تبیان، دستیار زندگی
اسلام، بازرسان حکومت را به عیون یعنى چشم هاى حکومت تعبیر مى کند زیرا به راستى بازرس، چشم حکومت و حاکم است و حکومتى که نظام بازرسى صحیح و مطمئن نداشته باشد، همانند کورى است که معایب را نمى بیند و در منجلاب عیوب و مفاسد، غوطه ور مى شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش رهبر در نظارت بر کارگزاران حکومتی


اسلام، بازرسان حکومت را به عیون یعنى چشم هاى حکومت تعبیر مى کند زیرا به راستى بازرس، چشم حکومت و حاکم است و حکومتى که نظام بازرسى صحیح و مطمئن نداشته باشد، همانند کورى است که معایب را نمى بیند و در منجلاب عیوب و مفاسد، غوطه ور مى شود.


توصیه های رهبر به طلاب

نظام بازرسى در حکومت اسلامى و نقش رهبر در مقابل آن

در مورد کارگزاران و مأموران دولتى، نقش و وظیفه رهبر تنها به انتخاب و منصوب نمودن آنها و رسیدگى به زندگى و امور مادى و احتیاجاتشان، محدود نمى شود، بلکه رهبر، پس از به کار گماردن مأموران و عمّال حکومتى، وظیفه دارد که دائماً مراقب اعمال و رفتار آنان باشد.

مراقبت نسبت به طرز انجام وظیفه مأموران، نحوه برخوردشان با افراد ملت، صحت یا سقم گزارش هایى که آنان درباره پیشرفت امور و انجام وظایف خود به رهبر مى دهند، میزان درستى و نادرستى شکایاتى که مردم از عمّال حکومتى دارند و براى زمامدار مى فرستند و ده ها مسأله دیگر، همه و همه از جمله مواردى است که یک زمامدار شایسته نه تنها حق رسیدگى به آنها را دارد، بلکه این از وظایف بسیار مهم و سازنده اوست زیرا هرگاه زمامدار مراقب اعمال و رفتار کارگزاران و مأموران دولتى نباشد، دور نیست که افرادى از آنها به سوءاستفاده از منصب و مسؤولیت خود بپردازند و با ظلم و تعدّى به مردم و دستیازى به خیانت و بى عدالتى و فساد، مردم را نسبت به حکومت مأیوس و بدبین سازند و نظام جامعه را از هم بپاشند. لذا براى جلوگیرى از این وضع، مراقبت و نظارت دائمى بر کارهاى مأموران ضرورت دارد و براى نیل بدین منظور، برقرارى یک نظام بازرسى دقیق و مطمئن که گزارش هاى صحیح و قابل اعتمادى درباره کارمندان به زمامدار ارائه دهند، از جمله وظایف حاکم است.

طبیعى است که این بازرسان باید از نزدیک ترین و مورداطمینان ترین افراد نسبت به رهبر و اشخاصى متّقى، مؤمن، خدا ترس و اهل امانت و صداقت باشند و رهبر در مورد وفادارى و راستى و درستى آنها نسبت به خود کاملاً مطمئن باشد و یقین بداند که اخبار و گزارش هاى آنان به دور از هر گونه دروغ و خدعه و خدشه اى خواهد بود، و جز خدمت به خدا و اسلام و حکومت اسلامى چیز دیگرى را در بازرسى امور و تهیه گزارش هاى خود در نظر نخواهد گرفت.

نظارت پنهانى

از جمله مسائل مهم مطرح شده در ارتباط با نظام بازرسى این است که اسلام، بازرسان حکومت را به عیون یعنى چشم هاى حکومت تعبیر مى کند زیرا به راستى بازرس، چشم حکومت و حاکم است و حکومتى که نظام بازرسى صحیح و مطمئن نداشته باشد، همانند کورى است که معایب را نمى بیند و در منجلاب عیوب و مفاسد، غوطه ور مى شود. از این رو على (علیه السلام) به زمامدار اسلامى رهنمود مى دهد که این چشم ها (بازرسان) را مخفیانه به نقاط مختلف کشور بفرستد. زیرا مراقبت پنهانى باعث مى شود که عمّار و مأموران دولتى از یک سو امانت دارى و پرهیز از سوءاستفاده و خیانت را پیشه کنند، و از سوى دیگر با ملت، رفتارى نرم و عطوفت آمیز داشته باشند و در انجام امور محوّله تأخیر و تعلّل نورزند و کار مردم را با سرعت و دقت انجام دهند.

