بزرگ بانوی اسلام از منظر دنیای غرب
امروزه كه شخصیت جمیله بوپاشاها، ایندیرا گاندى ها، فلورانس ها، الیزابت ها و بنت الهدى ها و نظایر آن در سطح وسیعى از جهان مورد تجزیه و تحلیل قرار مى گیرد، آیا جا ندارد كه شخصیت فوق العاده والاى بانوى بزرگ اسلام زهراى اطهر سلام الله علیها در عرصه ى جهانى مورد معرفى و شناسایى قرار گیرد؟
در جهان اندیشه و علم و پژوهش، وجود مقدس فاطمه علیهاالسلام، محور برخورد آراء و افكار گوناگون گردیده و میدان هاى گسترده اى را براى قلم فرسایى هاى پرشور ایجاد كرده است. درباره ى شخصیت ممتاز آن بانوی گرامی، گفتارها و نوشتارها و اظهارنظرها بسیار فراوان است، اما از آنجا كه نقل و بررسى مجموع آن گفته ها و نوشته ها، در این مجال اندك به هیچ وجه ممكن و میسر نیست، ناگزیر سعى مى شود كه در این نوشتار، برخى از نقطه نظرهاى دو تن از انبوه نویسندگان و متفكران مختلف، به اختصار نقل و بازگویى شود. با این امید كه خوانندگان این نوشتار، تنها با مختصرى از بازتاب عظمت روح و شموخ مقام علمى و معنوى و مذهبى آن بانوى بزرگ اسلام، در جهان تحقیق و نگارش آشنا شوند و انعكاس نیمرخ آن چهره ى درخشان را در آئینه ى كتابها و رسالات نظاره كنند.
سلیمانی کتانی اندیشمند مسیحی
«سلیمان كتانى» نویسنده و شاعر و ادیب مسیحى است كه داراى تألیفات مشهور و موفقى در چهره نگارى شخصیتهاى اسلامى می باشد.
براى آشنایى با وى لازم به تذكر است كه: چند سال قبل، كتابخانه ى عربى اسلامى در نجف اشرف، مسابقه اى در میان عموم نویسندگان عرب ترتیب داد، تا درباره ى شخصیت والا و ممتاز مولاى متقیان على بن ابیطالب علیه السلام قلمفرسایى كنند. در آن مسابقه، نویسنده ى چیره دست لبنانى، و ادیب و شاعر صاحب انصاف نصرانى، آقاى سلیمان كتانى، با نوشتن كتابى تحت عنوان «الإمام على نبراس و متراس» شركت جست. پس از بررسى تمام كتب و آثار شركت داده شده در مسابقه، كتاب سلیمان كتانى مقام نخست را به دست آورد و نویسنده مزبور برنده ى جایزه ى اول شد.
بار دوم، همان كتابخانه، نگارش كتابى را در مورد شخصیت درخشان بانوى بزرگ اسلام، فاطمه زهرا علیهاالسلام به مسابقه گذاشت و نویسندگان و محققان و شخصیت هاى علمى و ادبى متعددى در این مسابقه شركت جستند. این بار نیز نویسنده ى مسیحى نامبرده با نوشتن كتابى تحت عنوان «فاطمة الزهرا، وترٌ فى غمدٍ» (فاطمه زهرا، زهى در نیام) مقام نخست را به خود اختصاص داد و برنده ى جایزه شد.
گرچه در این گزینش ها، در مرحله ى اول احتمال تشویق كردن یك فرد مسیحى كه در عالم مسایل اسلامى به تحقیق و نگارش پرداخته است بى وجه نیست. و باز گرچه همین امر، در صورتى كه نوشته هاى شركت كنندگان در مسابقه در سطح مساوى و برابر قرار داشته باشند، خود مى تواند مجوز برنده شدن یك فرد مسیحى در مسابقه باشد، ولى با مطالعه ى كتاب مزبور روشن مى شود كه این حد اطلاعات و آگاهى و این شور و حماسه قابل تحسین است كه یك فرد بیگانه و خارج از اسلام، آنچنان از غناى فرهنگى و ادبى و احساسى و عاطفى سرشار باشد كه در مورد یک شخصیت اسلامى كتاب بنویسد و در جمع نویسندگان مسلمان شركت جوید و عرض وجود كند و تا حدود زیادى هم به حقیقت مطلب برسد.
