اهمیت توسعه اخلاق در کیفیت زندگی
آثار توسعه ی اخلاق مىتواند نشانگر توسعه ی اخلاق باشد، اما از آنرو كه اخلاق علت تام و منحصر آنها نیست در شمار شاخصهاى آن نمىگنجند. ولى این آثار، پیامدهاى قطعىتوسعه اخلاق تلقى مىشوند كه نقش اساسى و بىبدیل گسترش فرهنگ معنویتخواه و فضیلتپرور در پدید آمدن این آثار انكارناپذیر است.
امنیت اجتماعى آراستگى افراد جامعه و شهروندان به فضایل اخلاقى و نظاممندى ساختارهاى اجتماعى بر مبانى اخلاقى، انگیزهها و شرایط جرم و جنایت را كاهش داده و محدود مىسازد. در نتیجه عمل كردن مطابق الگوهاى عمل مجرمانه و تخلف از ارزشهاى اخلاقى و تعدّى از هنجارهاى حقوقى و قانونى را دشوار مىسازد.
بازدارندگى اخلاق نسبت به اعمال مجرمانه با بسیارى از نظریههاى كجروى سازگارى دارد. نظریه كلاسیك جرمشناسى كه علت جرم را گزینش و انتخاب خود فرد و ماهیت آن را ارادى مىداند،1 مىپذیرد كه تحقّق ارزشهاى اخلاقى در فرد و جامعه سبب كاهش تصمیمات غیرعقلانى و سوءاختیار مىشود.
نظریة اثباتگرایى زیستى روانى كه جرم را معلول ویژگىهاى مجرم و نارسایىهاى فردى مىداند، موافق است كه با تقویت ارزشهاى اخلاقى و اهتمام به تربیت اخلاقى مىتوان به نوعى «مداخله پیشینى» (earlyintervention) را در روند پیشیگرى اعمال كرد.2
نظریه فشار نیز كه با روىكردى اجتماعى در تحلیل جرم و كجروى، ساختارها و فرصتهاى جرمخیز اجتماعى را علت پدید آمدن فشار اجتماعى و در نتیجه رفتار مجرمانه مىداند،3 اذعان مىكند كه توسعه ی اخلاق اجتماعى و اخلاق سیاسى بهویژه تحقّق اصل عدالت موجب كاهش گسست اجتماعى (Socialdisjuncture) و سایر آسیبهاى فشارزا مىشود. سایر نظریات نیز بهگونهاى است كه با توسعه ی حوزههاى گوناگون اخلاق خانواده، اخلاق اجتماعى، اخلاق سیاسى، و ارائه نظام اخلاقى غیرنسبى مبتنى بر مبانى معرفتشناسى واقعگرا و پایدار، مصادیق مورد تبیین و كانونهاى تحلیل خود را از دست مىدهند.
نظریه انگزنى4 به قدرت انگزنى و بدنام كردن دیگران از سوى برخى - مثلاً برخورداران از مناصب قضایى- در جامعه مىپردازد این نظریه رفتار مجرمانه را تعریفپذیر در خلال كنش اجتماعى مىداند.5 بنابراین جرم معمولاً در ارتباط با قدرت موجود معنى پیدا مىكند و به رفتاری که در چارچوب ارزش ها و اهداف اقتدار نباشد، گفته می شود. این امر با توسعه اخلاق راستین و غیرنسبى در اجتماع و كجروى دانستن عمل فرد یا نهاد یا جامعه انگزننده، فضاى مانور خود را از دست مىدهد.
نظریه فمینیستى با توسعه ی اخلاق خانوادگى و بازیابى جایگاه ارزش زن با تحكیم هنجارهاى اخلاقى تنگ دامنه مىگردد. و البته بخشى از مدعیات و مطالبات فمینیستى جذابیت خود را از دست مىدهد و امنیت روانى به محیط خانواده بازمىگردد.
بهداشت روان رفتار ناهنجار اخلاقى و زیر پا گذاشتن ارزشهاى اخلاقى بیش از هر چیز خود فرد را به اضطراب و نگرانى و حتى افسردگى و پریشانى دچار مىكند. لذا یكى از علل این عوارض روانى احساس گناه و شرم است.6 زیرا هنجارشكنى و فرو نهادن ارزشهاى اخلاقى، وجدان فرد را با تضاد مواجه ساخته و نتیجه ی این تضاد درونى فشار عصبى و تنیدگى است. رفتارهاى ضداخلاقى به صورت عوامل بیمارىزاى رفتارى عمل كرده و سلامت روان را تهدید مىكند و حتى مىتواند تغییرات ایمنىشناختى زیانبخش در ساختار روانتنى فرد پدید آورد.7
در مقابل شخصیتى كه مىتواند ارزشهاى اخلاقى را حفظ كند اگرچه در عمل بیرونى با محدودیت مواجه مىشود ولى در كنشهاى روانى است كه انسجام وجود دارد و احساس رضایت شخصى، آرامش و خودپندارى مثبت به صورت عوامل شخصیتى تأثیرگذار بر سلامت روان او را در وضعیت مطلوب و پایدار قرار مىدهد. خودكنترلى (Self-contrd) به عنوان یكى از ویژگىها و شاخصهاى انسان سالم مهارتى است كه در عمل حاصل مىشود.8 و شخصیت اخلاقى به خوبى از این مهارت برخوردار است و آن را بهكار مىگیرد.
در جامعهاى كه ارزشهاى اخلاقى نهادینه شده و افراد آن براى زندگى با ارزشهاى اخلاقى آماده شدهاند، خودكنترلى اخلاقى به راحتى امكانپذیر است و این جنبه از بهداشت روانى بهگونه مطلوبى تأمین مىشود كه آرامش، احساس رضایت شخصى و خودپنداری مثبت را براى فرد متخلّق بهدنبال دارد.
پی نوشت ها:
1- راب وایت و فیونا هینز، جرم و جرمشناسى، ترجمه على سلیمى، 1383، مؤسسه پژوهشى حوزه و دانشگاه، ص53.
2- نك: همان، ص110.
3- همان، ص143.
4 - labelling
5- همان، ص185.
6- خلاصه روان پزشكى، ج2، ص161 و 184.
7- جان وینمن، روانشناسى سلامت، ترجمه حمزه عبدى، مجله نقد و نظر، شماره اول و دوم، سال نهم، ویژه دین و بهداشت روان، ص113.
8- رابین دیماتئو، روانشناسى سلامت، ج1، سمت، ص163.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : برگرفته از سایت گفتگوی دینی