تبیان، دستیار زندگی
دادا، دادائیسم، داداگری یا مکتب دادا (به فرانسوی: Dadaïsme) جنبشی فرهنگی بود که به زمینه‌های هنرهای تجسمی، ادبیات (بیشتر شعر) تئاتر و طراحی گرافیک مربوط می‌شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دادائیسم: هنر یا ضد هنر


دادا، دادائیسم، داداگری یا مکتب دادا (به فرانسوی: Dadaïsme) جنبشی فرهنگی بود که به زمینه‌های هنرهای تجسمی، ادبیات (بیشتر شعر) تئاتر و طراحی گرافیک مربوط می‌شد.

دادائیسم: هنر یا ضد هنر

دادائیسم مكتبی ادبی هنری است كه در قرن بیستم میلادی در اروپا رواج یافت. واژه «دادا» در زبان فرانسه به معنی «سرگرمی و مسخرگی» است. كودكان آن را به معنی «اسب چوبی» به كار می‌برند. همچنین معنای «همه یا هیچ» نیز از آن استنباط می‌شود. برخی آن را به معنای «بابا» در مقابل ماما دانسته‌اند. این واژه در زبان رومانیایی به معنای «آری» كاربرد دارد. در یكی از زبان‌های آفریقایی نیز به معنای «دم گاو» آمده است. البته هیچ یك از این معانی با مكتبی كه در ذیل به تعریف آن خواهسم پرداخت، ارتباطی ندارد.

دادائیسم در روز هشتم فوریه سال 1916 م. در كافه‌ای در شهر زوریخ سوئیس متولد شد. نام این مكتب از كنارهم‌گذاردن اتفاقی حروفی از فرهنگ لاروس به دست آمد.

دادائیسم، مكتبی است پوچ گرا و هیچ انگار كه در سال‌های پس از جنگ جهانی اول رواج داشت.

دادائیسم را می‌توان زائیدهء نومیدی و اضطراب و هرج و مرج ناشی از آدمکشی‌ها و خرابی‌های جنگ جهانی اول دانست. دادائیسم زبان حال کسانی است که به پایداری و دوام هیچ امری امید ندارند ،در واقع دادائیسم با همه چیز مخالف است حتی با دادائیسم، غرض پیروان این مکتب طغیانی بر ضد هنر، اخلاق و اجتماع بود. آنان می‌خواستند بشریت و در آغاز ادبیات را از زیر یوغ عقل و منطق و زبان آزاد کنند و بی شک چون بنای این مکتب بر نفی بود ناچار می‌بایست شیوهء کار خود را هم بر نفی استوار و عبارت‌هایی غیرقابل فهم انشاء کنند. شاعران این مکتب کلماتی را از روزنامه جدا می‌کردند و با کنار هم گذاشتن آنها شعر می‌سرودند که جملاتی کاملاً بی معنی پدید می‌آمد.

در واقع، دادا واكنشی است انقلابی به پیامدهای ناگوار جنگ جهانی اول. با شروع جنگ، انتشار كتابها و مجلات متوقف شد و این امر، سبب ركود ادبیات و هنر در جهان گردید. اوضاع نابسامان و آشفته، حتی افكار هنرمندان را مشوش نموده بود. در همان سال‌ها، نوجوانانی پا به عرصه اجتماع نهادند كه بلافاصله از آغوش خانواده و مدرسه، رهسپار میدان‌های جنگ می‌شدند. روشن است كه آنها در بدو ورود به جامعه با چه صحنه‌هایی مواجه می‌شدند؛ صحنه‌هایی مانند مرگ، نابودی، ویرانی، قتل و خون ریزی و اسارت. این عامل سبب شد آنها به همه قرار دادهای اجتماعی، سیاسی و حتی هنری بدبین گردند و این قوانین را عامل جنگ و ویرانی بدانند. آنان امیدی به بازگشت ثبات و آرامش جهان نداشتند. از این رو، پس از جنگ، واكنشی ناگهانی و ویرانگر از خود نشان دادند و مكتب دادائیسم را پایه‌گذاری كردند.

