تبیان، دستیار زندگی
می خواهیم با فعل مضارع آشنا شویم، فعل مضارع فعلی است که بر انجام کار در زمان حال دلالت دارد...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صیغه های فعل مضارع

صیغه های فعل مضارع

در طرح های گذشته با فعل ماضی آشنا شدیم، فعل ماضی فعلی است که بر انجام کاری در زمان گذشته دلالت دارد.

مانند: ذَهَبَ ، ضَحِکَ

اکنون می خواهیم با فعل مضارع آشنا شویم، فعل مضارع فعلی است که بر انجام کار در زمان حال دلالت دارد.

فعل های مضارع در زبان فارسی بدین شکل هستند:

می روم                                می رویم

می روی                               می روید

می رود                                می روند

در زبان فارسی در ابتدای فعل های مضارع " می " قرار می گیرد که نشان دهنده ی مضارع بودن این فعل هاست، در زبان عربی نیز حروفی ابتدای افعال قرار می گیرند که نشان دهنده ی مضارع بودن این فعل ها می باشد، این حروف " ا ، ت ، ی ، ن " می باشند.

برای آشنایی با این افعال، صیغه ها را صرف می کنیم.صیغه های فعل مضارع

یَذهَبُ: ( می رود ) صیغه های فعل مضارع  فعل مضارع مفرد مذکر غائب صیغه های فعل مضارع

یَذهَبانِ: ( آن دو مرد می روند ) صیغه های فعل مضارع فعل مضارع مثنی مذکر غائب

یَذهَبونَ: ( آن مردان می روند ) صیغه های فعل مضارع  مضارع جمع مذکر غائب
تَذهَبُ: ( می رود ) صیغه های فعل مضارع  مضارع مفرد مؤنث غائبصیغه های فعل مضارع
تَذهبانِ: ( آن دو زن می روند ) صیغه های فعل مضارع  مضارع مثنای مؤنث غائب

یَذهَبنَ: ( آن زنان می روند ) صیغه های فعل مضارع  مضارع جمع مؤنث غایب

تَذهَبُ: ( می روی ) صیغه های فعل مضارع  مفرد مذکر مخاطبصیغه های فعل مضارع

تَذهَبانِ: ( شما دو مرد می روید )  صیغه های فعل مضارع مثنای مذکر مخاطب

تذهَبونَ: ( شما مردان می روید ) صیغه های فعل مضارع  جمع مذکر مخاطب

تَذهبینَ ( تو می روی ) صیغه های فعل مضارع  مفرد مؤنث مخاطبصیغه های فعل مضارع

تَذهَبانِ: ( شما دو زن می روید ) صیغه های فعل مضارع  مثنای مؤنث مخاطب

تَذهَبنَ: ( شما زنان میروید ) صیغه های فعل مضارع  جمع مؤنث مخاطب

أَذهَبُ: ( می روم ) صیغه های فعل مضارع  مضارع متکلم وحدهصیغه های فعل مضارع

نَذهَبُ: ( می رویم ) صیغه های فعل مضارع  مضارع متکلّم مع الغیر

همان طور که شما نیز دقت کردید در ابتدای تمامی این 14 صیغه فعل مضارع، یکی از چهار حرف " ا ، ت ، ی ، ن " قرار دارد، حرف " ی " در ابتدای افعال مضارع غایب و حرف " ت " در ابتدای فعل های مخاطب می باشد و حروف " الف " و " ن " هر یک به ترتیب در ابتدای متکلم وحده و متکلم مع الغیر قرار دارد.

اکنون به آیات زیر دقت کنید:

  • الّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی سبیلِ اللّهِ و الّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سبیلِ الطّاغوت ( نساء – 76 )

( کسانی که ایمان دارند در راه خدا پیکار می کنند و آن ها که کافرند در راه طاغوت پیکار می کنند ).

یقاتلون: فعل مضارع جمع مذکر غایب

  • ... کذلک نُفَصُِلُ الآیاتِ لقومٍ یَعلَمون ( اعراف – 32 )

( این گونه آیات ( خود ) را برای کسانی که آگاهند شرح می دهیم ).

نُفَصُِلُ: فعل مضارع متکلم مع الغیر

یَعلمون: مضارع جمع مذکر غائب

  • و هو اللّه فی السّمواتِ و فی الأرضِ یَعلَمُ سِرَّکُم وَ جَهرَکُم وَ یَعلَمُ ما تَکسِبون ( انعام – 3 )

( در آسمان ها و زمین خداوند یگانه، اوست پنهان و آشکار شما را می داند و از آنچه ( انجام می دهید ) و به دست می آورید باخبر است ).

