دانشگاه و دانشجو (1)
كتاب: دانشگاه و دانشجو، ص 3
تألیف: دفتر مقام معظم رهبرىجایگاه دانشگاه
دانشگاه، ضربان سنج حیات ملى جامعه است.در این نوار فعال یا راكد، مىتوان آیینهى تمام نماى زندگى ملت را در فرادید نهاد و به تماشاى آیندهى پربار و یا رقتآور آن پرداخت :دانشگاه انصافا مسألهى مهمى است...و ما به این اهمیت از بن دندان معتقدیم.اگر ما دانشگاه را امروز نداشته باشیم، پس فردا هیچ چیز نداریم و مجبوریم به طرف این و آن دست دراز كنیم؛ امروز براى گندممان، براى آهنمان، براى ماشینآلاتمان به دیگران مراجعه مىكنیم و گدایى مىكنیم، فردا براى كسى كه این آهنآلات را براى ما سرهم و سوار هم بكند، باید از دیگران گدایى بكنیم، یعنى سازندگى مملكت براى آینده، دیگر یك افسانه و یك سراب بیش نخواهد بود.البته اینهایى كه من مثال زدم، مسایل فنى و سازندگیهاى فنى است؛ سازندگیهاى معنوى و فرهنگ و معارف و این قبیل چیزها، دیگر بدتر.این است كه دانشگاه را شوخى نباید گرفت. (1)
نقش دانشگاه، تنها تعامل و ترابط با دیگر اقشار و نهادهاى اجتماعى نبوده و نیست.در این سطح از ارتباط، تمامى مؤسسات و گروههاى اجتماعى سهیم هستند و چونان حلقهیى درهم تنیده، در سمت و سوى زندگى جمعى مؤثرند.تمایز دانشگاه در این بوده و هست كه این نهاد از یك سو، ساخت و پرورش نیروهاى ویژهى كشور را بر عهده دارد و برگزیدگان و مؤثران زندگى اجتماعى را مىپرورد و مراكز حساس را در اختیار ایشان قرار مىدهد؛ از سوى دیگر، به عنوان كانون اصلى علم و پژوهش، جایگاه جامعه را در منظومهى جهانى تعیین و تعریف مىكند وارتقاء و توسعهى ملى را جهت مىبخشد.
با چنین تلقىیى، مقام معظم رهبرى در سخنان گوناگون خود، از شأن و مرتبت دانشگاه سخن گفتهاند و اهمیت آن را در برنامه ریزیهاى كلان علمى، فنى و دینى كشور بازگو كردهاند، از جمله در سخنان مبسوط فرمودهاند:
درست است كه محیطهاى اسلامى و انقلابى زیاد است محیطهاى شهرى كسب و كار، محیط كارگرى، محیط حوزهى علمیه و محیطهاى گوناگون دیگر ـ اما هیچكدام از این محیطها مشغول ساختن انسانهایى نیست كه با تخصص و دانش خودشان، باید در فرداى این مملكت، چرخى از چرخهاى زندگى را حركت بدهند.البته از این جهت، حوزهى علمیه مختصرا وجه شباهتى با دانشگاه دارد؛ اما آن هم باز تفاوتهاى خیلى زیادى دارد.در امر ادارهى آیندهى كشور، دانشگاه جلوتر و مهمتر است.دانشگاه است كه مدیران و سیاسیون و مهندسان آیندهى كشور را تربیت مىكند؛ متخصصان و دانشمندانى كه باید در زمینههاى مختلف زندگى ـ از صنعت و كشاورزى و تسلیحات و از همهى شؤون جامعه ـ كشور را در فردا اداره كنند، دارد تربیت مىكند.پس ببینید، دانشگاه این قدر مهم است.اگر حقیقتا دانشگاه جایى شد كه در آن تربیت دینى بدرستى انجام بگیرد، مىتوان اطمینان پیدا كرد كه فردا مدیران كشور و همهى كسانى كه چرخى از چرخهاى كشور در دستشان است، اسلامى هستند و با دید و نگرش اسلامى حركت مىكنند. (2)
بدین گونه مىتوان دعوى آن را داشت كه دانشگاه امروز، شاخصحیات فرداى كشور است.در جام جم آن، مىتوان به تماشاى آیندهى نسل آتى پرداخت و پیشگویانه بر بام تاریخ ایستاد و با قوت و اطمینان، از فردا و فرداها خبر داد:
