با هم بخندیم
جاده
معلم از مهرداد می پرسد: فرق خر با گاو چیست؟
می گوید: گاو هر وقت می خواهد از جاده رد شود دو طرف جاده را نگاه می کند، اما خر مثل گاو سرش را پایین می اندازد و رد می شود.
خسارت
به ناصر می گویند: پسرت رکورد شکسته.
می گوید: من که پولش را نمی دهم.
دزد
دزدی را گرفتند. از او پرسیدند: چرا از دیوار خانه ی مردم بالا رفتی؟
گفت: چون در خانه بسته بود.
نشانی
از پارسا می پرسند: کجای تهران می نشینی؟
پارسا: هر جا که خسته بشوم.
بشقاب پرنده
یک پرنده می نشیند روی یک بشقاب، می شود بشقاب پرنده!
چلوکبابی
بچه: مادر، امروز به یک آدم گرسنه کمک کردم.
مادر: آفرین عزیزم! چطور؟
بچه: نشانی چلوکبابی را به او دادم.
رضایت
ناظم: علی! در مدرسه ی قبلی از تو رضایت داشتند؟
علی: بله آقا! موقع اخراجم به همه شیرینی دادند.
خالی بندی
دو موش موقع غذا خوردن داشتند برای هم خالی می بستند!
اولی گفت: من صبح یه جیغ کشیدم و گربه فرار کرد.
دومی گفت: من غذا میل ندارم، داشتم می اومدم یه گربه خوردم!
خرمالو
کودک: خرمالو را چه طور می کارند؟
پدر: خرمالو را که نمی کارند! درخت خرمالو و آلو را به هم پیوند می زنند.
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع:سروش کودکان