دادائیسم را می‌توان زائیدهء نومیدی و اضطراب و هرج و مرج ناشی از آدمکشی‌ها و خرابی‌های جنگ جهانی اول دانست. دادائیسم زبان حال کسانی است که به پایداری و دوام هیچ امری امید ندارند ،در واقع دادائیسم با همه چیز مخالف است حتی با دادائیسم، غرض پیروان این مکتب طغیانی بر ضد هنر، اخلاق و اجتماع بود. آنان می‌خواستند بشریت و در آغاز ادبیات را از زیر یوغ عقل و منطق و زبان آزاد کنند و بی شک چون بنای این مکتب بر نفی بود ناچار می‌بایست شیوهء کار خود را هم بر نفی استوار و عبارت‌هایی غیرقابل فهم انشاء کنند. شاعران این مکتب کلماتی را از روزنامه جدا می‌کردند و با کنار هم گذاشتن آنها شعر می‌سرودند که جملاتی کاملاً بی معنی پدید می‌آمد.

تریستان تزار (Tristan Tzara)، شاعر رومانیایی (1896 – 1963 م)، ریشارد هولزنبك، شاعر آلمانی (1892 – 1974 م) ژان آرپ (1887 – 1966 م) و هوگوبال (Hogo Ball)، شاعر نویسنده و كارگردان تئاتر اهل آلمان (1886 – 1947 م) اعضای اصلی این مكتب بودند.

دادائیست‌ها با هر چیزی كه ظاهر عقلانی داشت، مبارزه می‌كردند و آن را به باد انتقاد و استهزاء‌ می‌گرفتند و تمام تلاششان بر این بود كه به نوعی آزادی مطلق دست یابند. آنها حتی ادبیات را انكار می‌كردند و از آن متنفر بودند؛ زیرا ادبیات و هنر را وسیله‌ای برای تبلیغ جنگ می‌دانستند. این نهضت فكری كه در سوئیس متولد شده بود، با فاصله اندكی در فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند، اسپانیا و حتی آمریكا رواج یافت.

دادائیسم: هنر یا ضد هنر

دادائیست‌ها جامعه را نقد می‌كردند، ولی زبان و آثار آنها به گونه‌ای نبود كه مردم با آن ارتباط برقرار كنند و منظور آنها را بفهمند. مثلاً شیوه نویسندگی آنها به این ترتیب بود كه مقاله‌ای را از یك روزنامه انتخاب می‌كردند و آن را با قیچی تكه تكه می‌نمودند تا حدی كه در هر قطعه تنها یك كلمه باقی بماند. آنها قطعات بریده كاغذ را در كیسه‌ای می‌ریختند و آن را تكان می‌دادند. پس یكی یكی آنها را بیرون آورده و در كنار هم قرار می‌دادند. واضح است كه مطلب به دست آمده تا چه حد نامفهوم و بی معنا خواهد بود. قطعه زیر نمونه‌ای از اشعار دادائیست‌هاست:

«بلوری از فریاد مضطرب می‌اندازد روی صفحه‌ای كه خزان. خواهشمندم گردی نیم بیان مرا به هم نزنید. غیر ذی فقار. شامگاهان آرامی حسن و جمال دوشیزه‌ای كه آب پاشی راه مرداب را تغییر شكل می‌دهد».

نمایشنامه‌های آنها نیز عجیب و مضحك بود. به گفته یكی از اعضای این مكتب ، در یكی از نمایش‌ها «روی صحنه عده‌ای با كوبیدن دسته كلید به جعبه‌ای فلزی، موسیقی متن درست می‌كردند كه حاضران را تا سر حدّ جنون به خشم می آورد. صدایی از زیر یك كلاه بزرگ، شعرهای ژان آرپ را می‌خواند. هولزبنك با فریادی كه هر آن شدیدتر می‌شد، شعرهای خودش را می‌خواند و تزارا، ریتم یكنواختی را روی طبل می‌نواخت. بعد او و هولزبنك در حالی كه صدای خرس در می آوردند، دور صحنه می‌رقصیدند.»