دانشگاه براى هر كشورى، در واقع همه چیز است.دانشجو، تضمین كنندهى فرداى هر جامعه است .در واقع از روى دانشجوى امروز مىشود فرداى هر جامعه را شناخت یا حدس زد.آن كسانى كه با نیت ریشه كن كردن ایمان دینى در كشور ایران به دانشگاه پرداختند و محیط دانشجویى را به تفكرات ضد دینى یا اوهام ضد دینى یا سرگرمیهاى ضد دینى آلوده كردند، خیلى خوب فهمیدند كه چه كار مىكنند، و براى اجراى هدف پلیدشان، حقا بر روى نقطهى اصلى تكیه كردند. (3)
دانشگاه موجود، در دو بعد، شاخص روشن زندگى آینده است.از سویى، تحرك و نشاط و مدیریت علمى در آن مىتواند نماى پویایى و رفاه و توسعهى ملى به حساب آید و امیدهایى را به رشد و بارورى توانهاى ذخیرهى بومى بیافریند.از سوى دیگر، اهتمام به تربیت اخلاقى و دینى و فضاى دینپرورانه در آن، مىتواند رؤیاى جامعهى دینى را به بار بنشاند و حركت به سوى مدینهى فاضلهى اسلامى را شتاب بخشد:
دانشگاه، نقطهى اساسى هر جامعه و كشورى است.اگر دانشگاه اصلاح بشود، آیندهى آن جامعه اصلاح خواهد شد.اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است.این فسادى كه در دانشگاه فرض مىكنیم، ممكن است فساد اخلاقى باشد، یا فساد علمى.فساد علمى معنایش این است كه در دانشگاه نه معلم براى درس دادن و یاددادن دلسوزى كند، نه متعلم و دانشجو براى یادگرفتن دلسوزى كند.نتیجه، بىسواد بارآمدن، بد فهمیدن و نفهمیدن و عدم رشد استعدادهاست.فساد اخلاقى، معنایش این است كه آن كه درس مىخواند یا نمىخواند، از لحاظ اخلاقى، شرافت و شرف و غیرت و انگیزه و ایمان لازم را در خود پرورش ندهد.این هم نتیجهاش با شق اول یكى است؛ شاید هم گاهى بدتر.آن عالمى كه شریف نباشد، حمیت و غیرت دفاع از كشور و ملت و آرمانها و ارزشهاى ملى و دینى خود را نداشته باشد، آن عالمى كه دشمن را بر خودى ترجیح بدهد و خود را در اختیار دشمن ملت قرار بدهد، آن عالم از هر جاهلى بدتر است؛ همان دزدى است كه با چراغ به دزدى مىرود و بیشتر صدمه مىزند. (4)
جایگاه دانشگاه در پیكرهى كشور، موجب آن بود و هست كه قدرتهاى جهانى، این نهاد را هدف اصلى تحركات خویش قرار دهند و به شیوههاى گوناگون، براى تغییر و دگرسازى این كانون تلاش ورزند.مستكبران با توجه به جایگاه مؤثر و نیز بافت ویژهى دانشگاه و دانشجو ـ كه از آن سخن خواهیم گفت ـ به تلاش متمركزى دست یازیدهاند:
امروز دانشجویید، امروز دانشآموزید؛ اما فردا گردانندگان چرخهاى این كشور شمایید.امروز خودتان را بسازید، دانشگاهها را بسازید، محیط دانشگاه را محیط انقلابى و اسلامى كنید؛ محیط دبیرستانها را هم همینطور.نمىبینید كه دشمن بیشترین توجهش را به این محیطها معطوف كرده است؟(5)
حساسیت طبیعى دانشگاه و نیز تلاش متمركز دشمنان جهانى، ایجابمىكند كه این مؤسسهى اجتماعى، كانون توجه برنامهریزان كشور باشد و آن را در رأس مسایل كلان به حساب آورند و تلاشى همه جانبه براى رفع تنگناهاى مختلف آن به عمل آورند؛ مسیرى مطمئن در فراراه حركت آن به وجود آورند و چشماندازى روشن از آیندهى آن ترسیم نمایند.
