رویکرد کشورهای منطقه و غرب به مسایل سوریه
حوادث سوریه در حدود یکسال گذشته، برای غرب و حامیانش درسهایی را به همراه داشته و آنها را به این مساله نزدیک ساخته است که اینبار نمیتوانند با دستاندازی در منطقه منافع خود و رژیم صهیونیستی را تامین کنند.
از حدود یک سال گذشته حوادث سوریه دامنههای وسیعی به خود گرفته و در صدر اخبار جهان قرار گرفته است. به طور مرتب در مورد تحولات ریز و درشت این کشور همسایه رژیم صهیونیستی، اخباری مخابره میشود که همگی حکایت از توجه ویژه غرب به موضوع سوریه دارد. موضوعی که توجه بسیاری دیگر را در منطقه و از جمله اعراب و ترکیه را برانگیخته است. شاید در مورد حوادث سوریه این نکته را بتوان متذکر شد که عدم وجود توان برای مقابله با ایران به عنوان محور اصلی مقاومت در منطقه باعث جلب توجه ویژه غرب و حامیانش به سوریه باشد. آنچه مسلم است از حدود 30 سال گذشته جمهوری اسلامی ایران توانسته است در منطقه قدرت خود را نمایان کند و اهداف و نیاتش را برآورده سازد. موضوعاتی نظیر لبنان و عراق گواه این مساله است و همین موضوع احساس خطری را برای غرب و برخی از اعراب پدید آورده است. عدم توان مقابله با ایران به ویژه پس از تحولات بیداری اسلامی در منطقه، غرب و همپیمانان عربش را به این سمت رهنمون کرده است که شرکای ایران و محورهای دیگر مقاومت در منطقه را مورد هدف قرار دهند. درستی این مساله را می توان در سناریو سازی های متعدد غرب و اعراب در برابر ایران مشاهده کرد که ره به جایی نبرده است.
سوریه به عنوان یکی از محورهای اصلی مقاومت در منطقه امروز آماج حملات خبری و تبلیغاتی غرب است تا از این رهگذر بتوانند دامنه فشار خود را بر ملتهای آزاد منطقه و ایران بیافزایند. اما از این مساله غافلاند که مسایل منطقه بدون حضور ایران و همکاری اش قابل حل نیست. همانگونه که در تحولات عراق این مساله به عینه مشاهده شد
سوریه به عنوان یکی از محورهای اصلی مقاومت در منطقه امروز آماج حملات خبری و تبلیغاتی غرب است تا از این رهگذر بتوانند دامنه فشار خود را بر ملتهای آزاد منطقه و ایران بیافزایند. اما از این مساله غافلاند که مسایل منطقه بدون حضور ایران و همکاری اش قابل حل نیست. همانگونه که در تحولات عراق این مساله به عینه مشاهده شد. از سوی دیگر تحولات موجود در مصر و برخی دیگر از کشورهای اسلامی در یک سال گذشته رژیم صهیونیستی را دچار خلع امنیتی جدی کرده است. عدم حضور مبارک به عنوان هم پیمان اصلی و جدی اسراییل در منطقه نگرانیهای فزایندهای را برای این رژیم به ارمغان آورده است که نمونه آن را می توان در موضع گیری اخیر مقامات این کشور مبنی بر خطرناکتر از ایران خواندن مصر برای اسراییل مشاهده کرد. از سوی دیگر ملتهای منطقه در راستای تحقق بیداری اسلامی سخن از مبارزه با اسراییل سر میدهند که این مساله سبب شده است رویکرد دولتهای عرب منطقه نیز به گونهای دیگر در قبال این رژیم متحول شود.
در منطقهای دیگر یعنی لبنان نیز حضور حزب الله عملا رژیم صهیونیستی را بایکوت کرده است و جسارت هرگونه تحرکی را از این رژیم گرفته است. تنها نقطه قابل اتکا برای اسراییل سوریه است تا بتواند با بههم ریختن اوضاع آن و از بین بردن یکی از محورهای مقاومت در برابر موج بیداری اسلامی مقاومت کند. همپیمنان غربی اسراییل نیز به خوبی این موضوع را دریافتهاند و در این راستا به همراهی اسراییل و برخی اعراب همت گماشتهاند. کشورهای دیکتاتوری عرب منطقه نیز برای رهایی از موج بیداری اسلامی و از سویی مقابله با ایران، هم دستی با غرب و اسراییل را پیشه خود کردهاند و گویا از این مساله غافلاند که با اصلیترین دشمنانشان دست به یکی کردهاند. همین عدم همراهی اعراب با یکدیگر سرنوشت 60 ساله را برای فلسطین رقم زده است و امروز نیز شاهدیم با طرح مباحثی نظیر هلال شیعی و خاورمیانه بزرگ و جدید، اعراب دیکتاتور منطقه احساس سرخوشی میکنند و بر این گمان دارند که سرور آمریکا و اسراییل شدهاند. در حالی که واقعیت جز این است و غرب هرگاه احساس کند که این کشورها بر مدار تمایلتاش نیستند از آنها روی برمی گردانند. همانگونه که در قضیه کودتای اخیر قطر شاهد آن بودیم.
اما در میان کشورهای منطقه، ترکیه نیز بر طبل مخالفت با بشار اسد میکوبد. به نظر می رسد ترکیه قصد دارد همچون گذشته و بر مبنای تئوری داوود اوغلو، وزیر خارجه این کشور، نگاه به شرق را گسترش دهد و بیشتر در سودای امپراطوری بزرگ عثمانی است. از سوی دیگر این کشور با نگاه و رویکردی ریبه آمیز با کشورهای منطقه برخورد میکند و همگان را در مدار و مبنای دموکراسی بر مبنای غربی تعبیر و تفسیر می کند. این رویکرد شاید بتواند منافع ترکیه را در کوتاه مدت متاثر سازد و دستاوردهای مثبتی برایش به همراه آورد اما قطعا در طولانی مدت نتیجه معکوس و منفی برایش به ارمغان میآورد و پاداشی همانند پادشاهان امپراطوری عثمانی برایشان در بر خواهد داشت. ضمن اینکه منافع جهان اسلام اقتضای چنین رویکردی را ندارد و باعث خواهد شد اختلاف و تفرقه شدیدی در میان کشورهای اسلامی حاکم شود. این رویکرد در واقع ریختن آب به آسیاب دشمن خواهد بود اگرچه از روی ناآگاهی و غفلت باشد.
لبنان نیز حضور حزب الله عملا رژیم صهیونیستی را بایکوت کرده است و جسارت هرگونه تحرکی را از این رژیم گرفته است. تنها نقطه قابل اتکا برای اسراییل سوریه است تا بتواند با بههم ریختن اوضاع آن و از بین بردن یکی از محورهای مقاومت در برابر موج بیداری اسلامی مقاومت کند
در مجموع رویکردی کشورهای غربی و منطقه به مساله سوریه اگرچه با محورها و دلایل مختلفی همراه است اما نتیجه ای واحد در بر دارد که در این راستا تنها منافع رژیم صهیونیستی و غرب در منطقه تامین می شود و خسرانی دیگر دامنگیر خاورمیانه خواهد شد. از این رو لازم است حداقل کشورهای عرب منطقه و ترکیه با رویکردی مثبت به طرحهایی نظیر طرح عنان بنگرند و از تحریک طرفین بر حذر باشند و زمینه را برای اصلاحات سوری در این کشور مهیا کنند.
هاتف پوررشیدی بخش سیاست تبیان