فوت و فنی برای موفقیت !
امام علی (علیه السلام) می فرمایند : «گذشته گذشت، و آینده روشن نیست باید در این میان امروز را غنیمت دانست».
امروز را غنیمت شمار!
یک دانشجوی دانشکده پزشکی در بیمارستان «مونتریل ژنرال» در بهار سال 1871 نگران بود، نمی دانست چه کند؟ عاقبتش به کجا خواهد انجامید؟ به چه نحو زندگانیش را اداره خواهد کرد؟
اما همان روز کتابی به دستش افتاد که حدود 40 کلمه و یا به تعبیر دقیقتر 37 کلمه آن اثر عمیقی در زندگانی آینده او گذاشت و او را یکی از بزرگترین پزشکان عصر خود کرد و مدرسة پزشکی «ج.ه.» را که معروفیت جهانی دارد تأسیس نمود دانشگاه «آکسفورد» او را پروفسور طب با امتیاز تاج شناخت که این از بزرگترین افتخارات پزشکی در امپراطوری انگلستان است، و پادشاه انگلستان او را به لقب خاص «شوالیه» مفتخر ساخت. و شرح زندگیش را پس از مرگش در دو کتاب در 1466 صفحه منتشر کردند.
این شخص «ویلیام آسلر» نام داشت و آن 37 کلمه معجز آسا که زندگیش را عوض کرد از نویسنده شهیر انگلیسی «توماس کارلایل» از این قرار بود:
«کار و وظیفه اساسی ما این نیست که ببینیم در فواصل دور، در پشت ابر و تاریکی ابهام، چه چیز هایی پنهان است بلکه باید وقت خود را صرف کارهایی کنیم که در دسترس ما قرار گرفته اند»
چهل و دو سال بعد در باغ بزرگ دانشگاه «یال» همین دانشجوی موفق، خطاب به دانشجویان دانشکده مزبور گفت: «درباره شخصی چون من که کرسی استادی در چهار دانشگاه را دارد و کتاب مقبول العامه ای را نوشته است خیال می شود «ساختمان مغزی خاصی دارد، در صورتی که دوستان صمیمی او به خوبی می دانند که مغزش کاملا طبیعی و معمولی است».
خواهید پرسید: پس راز موفقیت او چه بوده است؟ بهتر است از زبان خودش بشنوید که چگونه حساب دیروز را از امروز و امروز را از فردا جدا می کرد:
«چند ماه پیش در مسافرت، با یک کشتی اقیانوس پیما بر روی اقیانوس اطلس مشاهده نمودم که فرمانده کشتی می تواند روی عرشه کشتی بایستد و با فشار یک دکمه، کشتی با آن عظمت را به اتاقک ها و قسمت های کوچک و مجزا تقسیم کند که تمام آنها غیر قابل نفوذ باشند»
«آسلر» پس از نقل این مطلب به دانشجویان گفت:
«شما از آن کشتی اقیانوس پیما سازمانی عجیب تر هستید و برای مسافرت طولانی تری ساخته شده اید، من از شما می خواهم ماشین حیات را طوری تحت فرمان خود در آورید که بتوانید دیروز را از امروز جدا سازید و فردا را بی جهت درکار امروز دخالت ندهید تا بتوانید در این مسافرت دور و دراز با اطمینان خاطر پیش بروید» و این است دستوری که حتماً باید به خاطر بسپارید و روی آن تمرین کنید.
«در تمام مراحل حیات در آهنینی بر روی گذشته، یعنی آن دیروزی که دیگر وجود ندارد محکم ببندید و همین طور یک پرده فولادین جلوی آینده، فردایی که هنوز به وجود نیامده است بکشید، آن وقت با اطمینان خاطر امروز را بگذرانید»
غم گذشته را احمقان می خوردند، و آینده را هنوز وجود ندارد. آینده همین امروز است و روز رستگاری نیز امروز.