امام راحل (ره)، با چنین درك ژرف و واقعبینانه، بر اهمیت مسألهى دانشگاه تأكید مداوم نشان دادند و آن را به عنوان مهمترین مسألهى كشور، مكررا گوشزد فرمودند.خاطرهى زیر، گوشهیى از این اهتمام را نشان مىدهد:
ما مىتوانیم به صورت قاطع ادعا كنیم كه در نظر رهبر كبیر فقید ما، مسألهى دانشگاهها، جزو مسایل طراز اول براى انقلاب و كشور بوده است.یك وقت در دیدار جمعى از مسؤولان فرهنگى كشور ایشان فرمودند: مسألهى جنگ یك امر موقت است؛ در صورتى كه مسألهى مهم و ماندگار و اساسى ما دانشگاههاست. (6)
محیط شناخت دانشگاه
دانشگاه، مكان ویژه، پیچیده و ظریف است.برخوردهاى ناآشنا با این نهاد، مىتواند آفتزا باشد و پیامدهاى منفى بر جاى نهد.از اینرو، هرگونه حضور، برنامهریزى، ارتباط و تعامل با این مكان آموزشى ـ فرهنگى، به درك صحیح و عینى از آن نیازمند است.در مواردى بسیار، برنامهریزان علمى ـ فرهنگى این نهاد، نتوانستهاند با واقعیتهاى بافت دانشگاه ارتباط جویند و آن را در شكل و شمایل واقعى خود دریابند و مطابق با آن برنامهریزى كنند و یا ره ترابط بیابند.اینمشكل عام، موجب آن بوده و هست كه بسیارى از برنامهریزیهاى فرهنگى ـ دینى در این ساختار عقیم بماند و با تمامى علاقه و پشتكار و نیز انگیزههاى خالص و پاك، بارورى متناسب با حجم هزینههاى مصرف شده نیابد و همچنان این مؤسسهى عظیم علمى ـ انسانى، با انبوه مشكلات دست به گریبان باشد.
در خصوص برنامهریزیهاى بنیادى دانشگاه، مىبایست نكات زیر مورد توجه جدى باشد:
1) محیط نسل جوان: دانشگاه، با نسل دانشجو پیوند مىخورد و این مجموعه، عنصر اصلى كمى دانشگاه را شكل مىدهد.همچنین دانشجویان، یكى از سه ضلع عناصر كیفى آن محیط به شمار مىآیند و دانشگاه علاوه بر مدیریت و اساتید، به نسل دانشجو متكى مىباشد.
این ویژگى، چهرهیى جوانانه به دانشگاه مىدهد و توجه به ویژگیها و خصوصیات نسل جوان را بر مىطلبد.بىتوجهى به خصلتهاى عام نسل جوان و یا تغافل از آن، برنامهریزیها را ناكام مىسازد و راه ارتباطات همدلانه را برمىبندد و سدى پولادین در برابر ایدهها و آرمانهاى بلند برمىافرازد:
محیط دانشگاه خواصى دارد كه تقریبا از محیط دانشجویى انفكاك ناپذیر است...؛ مثلا یك محیط جوان است، و جوان آسیبپذیریش در مقابل مسایل اخلاقى زیاد است. (7)
2) فضاى باز فكرى: دانشگاه در تمامى نقاط گیتى، محیط دربسته و محصور نیست، دریچههاى متعددى به افكار و آراى مطرح در سطح دنیا در اختیار دارد؛ از طریق نوشتهها، مجلات، سفرها و مأموریتهاىآموزشى و پژوهشى و موارد دیگر، با دیدگاههاى نو در ترابط است؛ و به ایدهها، شبههها، موجها و خیزشهاى فكرى در سطح جهان ارتباط دارد.راههاى كنترل و سانسور فكر و اندیشه در محیط دانشگاه، نه مصلحت است و نه ممكن.از اینرو، برنامهسازان باید این موقعیت باز را در نظر گیرند و اهداف تربیتى خویش را با توجه به این شرایط بررسى و اعمال كنند:
دانشگاه یك محیط باز است و در آن كنترل زیادى بر روى افراد نیست....چیزهایى هست كه خصوصیات طبیعى دانشگاههاست و تقریبا از آنها قابل تفكیك نیست، یا به دشوارى قابل تفكیك است. (8)
در سخنى دیگر، مقام معظم رهبرى به این نكته چنین اشارت داشتهاند:
محیط دانشگاه، محیط روشنفكرى است؛ محیط دریچههاى باز به سوى اندیشههاى جهانى است؛ محیط تبادل فرهنگ و تبادل علم است؛ محیط دربستهیى نیست؛ محیط دربازى است. (9)
3) آثار درازمدت: برنامهریزى و برخوردهاى غلط در محیط دانشگاه، آفات درازمدت دارد.شاید در كوتاه زمان عكس العمل نیافریند، موج آشكارى را پدید نیاورد و خلل و فساد و اعتراض را مشهود نسازد؛ اما در مرور زمان، زخم كهنه و چركین را مىماند كه تمامى پیكرهى جامعه و نظام را مىآزارد و كارایى سیستم را مختل مىسازد.