على (علیه السلام) ضمن سفارش به انتخاب دقیق بازرسان و اطمینان از سلامت روحى و اخلاقى آنان، باز هم زمامدار را دعوت مى کند تا هر کارى را از مجارى مختلف دنبال کند زیرا هر گاه یک گزارش از چند مجرا و از طریق بازرسان مختلف مورد تأیید و اتفاق نظر قرار گرفت، براى زمامدار شکى در صحت و پذیرش آن وجود نداشته باشد

همچنین على (علیه السلام) هشدار مى دهد که بازرسان مى بایست از اعتماد حاکم برخوردار باشند و گزارشاتى که مى دهند براى زمامدار حجّت باشد و مورد رسیدگى قرار گیرد زیرا اگر بازرسان درباره معایب و مفاسد کارمندان گزارش دهند، اما این گزارش ها زیر علامت سؤال برود و مورد توجه و رسیدگى قرار نگیرد و یا با سوءظن و تردید تلقى شود، دیگر کسى به نظام بازرسى اعتنایى نخواهد کرد و افراد نادرست بدون بیم و هراس، به فساد و خیانت ادامه خواهند داد و جامعه را به منجلاب خواهند افکند.

مجازات خائنین

على (علیه السلام) درباره مجازات خائنان چنین رهنمود مى دهد که اگر یکى از عمّال حکومت و حتى یکى از یاران و همکاران نزدیک زمامدار، دست به فساد و خیانتى زد و گزارشات بازرسان مخفى هم حاکى از تأیید این موضوع بود، همین گزارشان براى اثبات خیانت آن شخص، کافى است و باید بدون درنگ مورد رسیدگى قرار گیرد.

آن گاه على (علیه السلام) طرز برخورد رهبر در مقابل افراد خائن را بدین گونه مشخص مى سازد که: خائن را به کیفر عملش برسان! حدّ شرعى مناسب

با خیانتش را ـ نه کمتر و نه بیشتر ـ بر او جارى کن! خائن را رسوا و

بى آبرو کن و او را به خاک ذلت و خوارى بنشان! داغ خیانت را آشکارا

بر پیشانى اش بزن و قلاده ننگ و بدنامى را بر گردنش بیفکن، چندان که در میان مردم انگشت نما گردد، تا هم سرنوشت او باعث عبرت دیگران شود و هم دیگر فرصت و امکانى براى خیانت و فساد در میان مردم پید نکند.

اسلام، بازرسان حکومت را به عیون یعنى چشم هاى حکومت تعبیر مى کند زیرا به راستى بازرس، چشم حکومت و حاکم است و حکومتى که نظام بازرسى صحیح و مطمئن نداشته باشد، همانند کورى است که معایب را نمى بیند و در منجلاب عیوب و مفاسد، غوطه ور مى شود

بازرسان مختلف

على (علیه السلام) ضمن سفارش به انتخاب دقیق بازرسان و اطمینان از سلامت روحى و اخلاقى آنان، باز هم زمامدار را دعوت مى کند تا هر کارى را از مجارى مختلف دنبال کند زیرا هر گاه یک گزارش از چند مجرا و از طریق بازرسان مختلف مورد تأیید و اتفاق نظر قرار گرفت، براى زمامدار شکى در صحت و پذیرش آن وجود نداشته باشد. معناى این سخن آن است که با تمام شرایطى که براى انتخاب بازرسان وجود دارد، اولاً گزارش هیچ یک به تنهایى حجت نیست. ثانیاً هرگاه در یک گزارش، اتفاق نظر نباشد، درباره آن، تحقیق و بررسى بیشترى انجام خواهد گرفت. گذشته از اینها گزارش دروغ یک بازرس نیز در حکم خیانت و سوءاستفاده مأموران دولتى است که به نوبه خود، مجازات شدید و ننگ و رسوایى در جامعه را به دنبال خواهد داشت:

ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَک فِی السِّرِّ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الاَْمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ.

وَ تَحَفَّظْ مِنَ الاَْعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَى خِیَانَة اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیْهِ عِنْدَک أَخْبَارُ عُیُونِک اکتَفَیْتَ بِذَلِک شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ.

سپس با فرستادن مأموران مخفى راستگو و با وفا، کارهاى آنان را زیر نظر بگیر! زیرا بازرسى نهانى در کارشان، آنان را به رعایت امانت و نرمى با توده مردم وادار مى سازد.

با دقت بسیار، مراقب اعوان و انصار خود باش! اگر یکى از آنان دست به خیانت زد و مأموران مخفى تو به طور دسته جمعى آن را تأیید کردند، باید که به آن اکتفا کنى و بدون تأخیر خیانتکار را کیفر دهى، و به مقدار خیانتى که انجام داده است، او را کیفر نما! سپس وى را در مقام خوارى و مذلّت بنشان و داغ خیانت بر جبینش بنه و طوق رسوایى بر گردنش بیفکن!

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع :کتاب آیین کشور داری ،حضرت آیت الله فاضل لنکرانی (ره)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.