اگر چه عقاید و رفتار دادائیست‌ها مبتنی بر ویرانگری و نقض همه امور عقلانی و قوانین اجتماعی بود، اما در پس این ویرانگری، آنها در پی خلق دنیایی زیبا و عاری از جنگ و نفرت بودند. به عقیده آنها هنرمند باید در پی خلاقیت باشد و این خلاقیت را در وجود خود جست و جو كند. سنت‌های گذشته نباید ذوق و قریحه او را محدود سازد.

پس از مدتی دادائیسم كه ریشه در مكتب‌هایی چون امپرسیونیسم، كوبیسم و فوتوریسم داشت، با تغییراتی كه در جهان‌بینی و نگرش اعضای آن به وجود آمد، زمینه ایجاد مكتب سوررئالیسم را فراهم آورد.

نخستین پایه‌گذاران مكتب سوررئالیسم كسانی بودند كه روزی در مكتب دادائیسم فعالیت داستند. آندره برتون (Andre Breton) یكی از این افراد است.

مكتب دادائیسم به خاطر افكار و تندروی برخی از اعضای آن و نیز به سبب آنكه نتوانست با مردم ارتباط مناسبی برقرار كند، عمر چندان طولانی نداشت و پس از سال 1922 م رو به ضعف نهاد ودر سال 1923 م پایان یافت.

تریستان تزار (Tristan Tzara)، شاعر رومانیایی (1896 – 1963 م)، ریشارد هولزنبك، شاعر آلمانی (1892 – 1974 م) ژان آرپ (1887 – 1966 م) و هوگوبال (Hogo Ball)، شاعر نویسنده و كارگردان تئاتر اهل آلمان (1886 – 1947 م) اعضای اصلی این مكتب بودند.

مرکز فعالیتها

مرکز فعالیتهای دادائیستی در زوزیخ «کاباره ولتر» بود، کلوپ شبانه‌ای که در فوریهء 1916 به وسیلهء هوگو بال، شاعر و موسیقیدان آلمانی، تأسیس شد. خواندن شعرهای بی‌معنا، که گاه به تکرار در یک زمان، همراه با موسیقی گوش‌خراش، از جمله برنامه‌های معمول این کاباره بودند. در تابستان 1916، لفظ «دادا» برای نامیدن کار و هدف این گروه برگزیده شد؛ و به جای نام ولتر، که نویسندهء بزرگ اخلاق و طنزپرداز بود، انتخاب گردید. اعمال و رفتار غیر متعارف در این کلوپ شبانه موجب شکایت ساکنان اطراف آن شد درنتیجه، در 1917 به اجبار تعطیل گردید

پایان و تأثیرات

دادا، جنبش هنری که به عنوان طغیانی در برابر سرخوردگی‌های ناشی از جنگ جهانی اول بود، تا 1922 ادامه یافت. دادا هر چند عمر کوتاهی داشت و فقط در چند شهر متمرکز بود، تأثیر فوق‌العاده‌ای از خود به جای گذاشت، و موجب شد که جنبش‌های هنر پیشتاز، میثاق‌ها، ارزشهای فرهنگی دیرینه را به چالش گیرند. دادا از جمله حرکت‌های مهمی بود که جنبش فراواقع‌گرایی (سورئالیسم) در پاریس از آن نشأت گرفت.

گسترش دادا در نقاط دیگر جهان

برلین

دادا در اواخر جنگ به آلمان انتقال یافت و به ویژه در برلین رنگ سیاسی به خود گرفت و میلیتاریسم و ناسیونالیسم را مورد حمله قرار داد

نیویورک

نیویورک هم‌زمان با زوریخ به یکی از مراکز فعالیت‌های دادائیستی تبدیل شد و مارسل دوشان، من‌ری و فرانسیس پیکابیا در زمرهء فعالان اصلی آن بودند

پاریس

در پاریس فرانسیس پیکایا، آرتور کراوان و ژاک واشه مکتب دادای پاریس را بنیان گذاشتند.

فراوری:سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منابع

لینتن، نوربرت. تارخ هنر مدرن. ترجمهء رامین، علی. چاپ اول، تهران: نشر نی، 1382.

روزنامه شرق شماره 857

پژوهشکده باقرالعلوم/ نوشته سمیه شیخ زاده