محیط دانشگاه، چونان ارزاق یومیه نیست كه واكنشهاى روزانه بیافریند؛ اما به همان دلیل بطیئ بودن پیامدها، گاه غفلتزا مىشود و برنامهریزان و یا مرتبطان دانشگاه، بىتوجه به آفات درازمدت، به كارروزانه مشغول مىشوند و خود را برئ الذمه مىپندارند؛ ظاهر آرام آن محیط، رهزن مىشود و گونهیى اعتماد كاذب در ایشان مىآفریند:
نكتهیى را برادرمان گفتند كه نكتهى كاملا درستى است و من همیشه به همین مىاندیشم، و آن این است كه خلل دانشگاهها به فاصلهى كوتاه معلوم نخواهد شد.به قول ایشان، دانشگاه وزارت بازرگانى نیست كه اگر اختلال پیدا شد، فردا در دكانها صف به وجود بیاید و بفهمند كه چیزى از آن جنس نیست.البته ایشان مىگویند پنج سال، ولى من گمان نمىكنم كه آثار فساد و انحطاط یك دانشگاه در پنج سال هم ظاهر بشود؛ در درازمدتتر از این ـ كه دیگر وقت اقدام گذشته ـ ظاهر خواهد شد.ده سال مىگذرد، ولى ما مىبینیم كه فرهنگ مملكت عقب است، سواد در مملكت وجود ندارد و متخصصانى كه با نامهاى مختلف و با مدارك گوناگون سركار آمدهاند، تخصص ندارند؛ یك عده آدمهاى ناباب آمدند درس خواندند و بر امور مسلط شدند .انسان چنین چیزهایى را وقتى خواهد دید كه دیگر قابل جبران نیست، و این چیز بسیار دشوارى است. (10)
4) اختلاط جنسیت: در مراكز آموزشى كشور قبل از دانشگاه، تفكیك بین دو جنس پسر و دختر در آن رخ داده است.در دبستانها، مدارس راهنمایى و دبیرستانها، ارتباطى بین دختر و پسر وجود ندارد و مدارس ویژهى هر یك از دو جنس، عهدهدار امور آموزشى هستند.در دانشگاه، اولین ارتباطات رخ مىدهد و این روابط، در گدازندهترین و حادترین شرایط سنى تحقق پیدا مىكند.این پدیده، به دانشگاه شرایط و حالت ویژهیى مىبخشد و آن را از مراكز پیشین تحصیلى پسر و دختر دانشپژوه، متمایز مىگرداند.این شرایط، طبیعتا بایستى مورد توجه برنامهریزان علمى، اخلاقى و نیز رابطهجویان با این نهاد قرار گیرد و متناسب با این شرایط حاكم، برنامهها و روابط سمت و سو بیابد:
چیزهایى در دانشگاه هست كه حالا ذكر دانهدانهى آنها لزومى ندارد...یك محیط مختلط است، و محیطهاى مختلط از لحاظ آسیبپذیریهاى اخلاقى، آمادگى بیشترى دارند. (11)
5) نوگرایى: محیط دانشگاه، تحولطلب است؛ حركت در كلیشهها را پذیرا نیست، استانداردهاى ثابت را برنمىتابد؛ قالببندیهاى متداول را تحمل نمىكند؛ از حضور ثابت در جریان سیال زمان، آشفته خاطر مىشود؛ از یكنواختى، احساس دلتنگى مىكند؛ شور و اشتیاق تغییر در سر مىپروراند؛ امید به دگرگونى، او را به كلاس و دانشگاه فرامىخواند؛ هر روز در انتظار حادثهیى نو بسر مىبرد، با آن به بستر مىرود و با امید دنیاى تازه، دیده از خواب مىگشاید .