لذا اگر كتاب او حائز مقام اول و برنده ى جایزه مى گردد، جاى حرفى و بحثى نیست، چرا كه شخصیت زهرا اطهر علیهاالسلام یک شخصیت جهانى و الهى است كه عموم مردم در مورد او حق اظهار نظر و قلمفرسایى دارند و سخن دوست را، از هر زبان و قلمى كه انسان بشنود و بخواند، زیبا و پسندیده است و مصداق «الفضل ما شهدت به الأعداء» خواهد بود.
نویسنده ى مورد بحث، درباره ى شخصیت زهرا علیهاالسلام، شعر و حماس به كار مى برد، سمفونى احساساتش اوج مى گیرد و بهترین شورها و عواطف شاعرانه را نثار او مى كند...
او در آغاز كتابش مى نویسد:
«فاطمه ى زهرا مقامى والاتر از آن دارد كه سندهاى تاریخى و روایتى به سوى او اشاره كنند، و گرامى تر از آن است كه شرح حال گونه ها به جانب وى راهنما باشند. فاطمه را همین چهارچوب كافى است كه: وى دختر محمد و همسر على و مادر حسن و حسین و بزرگ بانوى جهان است». (1)
و در پایان كتابش مى گوید:
«فاطمه، اى دخت مصطفى! اى روشن ترین چهره اى كه زمین را بر روى دو كتف خود بلند كرد، تو جز دو نوبت براى زمین لبخند نزدى: یك بار در سیماى پدر، آن دم كه در بستر آرمیده بود و تو را مژده ى قرب وصل مى داد لبخند زدى. و لبخندى دیگر، بدان هنگام گرداگرد لبان تو مى گردید كه جان بر لب داشتى و واپسین دم خویش را فروفرستادى... تو همیشه با محبت زیست كردى، تو با پاكى و پاكدامنى زیستى، براى پاكیزه ترین مادرى كه دو ریحانه زادى و پروردى و بر قامت آن دو جامه اى از خز بخشندگى پوشاندى... تو زمین را همراه با لبخندى استهزاآمیز رها كردى و به ابدیت پیوستى، اى دختر پیامبر! اى همسر على! اى مادر حسن و حسین، و اى بزرگ بانوى بانوان همه جهانها و اعصار» (2)
و باز در جاى دیگر مى نویسد:
«قهرمانى نیرویى نیست كه مستند به تن و بازو باشد، یا مستند به تاج و تخت، بلكه قهرمانى چیزى است كه منطق عقل، رشد و فهم را به كار گیرد، آنگاه هدف ها را تعیین كند و برنامه را ترسیم نماید و قهرمانى زهرا، چیزى جز این معنى بزرگ نبود. از این رو از هر چه عامل روشنایى دیگران مى شد بهره گرفت، بى آنكه بازوان ناتوان و نزار، و پهلوهاى لاغر و نحیف وى در این خواستگاه مؤثر باشد». (3)
لوئى ماسینیون محقق فرانسوى
مستشرق و پژوهشگر معروف فرانسوى، لویى ماسینیون كه مدتى از عمر خود را وقف شناخت حضرت فاطمه ى زهرا علیهاالسلام ساخته، در زمینه ى شناخت آن حضرت، با گام هاى تحقیق پیش رفته و تلاش و كوشش بسیار به عمل آورده است. وى رساله ى محققانه اى در مورد مباهله ى مسیحیان «نجران» با پیامبر اسلام، كه در سال دهم هجرى در مدینه صورت گرفت، نوشته كه در آن نكته هاى جالب توجه فراوانى مطرح شده است. در آن رساله مى گوید:
«اوراد و دعاهاى ابراهیم از وجود دوازده نور كه منشعب از فاطمه هستند خبر مى دهد... تورات موسى از آمدن محمد و دختر پربركت او، و دو آقازاده به مانند اسماعیل و اسحق (حسن و حسین) نوید مى دهد...
و انجیل هاى عیسى از آمدن احمد نوید مى دهد و نیز بشارت مى دهد كه دختر پربركتى خواهد داشت كه دو پسر به دنیا مى آورد...» (4 )
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منبع: پایگاه اطلاع رسانی عرفان.