تبیان، دستیار زندگی
یکی از آداب درخواست از خداوند این است که بنده فقط عرض حال کند و کلماتی به زبان نیاورد که از آن برداشت شود که در صدد است خداوند را به روند اجابت درخواست رهنمون کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آداب دعا کردن را از موسی علیه السلام بیاموزیم


قرآن کریم در موارد متعددی از حضرت موسی علیه‌السلام برخوردها و تنش‌هایی را بازگو کرده است .


دعا

آنگاه که حضرت در مصر بود، آن مرد قبطی را با ضربه ای کشت و برای کشتن او نیز دلیل محکمی داشت. با این حال، وقتی راه های مقابله با رفتارهای منفی را بررسی کرد و زمینه حل مشکل را با راهی بهتر از آن چه انتخاب کرده بود، ممکن دانست، با پذیرش مسئولیت کار خود و این که می‌توانست راه بهتری را برگزیند، به درگاه خداوند چنین عرضه داشت : «پروردگارا به درستی که من به خود ستم کردم. پس ببخشای بر من و خداوند بر او بخشود؛ زیرا او بخشنده و مهربان است. » (قصص : 16)

ادب بنده اقتضا می‌کند در مقام بندگی، به نقص کار خود بیشتر توجه داشته باشد، گرچه کارش مجاز باشد.

آداب دعا کردن

یکی از آداب درخواست از خداوند این است که بنده فقط عرض حال کند و کلماتی به زبان نیاورد که از آن برداشت شود که در صدد است خداوند را به روند اجابت درخواست رهنمون کند. به همین دلیل، حضرت پس از آن که از مصر بیرون آمد و وارد مدائن گردید، برای دختران حضرت شعیب از چاه آب کشید و با شکم گرسنه در سایه درختی آرمید. به درگاه خداوند کریم ابراز حاجت کرد و به خواسته خود چشم دوخت و عرضه داشت : «پروردگارا، به هر چه که بر من نازل کنی، چه اندک و چه بسیار، محتاجم» (قصص : 24) . تشخیص الگوی بر آوردن خواسته من به عهده تو است. وظیفه من ابراز حالتی است که در درون من ایجاد شده است. من بیش از این نمی‌گویم تا شائبه بی ادبی استشمام شود.

دعایی دیگر از حضرت موسی

یکی دیگر از دعاهای حضرت موسی علیه‌السلام، دعایی است که آن حضرت، در نخستین روز بعثت خود و دریافت اولین وحی آسمانی داشت که خدای متعال آن را چنین حکایت نموده است : «موسی گفت : پروردگارا! شرح صدرم ده و کارم را آسان ساز و گره از زبانم بگشای تا گفتارم را بفهمند .» (طه : 35) .

آنگاه حضرت برای این که این نکته را برساند که دنبال منفعت شخصی نیست و منظور وی نفع عمومی است، گفت : «کی نسبحک کثیراً» «غرضم از این درخواست‌ها این است که من و همه بندگانت، تو را بسیار تسبیح گفته و بسیار ذکر گوییم.»

حضرت با این که غرض خود را بیان مخالفت‌های شنیع و نافرمانی‌های زننده قوم خودش بود اما این غرض را صریحاً بیان نکرد، بلکه از آن به صورت کنایه سخن گفت و عرض کرد. «پروردگارا، من مالک جز خود و برادرم نیستم» منظور از مالکیت، مالکیت در اطاعت است.

بیان همه فجایع یک فرد و تفصیل آن، نوعی بی توجهی به مقام مخاطب و دوری از ادب است. به همین دلیل، انسان‌های مؤدب بازگو کردن همه حوادث واقعی را برای مقام بالاتر خود، مناسب نمی‌بینند.

گاهی که چاره ای جز بازگو کردن نداشته باشند، عذر خواهی می‌کنند. از این رو، حضرت وقتی از قوم خود نا امید شد، بر قوم خود نفرین کرد. تفصیل جنایات و فضایح فرعونیان را ذکر نکرد و به اجمال گفت : «خدایا، این‌ها بندگانت را از راه راست بیرون می‌برند. پس نعمت‌ها را از آنان بگیر و به آنان فرصت سوء استفاده نده.»