این تصاویر، نماهاى واقعى از منظرهاى مختلف زندگى نسل جوان دانشجوست.گرچه در شكل رقیق و ضعیف آن، در ویژگى نسل جوان جاى دارد، اما این خصلتها در نسل دانشجو ـ كه دانشگاه را مىسازد و مىپردازد ـ چندان قوى و پرشتاب و گسترده دامن است كه با دیگر جوانان، تمایزى روشن پیدا مىكند و فاصلهیى عمیق و پرنشدنى را به وجود مىآورد:
دانشگاه با دو ویژگى ممتاز است، كه این دو ویژگى در كمتر جایى هست.اول، روشنفكر بودن و با دیدگاههاى نو آمیزش و سروكار داشتن؛ دوم، جوان بودن.اى بسا جوانى كه با دیدگاههاى نو سروكارندارد و گرایشهاى نوگرایى در او نیست.اى بسا متجدد و نوگرایى كه خروش جوانى در او نیست.نمىشود به این دوجا نسبت به آن جایى كه هم گرایش نو و روشنفكرى و میل به انگیزههاى نو و راههاى نو و نگاههاى نو و حوادث نو هست، و هم جوانى هست، خیلى امید داشت.نگویید كه آن نوگراییشان هم ناشى از جوانى است؛ نه، اینگونه نیست.همان طور كه گفتم، خیلى از جاها جوانى هست، اما نوگرایى هم نیست.اگر چه در همان محیطهاى جوان و گوناگونشان ـ البته نسبت به پیرشان ـ مثل محیط كارگرى و محیط بازار و سایر محیطها، جوانش از پیرش نوگراتر است، اما جوانى همه جا به معناى نوگرایى نیست.دانشگاه، هم جوان است، هم نوگراست، هم نگاه و گرایش به تازهها و پدیدارهاى بىسابقه و پذیرش چیزهایى كه در یك قشر متحجر و شكل گرفته، آسان قابل پذیرش نیست، دارد، و هم شور جوانى دارد كه آن گرایش را مىتواند متعرضانه جلو بیندازد و دنبالش راه بیفتد و حركت ایجاد كند و حرف بزند و اظهار عقیده كند.گاهى جوانى در اظهار یك عقیده و یك حرف سست بیشتر شجاعت دارد، تا یك پیر در اظهار یك عقیدهى قرص و محكم.یك جوان مىآید قرص و محكم آن چیزى را كه مىبیند و مىاندیشد، بیان مىكند، كه این نقطهى قوت است.البته دیدگاه ضعیفش، نقطهى ضعف جوان است؛ اما این كه شجاعانه، برنده، قوى، بىمهابا و بىملاحظه حرفش را مىزند، نقطهى قوت جوان است .دانشگاه چنین جایى است.از این جهت است كه افكار نو در دانشگاه رواج پیدا مىكند. (12)
6) آشفتگى پذیرى: محیط دانشگاه، اغتشاشپذیر است؛ بسرعتبرانگیخته مىشود؛ از شرایط بیرونى و زمینههاى درونى تأثیر مىپذیرد؛ از ناملایمات متأثر مىگردد، واكنش نشان مىدهد و به موضعگیرى رو مىآورد.
جنبشهاى وسیع دانشجویى در سطح جهان، روایتگر نكتهى فوق است.در كشورهاى گوناگون، از دانشگاهها انقلابها، شورشها و آشوبها آغاز مىگردند و از آن مبدأ، خطوط اعتراض و آشفتگى سیستم اجتماعى، خود را ظاهر مىكند و منبسط مىسازد.این نكته بخوبى مىنمایاند كه طبیعت دانشگاه، آمادهى انفجار و اغتشاش و برانگیختگى است و در این میان، از یك سو بر برنامهریزان و مدیریتهاى دانشگاهى و نهادهاى مسؤول است كه به این ویژگى بذل توجه نشان دهند و آن را در معادلات و محاسبات خود بگنجانند و در دستورها و رفتارها، از این خصیصه به سادگى عبور نكنند؛ از سوى دیگر، بر اساتید و تشكلها و نهادهاى قانونگزارى دانشجویى است كه مرزها را بشناسند و در تنور داغ دانشگاه، بیش از اندازه هیمه نیفروزند و كار را چندان به دشوارى نكشانند كه خود نیز از مهار آن عاجز بمانند و توان ادارهى آن را از كف بدهند و امواج بىعنان، حاكمیت امور را برعهده گیرند و اجساد این و آن را بر ساحل بركوبند و آه از نهاد همگان برآرند:
شما برادرانى كه در دانشگاهها تدریس مىكنید، مواظب باشید كه فضاى دانشگاه را آشفته نكنند.خود شما تا پریروز در آن جا دانشجو بودید و مىدانید كه دانشگاه یعنى چه.دانشگاه، یك محیط آشفتگىپذیر است؛ طبیعتش این است.یعنى تا مادامى كه دانشگاه، جاى جوانانى در فاصلهى سنى تقریبا مشخصى است ـ هفت، هشت، ده ساله ـ و تا مادامى كه در دانشگاه، دانش و به تبع آن روشنفكرى، در این سن به این نسل منتقل مىشود، همواره باید از دانشگاه انتظار برانگیختگى داشت.برانگیختگى بد نیست ـ چیز خوبى است ـ اما در شرایطى هم ممكن است بر این برانگیختگى، آثار بدى مترتب شود.در چنین محیطى كه برانگیختگى آسانترین چیز است، هر كسى باید سعى كند كه این در آن جا انفجار ایجاد نكند و برانگیختگى بد را زمینهسازى ننماید. (13)
حالت برانگیختگى دانشگاه، فواید درخشانى در جنبشهاى اجتماعى ملتها داشته و دارد، و این خصلت چونان موتور تحرك دانشگاه و جامعه عمل مىكند و در مواقع ویژه، به صورت مدافع حقوق و ارزشهاى والاى انسانى ـ اجتماعى درمىآید؛ اما همین پدیده، چونان دیگر ویژگیها و پدیدههاى نهادهاى بشرى، بىآفت نمىباشد.در مواردى، بذر اغتشاشهاى بىحاصل را مىپروراند، و یا مصایب سنگین و سختى را فراسوى یك ملت پدید مىآورد.
در چند سالهى اولیهى پیروزى انقلاب، دانشگاههاى كشور با این رخداد روبهرو شد.از هر سوى، بر نقاط تحریك و انگیزش دانشگاه ضربه فرود مىآمد و نسل پویندهى دانشگاهى را به تحرك وامىداشت و در مسیر مقاصد گروههاى سیاسى ضد انقلاب قرار مىداد؛ تا آن جا كه محیط دانشگاهى، ستاد جنگ گروههاى محارب به شمار مىرفت و مركز تصمیمگیرى و فرماندهى توطئههاى ضد انقلابى محسوب مىگشت؛ تا آن كه در نهایت، تعطیلى موقت دانشگاه و جریان انقلاب فرهنگى به عنوان تنها راه ممكن، خود را مىنمایاند و به این طریق بحران فروكشمىكند! این وقایع، عبرت دو دههى انقلاب به شمار مىآید و فراموشى آن آموزهها روا نمىنماید.باید آن رخداد، تابلویى در فراراه باشد، تا از شعله آفرینى در انبار باروت پرهیز شود.
مقام معظم رهبرى، در ادامهى سخن یاد شده، با تأكید بر توجه به این ویژگى دانشگاه فرمودهاند :
الان این دانشگاه مىتواند به وسیلهیى بسیار فعال براى حركت و امید مردم، براى پشتیبانى از دستگاه و حكومت و دولت، و به عنوان وسیلهیى براى روشنگرى ذهنى مردم به كار برود؛ همچنین مىتواند وسیلهیى براى اغتشاش و ایجاد آشوب و ناامیدى و سرخوردگى باشد.این، بدان معنا نیست كه همهى دانشجویان این كارها را مىكنند؛ نه، ممكن است در دانشگاه دو نفر اراده كنند و دویست نفر كارى را انجام بدهند.طبیعت یك محیط جوان و فعال و بسیار برانگیخته و آماده، این است.نگذارید كه در محیطهاى دانشگاه، چیزى از بیرون تزریق كنند . (14)
ویژگیهاى یاد شده ایجاب مىكند كه با مسألهى دانشگاه برخوردى عمیق و ژرفكاوانه صورت گیرد و این محیط پیچیده، با تمامى ظرافتها و خصایص مورد توجه باشد و برنامهریزان و مرتبطان، با شناخت جامع و كامل به این وادى برآیند و از سادهنگرى و سطحىبینى فاصله یابند؛ ارتباطات عاطفى و احساسى را به كنارى گذارند و با خردورزى و همه سونگرى، برنامهها و روابط را پىریزى كنند.