اگر بار مشکلات آینده را بر غم و اندوه گذشته افزون سازید نیرومندترین افراد را از پا در خواهد آورد، با تشویش برای آینده بی جهت نیروی خود را تلف نکنید وگرفتاری عصبی برای خود پیش نیاورید»پس «در به روی این دو هیولای عظیم یعنی گذشته و آینده ببندید، امروز را از دیروز و فردا جدا کنید».
ارزش زمان حال در روایات
پیشوایان بزرگ اسلام قرن ها پیش، این دستورات جالب را در عبارات کوتاهی برای ما بیان داشته اند:
یک جا از قول امام علی (علیه السلام) می خوانیم: «گذشته گذشت، و آینده روشن نیست باید در این میان امروز را غنیمت دانست».
و درجای دیگر از امام صادق (علیه السلام) رسیده است که: «روزها بر سه قسمند: روزی که گذشته و دیگر به دست نمی آید، و روزی که در آن هستیم که بایست مغتنم شمرد و فردائی که تنها آرزوی آمدنش را داریم»[1]
اکنون خواهید پرسید: بنابراین نباید هیچ قدمی برای آینده برداشت؟ پاسخ آن این است که هرگز چنین منظوری در میان نیست بلکه بهترین وسیله برای تهیه مقدمات آینده همان تمرکز هوش و توجه به کار امروز است که آن را به نحو شایسته باید انجام داد چه اینکه این خود یگانه راهی است که آینده ما را تأمین می سازد.
و تفاوت بسیار است بین نقشة آینده کشیدن و در تشویش و نگرانی برای آینده بودن.
می دانید سعدی شاعر معروف می گوید:
سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
زیان آورترین تمایلات بشر ناراضی بودن از حال و چشم داشت به آینده مجهول است.
«ا.ل» می گوید:
«چقدر عجیب است! بچه می گوید وقتی بزرگ شدم، پسر جوان آرزوی بلوغ و پس از آن از ازدواج صحبت می کند و بعد کم کم طالب گوشه گیری می شود و سپس به عقب برگشته با حسرت به راهی که پیموده است می نگرد، متوجه می شود باد سرد زمستانی بر آرزوهایش وزیده است، چه عمر، بی حاصل گذشت.
«ما چقدر دیر متوجه می شویم که زندگانی و حیات یعنی همان دقایق و ساعاتی که هر روز تند گذشتن آن را خواستار بوده ایم»
رومی های قدیم نیز در این باره دو دستور داشتند و می گفتند:
«از امروز متمتع شو و امروز را از دست مده!».
دستورات اسلامی نیز در این زمینه بسیار پر ارج است، امام علی (علیه السلام) می فرماید: «تشویش روزی که نیامده است بر امروز میافزای».[2]
و در جای دیگر از امیر مؤمنان علی (علیه السلام) رسیده است: «قلبت را از اندوه گذشته آکنده مساز! که تو را از آمادگی برای آینده باز می دارد»[3]
و در مورد سوم از آن حضرت رسیده است:
«نگرانی های سال را بر نگرانی امروزت اضافه مکن! برای امروز مشکلات خودش کافی است»[4]
بنابراین نخستین دستور این است:
«درهای آهنین را بر روی گذشته و آینده محکم ببندید و دیروز و فردا را در امروز
مداخله ندهید».
پی نوشت ها :
[1] .قال الصادق (علیه السلام): «الایام ثلاثة: فیوم مضی لایدرک و یوم الناس فیه فینبغی ان یفتنموه و غذ انما فی ایدیهم امله».
[2] . قال علی (علیه السلام): لا تحمل هم یومک الذی لم یأت علی یومک الذی اتاک.
[3] . قال علی (علیه السلام): «لا تشعر قلبک الهم علی ما فات فیشغلک عن الاستعداد بماهوات».
[4] . قال (علیه السلام): «فلا تحمل هم سنتک علی هم یومک کفاک کل یوم بما فیه».
فرآوری : محمدی
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع :پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی