دادائیسم
بررسی مولفههای دادئیستی در گرافیک،نقاشی، سینما، موسیقی، شعر و تئاتر.
در این نوشتار به بررسی دیدگاههای دادائیستی در انواع هنر پرداخته شده است
سبک دادائیسم یکی از مکاتب فراگیر در همه هنرها در آغاز قرن بیستم بود که بر سبکهای پس از خود، تاثیرات تعیینکننده داشت.
در ابتدای این پژوهش، بسترهای بروز این سبک بررسی شده و سپس جنبههای دادائیستی هر یک از هنرهای مورد بحث، تحلیل میشود.
ـ بستر سیاسی اجتماعی: با آغاز جنگ اول جهانی در 1914 سوئیس اعلام بیطرفی کرد و این سبب شد تا هنرمندان معترض کشورهای درگیر جنگ، به این کشور مهاجرت کنند. کانون تجمع این هنرمندان شهر زوریخ شد. آنها در اعتراض به جنگ و آنچه سببساز جنگ شد در کلوپ شبانه والتر که توسط هوگو بال راهاندازی شده بود، گرد هم میآمدند. بال این کلوپ را در 1916 به راه انداخت تا مجالس شعرخوانی به همراه موسیقی در اعتراض به جنگ برگزار کند.
ـ اندیشهها: دادائیستها معتقد بودند هنر مدرن، یکی از علتهای بروز جنگ بود و از این رو به مخالفت با سبکهای آن زمان (فوتوریسم، اکسپرسیونیسم و سمبولیسم) پرداختند. دادائیستها بر این باور بودند که کوبیسم به هنر بورژوا تبدیل شده است. آنها اصول پابرجای چیستی هنر را به چالش کشیدند. به طور کلی میتوان ویژگیهای فکری دادائیستها را چنین جمعبندی کرد: هیچگرایی برخاسته از افکار نیهلیستی، هرج و مرج طلبی، خردستیزی، هنجار ستیزی، تناقضگویی، نفی همه چیز، شک به همه چیز، آزادی بیحد، سنت شکنی، ساختارشکنی، رد کردن نقد، رد کردن مدرنیسم، بداههگویی و تاکید بر شانس و تصادف، موقتی دانستن امور و ...
ـ دادائیسم در گرافیک: کورت شوایتزر (1948 – 1887) آلمانی جزو نخستین طراحان گرافیک پیرو این سبک است. او مجله مرز را طراحی و منتشر میکرد. چینش اتفاقی، حروف درهم و برهم و پرهیز از نظاممندی، ویژگی بارز آثار او همفکرانش است. او پس از افول این سبک، با یان شیکولد، گروه طراحان حروف نوین تبلیغات را تاسیس کرد و سرانجام پس از به قدرت رسیدن نازیها در آلمان، به نروژ فرار کرد و بعد به انگلستان رفت.
جرج گروس (1959 – 1893) دیگر طراح آلمانی این سبک است. اگرچه بیشتر در زمینه تصویرسازی و کاریکاتور فعال بود.
جان هرتفیلد (1968 – 1891) سیاسیترین گرافیست این سبک بود. او که گرایشهای کمونیستی داشت، در آغاز فعالیت نازیها، به مبارزه با افکار آنها پرداخت و طرح جلد و پوسترهای فراوانی با تکنیک فتومونتاژ پدید آورد که در همه آنها هیلتر را به سخره میگرفت.
من ری، تئو وان دوزبرگ و هانس آرپ از دیگران هنرمندانی بودند که آثار گرافیک به شیوه دادئیسم خلق کردند.
دادائیستها معتقد بودند هنر مدرن، یکی از علتهای بروز جنگ بود و از این رو به مخالفت با سبکهای آن زمان (فوتوریسم، اکسپرسیونیسم و سمبولیسم) پرداختند. دادائیستها بر این باور بودند که کوبیسم به هنر بورژوا تبدیل شده است. آنها اصول پابرجای چیستی هنر را به چالش کشیدند. به طور کلی میتوان ویژگیهای فکری دادائیستها را چنین جمعبندی کرد: هیچگرایی برخاسته از افکار نیهلیستی، هرج و مرج طلبی، خردستیزی، هنجار ستیزی، تناقضگویی، نفی همه چیز، شک به همه چیز، آزادی بیحد، سنت شکنی، ساختارشکنی، رد کردن نقد، رد کردن مدرنیسم، بداههگویی و تاکید بر شانس و تصادف، موقتی دانستن امور و ...
ـ دادائیسم در سینما: سینماگران دادائیست اعتقادی به استفاده از بازیگر نداشتند و به صورت تصادفی از رنگ و اشکال هندسی آنهم به طور مستقیم روی نگاتیو فیلم استفاده میکردند. مطرحترین اثر سینمایی این سبک، فیلم گرونیکا به کارگردانی آلن رنه است. این فیلم 10 دقیقهای برداشتی از تابلو گرونیکا پیکاسو است. فیلم آنتراکت ساخته رنه کلر نیز چنین است. مک لارن کانادایی هم با استفاده از خط و رنگ و حک مستقیم آنها روی امولسیون فیلم، تصاویر بدیعی خلق کردد. سینمای دادائیسم، بعدها زمینهساز سینمای تجربی، سینمای آوانگارد و سینمای زیرزمینی شد.
ـ دادائیسم در شعر: به عقیده داداها شعر نوعی هستی و زندگی است. شعر در كلمات خلاصه نمیشود، بلكه در عمل ظاهر میشود كه همان زندگی است. شعر دادائیستها مخالف قواعد و قوانین فنی شعر بود و با نوعی كلاژ لفظی براساس تصادف و همنشینی غیرمنطقی و اتوماتیکوار كلمات شكل میگرفت. تریستان تزارا در یكی از بیانیههای خود اعلام كرد:" اگر میخواهید شعر بگویید تنها كافی است مقاله روزنامهای را انتخاب كنید، تک تک كلمات آن را ببرید و داخل كیسهای بریزید و پس از به هم زدن آن، یكی یكی كلمات را از درون كیسه بیرون آورید و به همان ترتیب روی كاغذ بازنویسی كنید و پس از پایان یافتن، شعر شما حاضر است و شما شاعر شدهاید"!
ـ دادائیسم در تئاتر: اجرای فیالبداهه بازیگران، بازیگری نویسنده، صحنه نامرتب، موسیقی پر سر و صدا و نامناسب از مشخصات نمایشهای دادائیستی بود. دادائیستها در این هرج و مرج، تماشاگران را نیز با خود همراه میكردند و آنان را به بازی میكشاندند. تماشاگران با پرت كردن اشیا بر روی صحنه، دست و سوت زدن، فریاد کشیدن و ناسزا گفتن در واقع وارد جریان نمایش میشدند. بازیگران در طول نمایش، بارها تغییر چهره میدادند. دادائیستها این را از ابداعات و ابتكارات خود میدانستند.
ـ دادائیسم در موسیقی: آثار موسیقایی دادائیستها، غیرمتعارف بود. آثار آنها همهمهای از سر و صدا و آهنگهای گوشخراش بود كه از اعتقادشان به تغییر، تناقض و بینظمی ناشی میشد. فعالیتهای آنها سبب شد "موسیقی نو" شکل بگیرد که قواعد کلی موسیقی را بهم میریخت.
بخش هنری تبیان
منبع: سایت رسم