تأكید مقام معظم رهبرى بر ارتباطات سنجیده و عاقلانه و برنامهریزى واقعبینانه در مورد دانشگاه، از همین منظر نشأت مىگیرد: مقولهى فرهنگ و علم و دانش و دانشگاه و درس و تعلیم و تعلم از آن مقولههایى نیست كه انسان به خودش یا به دیگران اجازه بدهد كه با احساسات و با عواطف و با زنده باد، مرده باد و با من بمیرم، تو بمیرى و با وجههى پیش این و پیش آن، مواجه بشود.هر كس به خاطر این انگیزههاى بدلى و غلط، از آنچه كه حق است و صلاح جمهورى اسلامى است، عدول بكند، قطعا خیانت كرده است؛ آن هم نه خیانتى مثل خیانت در میدان جنگ كه منتهى به قتل دهها نسل مطهر خواهد شد، بلكه به مراتب از آن خیانت دردناكتر و مصیبتبارتر و بدعاقبتتر و تلختر.هیچ جاى اغماض و سهلانگارى و سهلگرایى در این مسأله نیست. (15)
همچنین در سخنى دیگر فرمودهاند:
در كار دانشگاه هر چه ممكن است، با هضم و پختگى و سنجیدگى باید عمل كرد، كه خداى نكرده مشكلى از این ناحیه به وجود نیاید. (16)
كاركردهاى دانشگاه
دانشگاه، كاركردها و عملكردهاى مختلف را داراست.برخى از این موارد، بالاصاله در كاركردهاى دانشگاه جاى دارد، و برخى دیگر شاید جزو اهداف اصلى تأسیس آن نباشد؛ اما به عنوان یك واقعیت موجود رؤیت مىشود.1) مركز آموزش و پژوهش: كاركرد درسى و تحقیقى دانشگاه، از ممیزات روشن، طبیعى و فراگیر این نهاد در هر نقطهیى از گیتى است.این مؤسسه، براى آموختن و فراگیرى و نیز ارتقاى فهم بشرى تأسیس شد و به میزانحضور و قوت و نشاط و شادابى علمى، توفیق خویش را در كاركردها و اهداف نمایانتر مىسازد:
دانشجویان در دانشگاهها بایستى رسالت دانشجو را درك كنند.رسالت دانشجو، استفاده از محیط دانشگاه براى درس خواندن و یادگرفتن و رشد پیدا كردن است.رسالت استاد، درس گفتن است . (17)
2) نقش مولد: دانشگاه، به رأس و بدنهى زندگى جمعى امداد مىرساند؛ تغذیهى علمى و فكرى مىكند؛ نیروى انسانى براى آن تربیت مىكند؛ سمت و سوى جهت گیریهاى اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى را تعریف مىنماید و به آن شكل و نسق مىبخشد:
در یك نظام، دانشگاه تولید كننده است، و همه جا مصرف كننده.دانشگاه چه چیزى تولید خواهد كرد؟ آن چیزى را كه دستگاههاى دیگر و كل این نظام مصرف مىكنند. (18)
3) كانون پیشرو جامعه: دانشگاه، نقطهى برهمزنندهى ایستایى جامعه است؛ ركود و رخوت را از تن جوامع بیرون مىكند؛ الفت به زندگى عادى را در مىشكند؛ مرز عادت را درهم مىریزد و با ایدهها و نوآوریها و ابتكارات و اختراعات، آفاق نوى را در فرادید مىنهد و صحیفههاى ناخوانده را در برابر دیدگان خوابآلود مىگشاید و برق از چشمان خفته مىرباید.این آذرخش، گرچه دایمى نیست، اما آنگاه كه سر مىزند و خود را مىنمایاند، برقها مىفكند و جانهایى را به تب و تاب مىاندازد:
به دانشگاه با دو چشم و از دو دیدگاه باید نگاه كرد و مىشود نگاه كرد: یكى از بعد علم و آیندهى علمى، و یكى از دیدگاه نگاه به یك كانون پیشرو اجتماعى. (19)مقام معظم رهبرى در تبیین نگاه دوم فرمودهاند:
نگاه دوم به دانشگاه، نگاه به عنوان یك مركز و یك كانون پیشرو در جامعه است، كه همه جاى دنیا هم همینطور است.دانشگاه، یكى از مراكزى است كه نشاندهنده و منعكس كنندهى كیفیت فكرى و حركت موجود در جامعه است. (20)
4) تربیت اخلاقى، دینى: دانشگاه در ساخت و ساز شخصیت روانى، دینى دانشجویان تأثیر مىگذارد؛ تقید و یا بىمبالاتى را در بین آنان نهادینه مىكند؛ ارزشهایى را به ایشان مىباوراند و باورهایى را از آنان باز مىستاند و حجم و فضاى اعتقادات و گزارههاى ارزشى آنان را متغیر و دگرگون مىسازد.