یَعلَمُ: مضارع مفرد مذکر غائب

تَکسِبون: مضارع جمع مذکر مخاطب

  • إِنّی أَعلَمُ مِنَ اللّهِ ما لا تعلمون ( یوسف – 96 )

( من درباره ی خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید )

أعلَمُ: فعل مضارع متکلم وحده

  • ذلک مِن أَنباءِ الغَیبِ نوحیه إلیک و ما کنتَ لَدَیهِم إِذ أَجمَعُوا أَمرَهُم وَ هُم یَمکُرون ( یوسف – 102 )

( این از اخبار غیبی است که به تو وحی می فرستیم تو نزد آنها نبودی هنگامیکه به اتفاق تصمیم می گرفتند و توطئه می کردند )

نوحی: فعل مضارع متکلم مع الغیر

یَمکرون: فعل مضارع جمع مذکر غائب

  • قال سوف أستَغفِرُ رَبّی إِنّه هو الغفورُ الرّحیم ( یوسف – 98 )

( گفت: به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش می طلبم که او آمرزنده و مهربان است )

أَستَغفِرُ: فعل مضارع متکلم وحده

توجهصیغه های فعل مضارع صیغه های فعل مضارع

دوستان دقت داشته باشند که فعل " أَستَغفِرُ " به تنهایی فعل مضارع است امّا چنانچه با کلمه ی " سوف " همراه شد تبدیل به فعل مستقبل می شود.

فعل مستقبل فعلی است که بر انجام کاری در زمان آینده دلالت دارد و علامت آن همراه شدن " سین " یا " سوف " قبل از فعل مضارع است.

حال با توجه به آنچه آموخته اید گزینه ی مناسب را ببینید:

  • وَ مَن ... مِنَ الصّالحاتِ مِن ذَکَرٍ أَو أُنثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فاولئک ... الجَنَّة و لا یُظلَمونَ نقیراً ( نساء – 124 ) ( تَعمَل ، یَدخلونَ / یَعمَل ، یَدخلونَ / تعملون ، یدخل )

(و کسانی که کار شایسته ای انجام دهند، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که ایمان داشته باشند، چنین کسانی داخل بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد )

  • قال اللّهُ هذا یومٌ ... الصّادقینَ صِدقُهُم لهم جنّاتٌ ... مِن تَحتِها الأنهارُ خالدینَ فیها أَبداً ( مائده – 119 )

( تنفعون ، یجریان / تجری ، ینفعونَ / یَنفَعُ ، تَجری )

( خداوند می گوید: این همان روزی است که راستی راستگویان به آنها سود می بخشد ، برای آن ها باغ های بهشتی است که نهر ها از پای درختان آن می گذرد و تا ابد در آن جاودانه می مانند )

توجهصیغه های فعل مضارعصیغه های فعل مضارع

شاید برای شما دوستان خوبم این سؤال پیش آید که چرا به جای " یجری " از " تجری " استفاده کردیم ، باید در این جا نکته ای را به شما متذکر شوم و آن این است که

چون فاعل " تجری " کلمه ی " الأنهار " می باشد و این کلمه جمع مکسّر غیر عاقل می باشد، فعل آن به صورت مفرد مؤنث آمده است.

جمع مکسّر غیر عاقل چیستصیغه های فعل مضارع

مذکری که بر غیر انسان دلالت کند را مذکر غیر عاقل می گویند

مانند: " نهر " و زمانی که به صورت مکسّر جمع بسته می شود به آن " جمع مکسّر غیر عاقل " می گویند.

نکته ی آن این جاست که

زمانی که جمع مکسّر غیر عاقل به عنوان فاعل قرار گیرد فعل آن باید به صورت مفرد مؤنث غایب آید.
  • ثمَّ ... الّذینَ اتَّقَوا و نَذَرُ الظّالمینَ فیها جِثیّاً ( مریم – 72 ) ( نَنَجّی / تُنَجّونَ / یُنَجّی )

(پس کسانی را که تقوا پیشه کردند رهایی می بخشیم و ستمکاران را در حالیکه به زانو در آمده اند در آن رها می سازیم.

  • یَومَ ... السّماءَ کَطَیِّ السِجّلِّ للکُتُبِ کما بَدَأ نا أَوَّلَ خَلقٍ ... وَ عداً عَلَینا إِنّا کَنّا فاعلین ( انبیا – 104 ) ( نَطوی ، نٌعیدُه / طویتُم ، نُعیده / نُعیده ، طوینا )

( روزی که آسمان را چون طوماری در هم می پیچیم، سپس همانگونه که آفرینش را آغاز کردیم آن را باز می گردانیم، این وعده ای است بر ما و به یقین آن را انجام خواهیم داد ).

  • نَحنُ ... عَلَیکَ نَبَأَ هُم بالحَقّّ ( کهف – 13 ) ( أَقُصُّ / نَقُصُّ / تَقصُصنَ )

( ما داستان آنان را به درستی برای تو بازگو می کنیم )

  • و یا قَومِ ... کُم علیه مالاً إِن أجریَ إِلّا عَلی اللّهِ و ما أَنا بِطارِد الّذینَ آمَنوا إِنَّهُم مُلا قُوا رَبِّهِم و لکنّی ... کُم قوماً ... ( هود – 29 )

(لا أسأَلُ ، أَری ، تَجهَلون / لا تَسأَلون ، نری ، تَجهَلون / لا یَسألُ ، یری ، نجهل )

( ای قوم من ! به خاطر این دعوت اجر و پاداشی از شما نمی طلبم، اجر من تنها بر خداست و من کسانی را که ایمان آورده اند از خود طرد نمی کنم چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد، ولی شما را گروهی می بینم که جهالت به خرج می دهید ).


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه: فاطمه شیرزاد - تنظیم: یگانه داودی