شیطاناند. این یک حقیقت است مجاز نیست؛ این شَیاطِینُ الإنْسِ وِالْجنی حقیقت است؛ اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ بیراهه رفت اگر به طرف شهوت رفت یکَالْأَنْعَامِی میشود حقیقتاً و اگر ـ خدای ناکرده ـ به طرف مَکر و بازی رفت شیطان میشود بالحقیقه؛ اینچنین نیست که مجاز باشد؛ فرمود اینها یشَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّی از یک سو و یأُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّی از سوی دیگر.
در بیان نورانی حضرت امیر هست که "فَهُمْ لُمَةُ الشَّیْطَانِ " یعنی اینها باند شیطاناند یک "وَ حُمَةُ النِّیْرَانِ "؛ حُمه یعنی سَمّ، چون سمّ سوزنده است سوزش دارد و شبیه آتش است، فرمود حُمه نیراناند.
در سوره مبارکه "جن " فرمود ظالمین هیزم جهنماند ـ اسراری در قیامت است که بسیاری از آنها در دسترس ما نیست ما فقط اعتراف میکنیم به نفهمی و اقرار داریم به جمیع ما جاء به النبی و اهله؛ اما این را ظاهرش را میفهمیم ـ فرمود وقتی جهنم میخواهد مشتعل بشود سه عنصر دارد؛ شما اگر این کارخانههای ذوب آهن یا کارخانههای دیگر را اگر بخواهید بررسی کنید این سه عنصر دارد:
یک موادّ اوّلیه دارد برای سوخت و سوز حالا یا زغال سنگ است یا بنزین است یا نفت است یا گازوئیل است آن را میریزند (یک)، یک ماده آتشزا دارد آتشزنه دارد تیانتی دارد موادّ منفجره دارد که وقتی آن را به این مواد زدی این گُر میگیرد و مشتعل میشود (دو)، بعد آن آهن یا آن فلز را میریزند و داغ میکنند این (سه) کارِ کارخانه این است کوره همین است؛ هر سه را ذات اقدس اله در قرآن فرمود همین انسان است: یوَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً ؛آنها که اهل قَسطاند اهل ظلماند اهل جورند، اینها هیزماند اینها را ما اول میآوریم تهِ جهنم پُر میکنیم اینها هیزماند؛ آن موادّ منفجره، تیانتی، آتشزا، آتشزنه، آتشگیره به نام یوَقُود النّاری ، که رهبران کفرند را میریزیم داخل این یکَدَأْبِ آلَ فِرْعَوْنَی ، همین که اینها را ریختیم این داخل این جهنم گُر میگیرد بعد بقیه را هم میریزیم: یفِی النَّارِ یُسْجَرُونَی. اینها را که میفهمیم البته هزارها چیز دیگر هم هست بله آنها را نمیفهمیم ولی اینها روشن است. اگر اینها روشن است بیان نورانی حضرت امیر را که فرمود اینها سمّ سوزاناند باور میکنیم؛ این تشبیه نیست؛ فرمود: "هُم لُمَةُ الشَّیْطَانِ وَ حُمَةُ النِّیْرَانِ ". اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیّئات أعمالنا!
وظیفه انسان هنگام مشاهده وجود یا فقدان علائم نفاق در خویش
وجود مبارک حضرت سیمای حکومتش را از نفاق و منافقان تنزیه کرده است. لازم نیست کسی وارد کادر سیاسی یا نظامی منافقانِ معروف بیفتد، این اوصاف را مینشیند بررسی میکند، اگر خدای ناکرده در خود یافت که خودش را تطهیر میکند و اگر انشاءالله در خودش نیافت شاکر است و خدا را شکر میکند و در آغاز همین خطبه آمده است: «نَسْألُهُ لِمِنَّتِهِ تَمَاماً وَ بِحَبْلِهِ اعْتِصَاماً»؛ از خدا میخواهد که این منّت را و این نعمت را اتمام کند از یک سو و توفیق اعتصام و تمسّک به حبل متین را به او عطا کند از سوی دیگر که امیدواریم ذات اقدس اله توفیق ادراک معارف اله و اعتقاد به آنها و تخلّق به آنها و عمل به آنها و نشر آنها را نصیب همه ما بفرماید! فرآوری : زهرا اجلال بخش نهج البلاغه تبیان
منبع : بیانات علامه جوادی آملی