این گونه تغییرات، چه حساب شده و چه بىبرنامه، بخشى از واقعیت دانشگاه است.از اینرو، برنامهریزان دینى، تربیتى جامعه نمىتوانند به دانشگاه بىتوجه بمانند و چونان فضایى مغفول، از كنار آن بسادگى بگذرند و نقش مهم آن را در پرورش شخصیت اخلاقى، ایمانى دانشپژوهان فراموش كنند.
تأكیدات مؤكد مقام معظم رهبرى در اصلاح ساختار اخلاقى، دینى دانشگاه، از همین منظر نشأت مىگیرد.ایشان بدرستى ابراز داشتهاند كه دانشگاه نقش خنثى و بىطرف در شكل گیرى شخصیت اخلاقى، دینى دانشجویان نداشته و ندارد.دانشگاه بىموضع نیست؛ بلكه تغییرات و دگرسازى شخصیتى در روح و روان دانشجو پدید مىآورد.از اینرو، اگر مدیران و برنامهریزان دانشگاهى، تفطن و توجه لازم را مبذول ندارند، بادهاى مسموم در این بوستان خواهند وزید و میوههاى معیوب وآفت زدهیى را بر جاى مىگذارند:
دانشجو در محیط دانشگاه، دو نوع سازندگى را براى خودش باید حتمى و لازم بداند و بشمرد : سازندگى علمى، و سازندگى اخلاقى و فكرى.سازندگى علمى، در همین كلاسها و با همین درسها و در محضر همین اساتید است، و كار و تلاشى كه خود شما با مطالعه و بحث و فحص و تحقیق باید انجام بدهید.جامعهى شما و فرداى این كشور، بلكه جهان و بخصوص جهان اسلام، به این كار نیازمند است...سازندگى دوم، اخلاقى و معنوى و فكرى است....در رژیم گذشته، محیط دانشگاه به عنوان محیط بىدینى و رها بودن از تقلیدات شرعى تلقى شده بود؛ حتى آدمهاى متوسط دینى هم كه به این جا مىآمدند، احساس مىكردند كه در فرورفتن در كارهاى نامشروع، یله و رها و آزادند.آن رژیم هم این روحیه و این تلقى را در جوانان ما بیشتر مىدمید. (21)
پىنوشتها:
1ـ بیانات در دیدار با اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى 27/10/ 1362
2ـ سخنرانى در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
3ـ سخنرانى در جمع تشكلهاى دانشجویى قم 18/9/ 1374
4ـ بیانات در دیدار با خانوادههاى شهداى دانشگاه تربیت مدرس 14/6/ 1370
5ـ سخنرانى در دیدار با گروه كثیرى از دانشجویان و دانش آموزان 13/8/ 1371
6ـ سخنرانى در مراسم بیعت جمع كثیرى از دانشجویان و دانشگاهیان 23/3/ 1368
ر.ك: حدیث ولایت (مجموعهى رهنمودهاى مقام معظم رهبرى)، ج 1، ص 66
7 و 8ـ سخنرانى در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
9ـ سخنرانى در مراسم افتتاح دانشگاه تربیت مدرس 6/8/ 1365
10ـ بیانات در دیدار با گروهى از اساتید دانشگاهها 23/10/ 1362
11ـ سخنرانى در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
12ـ سخنرانى در دانشگاه، تهران به مناسبت آغاز سال تحصیلى 66ـ 7 65/7/ 1365
13 و 14ـ بیانات در دیدار با اعضاى شوراى مركزى انجمن اسلامى مدرسین دانشگاهها، به همراه مهندس میر حسین موسوى 18/6/ 1369
ر.ك: حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهاى مقام معظم رهبرى) ج 5، ص 141
15ـ بیانات در دیدار با اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى 5/2/ 1362
16ـ بیانات در دیدار با گروهى از اساتید دانشگاهها 23/10/ 1362
17ـ سخنرانى در مراسم افتتاحیهى دومین دورهى تخصصى دانشگاه امام صادق (ع) 3/10/ 1362
18ـ سخنرانى در سمینار دانشجویى دانشگاه تهران 13/9/ 1364
19 و 20ـ سخنرانى در دانشگاه تهران، به مناسبت آغاز سال تحصیلى 66ـ 7 65/7/ 1365
21ـ سخنرانى در جلسهى پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران 17/8/ 1366