هرجایی نفرین نکنیم

البته حضرت به این نفرین اقدام نکرد، مگر بعد از آن که تشخیص یقینی داد که نابودی فرعونیان مطابق مصلحت دین و دینداران است. در این راستا به ظن و حدس پناه نبرد و این نیز بخشی از آداب ضروری به هنگام گفتگو با خداست.

«پروردگارا : به درستی که تو به فرعون و فرعونیان در حیات دنیا زینت و اموال دادی. پروردگارا! تا بندگانت را از راه تو، به ضلالت بکشانند. ای پروردگار ما، اموالشان را مانند سنگریزه از حیز انتفاع ساقط کن و بر دل‌هایشان مهر نه تا قبل از دیدار عذاب دردناک، ایمان نیاورند .» (یونس : 89)

حضرت موسی
ادب دیگری که حضرت موسی علیه‌السلام رعایت نمود، این بود که در این نفرین، با این که خیلی طولانی نبود، بسیار تضرع نمود، استغاثه و جست و ندای «ربنا» را تکرار نمود.

پس از آن که حضرت هفتاد نفر از مردان قوم خود را برای میقات انتخاب کرد و صاعقه آنان را هلاک کرد، دوست داشت آنان زنده شوند. گرچه ایشان این خواسته را به زبان نیاوردند، اما از لحن سخنشان فهمیده می‌شود که در آن موقعیت می‌خواستند که آن‌ها زنده باشند. حضرت برای آن که غضب خدا را به رحمت مبدل سازد، ابتدا به صراحت درخواست بخشش کرد.

موسی از قوم خود برای میقات هفتاد نفر را انتخاب کرد. وقتی صاعقه آن‌ها را هلاک نمود، موسی عرض کرد : پروردگارا! تو اگر قبل از این هم می‌خواستی آن‌ها را هلاک کرده بودی، اما آیا ما را به جرم پیشنهاد سفهای قوم هلاک می‌کنی؟ من این صاعقه را جز امتحانی از ناحیه تو نمی‌دانم. با این آزمایش، گمراه می‌کنی هرکس را بخواهی و هدایت می‌کنی هر که را بخواهی. تو  ولی مایی. ببخشای بر ما و رحم کن به ما که تو بهترین رحم کنندگانی و برای ما در این دنیا و در آخرت حسنه بنویس؛ چرا که ما به سوی تو هدایت یافتیم. (اعراف : 156)

حضرت به این نفرین اقدام نکرد، مگر بعد از آن که تشخیص یقینی داد که نابودی فرعونیان مطابق مصلحت دین و دینداران است. در این راستا به ظن و حدس پناه نبرد و این نیز بخشی از آداب ضروری به هنگام گفتگو با خداست .

راهی برای تسکین غضب الهی

در این دعا، حضرت با جمله «ببخشای بر ما ... » سخن آغاز کرد. با این نمونه سخن، فوران غضب الهی را تسکین داد. شاید به این وسیله بتواند زمینه بقای نعمت را آماده سازد. این ادب زیبا، موجب شد حضرت به گرفتن حاجت خود موفق گردد. در حالی که، آن حاجت را به زبان نیاورده و زنده شدن قوم خود پس از هلاکت را به طور صریح از خداوند درخواست نکرده بود. همچنین وقتی حضرت از میعادگاه برمی گردد، در حالی که غضبناک بود و با هارون برخورد تندی داشت، در برابر خداوند با لحنی، که پذیرش تقصیر را به همراه داشت، گفت «پروردگارا، بر من و برادرم ببخشای و ما را در رحمت خود داخل کن و تو مهربان ترن مهربانانی. » (اعراف : 151) .

حضرت به هنگام سرپیچی قوم خود از ورود به سرزمین مقدس، خطاب به خداوند عرض کرد : «من فقط مالک خود و برادرم هستم و قوم من از من شنوایی ندارند. پس میان من و این قوم فاسق جدایی بینداز. » (مائده : 25) .

ادب زیبایی که در این آیه به کار رفته، این است که حضرت با این که غرض خود را بیان مخالفت‌های شنیع و نافرمانی‌های زننده قوم خودش بود، اما این غرض را صریحاً بیان نکرد، بلکه از آن به صورت کنایه سخن گفت و عرض کرد. «پروردگارا، من مالک جز خود و برادرم نیستم» منظور از مالکیت، مالکیت در اطاعت است.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان


منبع :

نشریه اسلام و پژوهش‌های تربیتی شماره 4