آموزش کلمات 1
گاهی با آموزش قواعد عربی و گاهی با آموزش کلمات نزد شما می آییم، همان گونه که در زبان و ادبیات فارسی برای بیان اشیاء نزدیک و دور از کلماتی خاص استفاده می شود در زبان عربی نیز به همین شکل است:
این ( مذکر ) هذا
این ( مؤنث ) هذه
آن ( مذکر ) ذلک
آن ( مؤنث ) تلک
مانند قُلتُم أَنّی هذا قُل هُوَ مِن عِندِ أَنفُسِکُم ( آل عمران – 165 )
گفتید : این مصیبت از کجاست ؟ بگو : از ناحیه ی خود شماست .
هذا : ضمیر اشاره به نزدیک / مذکر
تِلکَ آیاتُ الکِتابِ المبین ( یوسف – 1 )
آن ، آیات کتاب مبین و روشنگر است .
تلک : ضمیر اشاره به دور / مؤنث
وَ أَوحَینا إلَیه لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمرِهِم هذا و هم لا یَشعُرون ( یوسف – 15 )
به او وحی فرستادیم که آن ها را در آینده از این کارشان با خبر خواهی ساخت در حالی که آن ها نمی دانند .
هذا : ضمیر اشاره به نزدیک / مذکر
حرِّمَ ذلکَ علی المُؤمنین ( نور – 3 )
آن کار بر مؤمنان حرام شده است .
ذلک : ضمیر اشاره به دور / مذکر
یوسُفُ أَعرِض عَن هذا وَ استَغفِری لِذَنبِک ( یوسف – 29 )
یوسف ! از این ( جریان ) صرف نظر کن و تو نیز ای زن از گناهت استغفار کن .
هذا : ضمیر اشاره به نزدیک / مذکر
وَ قُلنَ حاشَ لِلّه ما هذا ، بَشَراً إِن هذا إِلّا مَلَکٌ کریمٌ ( یوسف – 31 )
و گفتند : منزّه است خدا ، این بشر نمی باشد، این جز یک فرشته ی بزرگوار نیست .
هذا : ضمیر اشاره به نزدیک / مذکر
ذلک الدّین القَیّمِ و لکنَّ اکثر النّاس لا یعلمون ( یوسف – 40 )
آن همان دین ثابت و پایدار است ولی بیشتر مردم نمی دانند .
ذلک : ضمیر اشاره به دور / مذکر
هذه بِضاعَتُنا رُدَّت إِلَینا ( یوسف – 65 )
این سرمایه ی ماست که به ما باز پس داده شده است .
هذه : ضمیر اشاره به نزدیک / مؤنث
اکنون برای جاهای خالی در آیات شریفه زیر گزینه ی مناسب را بر می گزینیم :
اکنون با کلمات دیگر در درون متن آشنا خواهیم شد
ذهَبَ علی إِلَی المَدرسةِ و دَخَلَ فی ( کلاس ) ( الصَفّ ، الساعة ، الجبل ) و رأی ( دانش آموزان ) ( الاثواب ، التلامیذ ، الحدائق ) .
هو جَلَسَ عَلَی ( صندلی ) ( اللَّحَة ، القَمَر ، الکُرسّی ) و فَتَحَ کِتابَه .
نَظَرَ المعلّمُ إلیه وَ سَأَلَه : ما هذا یا علیِّ ؟ قال علیُ : ( این ) ( هذا ، ذلک ، تلک ) کتابی و ( من ) ( أنا ، أنت ، هو ) أَقرَءُ کتابی .
نَظَرَ علیُّ إلی ( پنجره ) ( الحدیقة ، النافذة ، الجبل ) و شاهد ( سیب )
( البرتقال ، السیارة ، التفاح )
علی الشَّجَرَة ، کان ذلک التفاح ( قرمز ) ( أَحمَر ، أزرَق ، أبیَض ) .
هو ( خارج شد ) ( دَخَلَ ، ذَهَبَ ، خَرَج ) من الصَّف و ( چید ) ( أَخَذَ ، قَطَفَ ، نَظَرَ) ذلک التُّفاح و ( آن را خورد ) ( أَکَلَهَ ، شاهَدَه ، ذهب إلیه ) و قالَ لِنَفسه : کان ذلک تفاحاً ( خوشمزه ) ( جمیلاً ، أحمر ، لذیذاً ) و لکن عندما دخل فی الصَّف نَظَرَ إلیه المعلّم و قال : ( به نظر خودت ) ( بِرَأیِک ، بِکلامِک ، بِقَلبِک )
هل کان عَمَلُک عَمَلاً ( خوب ) ( سَیِِّئاً ، جَیِّداً ، جمیلاً ) ؟
قال المعلّم له : ( اشکالی ندارد ) ( لا بَأس ، لا مشکلة ، لا شی ء ) و لکن
( بهتر بود ) ( کان سیّئاً ، کان جمیلا ً ، کان من الأفضل ) أن تَأکُلَ ذلک تفاح مع ( هم کلاسی هایت ) ( زملائک ، أصدقائک ، جیرانک )
أَدرَکَ علیٌّ أَنَّ مِنَ الأحسَن أَن ( دوست بدارد ) ( تکره ، تعمل ، تحبّ ) للآخرین مثلما تحبّ ( برای خودش ) ( لِنَفسه ، للآخرة ، لصدیقة )
اکنون می خواهیم بدانیم چگونه کلمات را جمع ببندیم :
مفرد مثنی جمع
( دو تایی ) ( بیش از دو تا )
کتاب کتابان کُتُب
شجرة شَجَرَتان أشجار
سیارة سیارتان سیارات
نافذة نافذتان نوافذ
قلم قلمان أقلام
بیت بَیتان بُیُوت
رجل رجلان رجال
صفّ صفّان صفوف
تلمیذ تلمیذان تلامیذ
مدرسة مدرستان مدارس
همان گونه که دقت کردید برای بیان چیزی که دو تاست ، با افزودن " ان " به انتهای کلمه ی مفرد آن را تبدیل به مثنّی ( دو تایی ) می کنیم و برای بیان جمع یک چیز صیغه های متفاوتی وجود دارد که در طرح های دیگر بدان پرداخته ایم .
اکنون گزینه ی مناسب را برای جاهای خالی بر می گزینیم :
وَ قُل لِ ... ی یقولوا التی هی أَحسَنُ ( بندگان ) ( ع ، ب ، د ) : ( عبد ، عبدان ، عباد ) ( اسراء – 53 )
به بندگانم بگو : " سخنی بگویند که بهترین سخن باشد "
الّذینَ کذَّبوا بالکِتابِ وَ بِما أَرسَلنا به ... نا فَسَوف یَعلَمون
( - فرستادگان ) ( ر ، س ، ل ) ( رُسُل ، رسولان ، رسول )
کسانی که کتاب و آن چه را بر فرستادگانمان فرستادیم تکذیب کردند ، به زودی خواهند دانست .
أُدخُلوا ... جهنَّمَ خالدین فیها ( در ها ) ( ب ، ا ، ب ) ( باب ، أبواب ، بابان ) ( غافر – 76 )
ار درهای جهنم داخل شوید در حالیکه در آن جاودان خواهید ماند .
و هو الَّذی خَلَقَ ... و الأرضَ ( آسمان ها ) ( س ، م ، د ) ( السماء ، السّماءان ، السّموات ) ( هود – 7 )
او کسی است که آسمان ها و زمین را آفرید .
فَتَلَقّی آدَمُ مِن رَبّه ی ... فَتابَ علیه إِنه هو التّواب الرحیم
( کلمات ) ( ک ، ل ، م ) (کلمتان ، کلمات ، کلمة ) ( بقره – 37 )
پس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت ( و با آن ها توبه کرد ) و خداوند توبه ی او را پذیرفت زیرا او توبه پذیر و مهربان است .
یَومَ تَبیَضُّ ... و تَسوَدُّ ... ( چهره ها ) ( و ، ج ، ه ) ( وجه ، وجوه ، و جهان ) ( آل عمران – 106 )
( آن عذاب عظیم ) روزی خواهد بود که چهره هایی سفید و چهره هایی سیاه می گردد .
وَ جَعَلوا لِلّهِ مِمّا ذَرَ أَمِنَ الحَرثِ و ... نصیباً ( چهار پایان ) ( الاَنعام ، نعم ، انعم ) ( انعام – 136 )
آنها ( مشرکان ) سهمی از آن چه خداوند از زراعت و چهار پایان آفریده برای او قرار دادند ( و سهمی برای بت ها ) .
رَسُولُ مِنَ اللّهُ یَتلوا ... مُطَهَّرَة ( کتب ) ( صحیفَة ، صحیفتان ، صُحُف ) ( بینة – 2 )
پیامبری از سوی خدا ( بیاید ) که کتب پاک آسمانی را ( بر آن ها ) بخواند .
تَنَزَّلُ ... و الرُّوحُ فیها بِإذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ اَمر ( فرشتگان ) ( الملائکَة ، الملک ، الملکان ) ( قدر – 4 )
فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای ( تقدیر ) هر امری نازل می شوند .